به گزارش چاپ و نشر آنلاین؛ قدمت چاپ بر می گردد به بشر نخستین از همان روزهای نخست که از غارها برای ایمنماندن از هرگونه سرما و گرما استفاده میکرد، سعی در انتقال دانش خود به روش های گوناگون داشت. تا اینکه او دریافت که اجسام محکمتر و سختتر میتوانند اجسام نرمتر را خراش داده و از خود روی آنها اثر بگذارند. پس او سعی نمود که علم و دانش شفاهی خود را کتبی نماید، اما این دانش را چگونه و بر روی چه بنگارد؟
در غارها چیزی که فراوان بود دیوارههای غارها بود و سنگ بهعنوان ابزار نوشتن. پس انسان شروع به کندهکاری و حککردن کارهای روزمره خود همچون شکار، جنگیدن و ترسیم شکل انواع حیواناتی که میدید نمود. این روش را انتقال دانش به روش تصویرنگاری میگویند و نخستین کارهای نوشتاری انسان بدون قانون دستوری بهحساب میآید.
سپس نقاشیها و تصویرها حالتهای خاصی به خود میگیرند و با کشف و ساخت سفال، انسان این نقشها را بر روی سفالهای گلین خود پیاده مینماید که به این مرحله اندیشهنگاری میگویند که میتوان گفت سرآغازی برای دانش هنر انسان گردید. پیش از این، انسان تنها آنچه که با آن درگیر بود را رسم میکرد، اما اکنون در شکل ظرفها و نقشهای آن خلاقیت اندیشهای نیز بهکار میبُرد.
پس از این مرحله نوبت به واژهنگاری رسید و در تکمیل آن آوانگاری نیز وارد صحنه شد که از ترکیب آنها در نهایت هجانویسی و خط الفبایی بهصورتهای گوناگون و البته دستورهای نگارشی گوناگونی پدید آمد. حال انسان بر روی لوحهای گلین شروع به نگارش نمود و بیشتر قانونها، دستورات شاهی، مالیاتها و تجربهها و یافتههای خود را نوشت و برای آیندگان باقی گذاشت. حال که انسان روش نوشتن را برای ثبت آموخته بود، بر روی مادهای که برای نوشتن بایست از آن استفاده میکرد تمرکز کرد تا آنرا بهبود بخشد و ناگفته هویداست که انسانها هرکدام با توجه به مواد در دسترس جایگاه زندگی خود بر تلاششان افزودند.
در بینالنهرین بهعلت فراوانی گل رس در کنارههای رودهای بزرگ دجله و فرات، الواح گلین رایج بوده است. در ایران برای ماندگاری از سنگ و لوحهای گلی خام و آجرها و برخی نیز از پوست حیوانات برای این کار استفاده میکردند. اگر دستور شاه یا قانونی میبایست حکم ماندگاری بگیرد، بهسراغ لوحهای فلزی از جنس طلا و نقره یا سنگهای سیاه محکم میرفتند و در موارد بسیار مهمتر که همگان بایست از آن باخبر شوند از کتیبههای کندهشده در دل کوهها استفاده میکردند.
اگرچه بسیاری از مردم دوران باستان به کاتبی و نگارش در جایگاههای گوناگون ساختارهای حکومتی، اشتغال داشتند، اما انسان کماکان از تولید انبوه، پخش عادلانه و گسترده دانش نوشتاری و مکتوب در میان همه طبقههای جامعه محروم بود و آموزش نیز امری دشوار بود، زیرا تهیه کتاب و سپس دفتری برای تمرین امری بسیار مشکل بود و ساعتها وقت میبرد.
در اینمیان، مصریان با بهرهگرفتن از «پاپیروس» گامی به جلو نهادند و توانستند نوشتار و مکتوبسازی بسیاری از اسناد در دوران باستان را با کاغذهای پاپیروسی تولیدی خود تحت تأثیر قرار دهند. اما گام نهایی و قدرتمند را چینیها برداشتند. آنها کاغذ را ساختند و اگرچه تولید انبوه آن باعث گردید کتابهای فراوانی تولید گردد، اما هنوز این کتابها دستنوشت بودند و شاید از یک کتاب بیش از ۵ یا ۶ جلد در جهان وجود نداشت تا اینکه انقلاب فرهنگی بشر، یعنی «اختراع چاپ» صورت گرفت که پس از آن با رشد دانش و پخش سریع آن، زمینهساز رنسانس و انقلاب صنعتی گردید.
این اختراع که نقطه عطفی در تاریخ تمدن بشر بود، در سال ۱۴۳۹ میلادی توسط یوهانس گوتنبرگ صورت گرفت. گوتنبرگ بهزودی دریافت که بهخاطر دشواری کندهکاری حروف از جنس چوب، این ماده برای صنعت چاپ مناسب نیست؛ پس حروف متحرک فلزی را جایگزین حروف چوبی کرد و با اینکار توانست زنجیر کتابهای کمتعداد قرونوسطایی را از دستان درباریان، روحانیان و طبقات برگزیده خارج کند و در اختیار همگان قرار دهد و بدینگونه کتابها راحتتر، ارزانتر و با تعداد زیادتر در دسترس خوانندگان قرار گرفت.
شوربختانه تحول چاپ پس از گوتنبرگ، حرکتی کند داشت و تا قرن هفدهم تغییر عمدهای در آن رخ نداد. در سده هجدهم و در عصر انقلاب صنعتی، همزمان با پیشرفت سایر فنآوریها چون صنعت نساجی، ماشینهای بخار و شیمی، چاپ نیز به رشد تدریجی خود ادامه داد تا در آغاز سده نوزدهم، تحولات چاپ همزمان با فنآوریهای جدید راهآهن و مهندسی مکانیک، سرعت گرفت تا بالأخره در سال ۱۸۰۳ میلادی ماشینی اختراع شد که کاغذ را به شکل رول و به دور یک استوانه تولید میکرد و ۷ سال بعد یعنی در حدود ۱۸۱۰ میلادی «چاپ استوانهای» اختراع شد.
در سال ۱۸۳۰ از ماشین بخار و نیروی آن برای چاپ استفاده شد که بر سرعت تولید کتاب افزود. حدود ۱۸۴۵ میلادی «چاپ دوار» یا «روتاتیو» رواج یافت و در پایان قرن نوزدهم، تحولات عکاسی، دگرگونیهای عظیمی را در فن چاپ سبب شد.
در قرن بیستم با پیدایش و گسترش فنآوریهای جدیدی چون الکترونیک و میکروالکترونیک و در دهههای ۱۹۳۰ تا ۱۹۷۰ با گسترش این فنآوریها و بالأخره از دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ با پیدایش انواع رایانهها و بهکارگیری این وسیله جدید و ترکیب آن در فرآیند چاپ، میتوان گفت انقلابی بزرگ و تحولات شگرفی در این صنعت بهوجود آمد و پس از آن چاپ کتاب در جهان با سرعتی شگفتانگیز به پیش رفت و رشد علمی و اندیشهای بشر در تمامی ابعاد سرعت گرفت؛ بهطوریکه انسانها توانستند از اندیشههای یکدیگر باخبر شوند و دانش خود را به اشتراک بگذارند.
با این مقدمه طولانی، میرسیم به بررسی صنعت چاپ ایران. در سال ۱۶۳۹ سه کتاب به زبان و خط فارسی از سوی هیأتهای تبلیغی مسیحی و در باب تبلیغ مسیحیت در لیدن هلند به چاپ رسید و چاپخانهای که این کتابها در آن چاپ شد، ظاهراً نخستین چاپخانه فارسی در جهان است. اما نخستین چاپخانه را در ایران ارامنه در اصفهان در عهد شاهعباس دوم صفوی گشودند که اکنون نمونههای فراوان چاپی آن در موزه ارامنه ایران در کلیسای وانک اصفهان، بهخصوص کتاب مقدس مسیحیان (انجیل) قرار دارد. اما اینکار بنا بهعلتهای مختلفی از جمله مخالفت رهبران تشیع و مردم مذهبی که این کار ارامنه را وسیلهای برای اشاعه دین مسیحیت عنوان کرده بودند، توفیق نیافت و متوقف شد.
بر اساس مدارک موجود، نخستین کتابی که در خود ایران چاپ شده، «زبور داوود» یا «ساغموس» است که در ۱۶۳۸ به زبان و خط ارمنی در ۵۷۲ صفحه در جلفای اصفهان و بهدست کشیشان ارمنی به چاپ رسیده است. اینکه ارمنیان، پیش از دیگر گروههای قومی زبانی ساکن ایران توانستهاند در ایران چاپخانهای از آن خود تأسیس کنند و آزادانه به چاپ و نشر منابع مسیحی بپردازند.
در میان قومهای جهان مقام پانزدهم را از حیث قدمت چاپ احراز کنند، دلایل بسیاری دارد که مهمترین آن، محیط آزاد و تشویقآمیزی بود که بهویژه شاهعباس اول صفوی و فرمانروایان دیگر این سلسله برای آنها ایجاد کرده بودند. بر اساس اشارههای سیاحان خارجی، بهویژه شاردن، شماری از ایرانیان در عصر صفویه از کار چاپ و چاپخانه آگاهی داشته و به ورود آن به ایران شایق بودهاند.
جان پینکرتون و جونس هنوی که در عصر نادرشاه افشار به ایران سفر کردهاند، از جزوههایی صحبت به میان آوردهاند که به زبان لاتینی و عربی چاپ و منتشر میشده است. تحول بزرگ در فن چاپ و انتشار مواد چاپی، اعم از کتاب، روزنامه و مواد دیگر، از دوره ولایتعهدی عباسمیرزای قاجار آغاز شد که مصادف است با پیامدهای جنگهای ایران و روس.
عباسمیرزا نایبالسلطنه، میرزا زینالعابدین تبریزی را مأمور فراگیری فن چاپ و بهراهانداختن نخستین چاپخانه در تبریز کرد تا اینکه میرزا زینالعابدین تبریزی به سال ۱۲۳۳ هجری قمری اسباب و آلات چاپ حروفی را به تبریز آورده و تحت حمایت عباسمیرزا که در آن زمان حکمران آذربایجان بود، کتابی مربوط به میرزا ابواقاسم فراهانی که دربرگیرنده حکایتهایی از جنگ میان دولت ایران و روسیه که در تاریخ ۱۲۲۸ هجریقمری (برابر با ۱۸۱۳ میلادی) با عهدنامه گلستان به پایان رسیده بود را چاپ کرد.
بررسی نخستین کتابهای چاپی نشان میدهد که دولت وقت از فنآوری چاپ در جهت اهداف خود استفاده میکرده و کتابها بیشتر تاریخی، دینی، ادبی، یا در جهت ترویج اصول بهداشتی و ترویج جنبههایی از حیات مدنی و فرهنگ زندگی اجتماعی جدید بوده است.
دومین چاپخانه که به ایران وارد شد، چاپخانه سنگی است که آن نیز در تبریز دایر شده است. چاپ سنگی در ایران بنا به عللی پس از چاپ سربی رواج یافت. جعفرخان تبریزی برای تعلیمدیدن چاپسنگی به مسکو فرستاده شد و او در بازگشت، یک دستگاه چاپ سنگی را در ۱۲۳۹ـ۱۲۴۰، چند سالی پس از ورود چاپ سربی، با خود به تبریز آورد. نخستین کتاب چاپ سنگی ظاهراً قرآنی بود که در ۱۲۴۸ به همت میرزا اسداله در تبریز چاپ شد و ۳ سال بعد، باز به همت او و در تبریز انتشار یافت.
جای تعجب است که چاپ نخستین پس از کارکردن دیگر معمول نشد و چاپ سنگی جای آن را گرفت. علت جایگزینی چاپ سنگی بهجای چاپ سربی این بود که افرادی چاپ سربی و حروف آنرا با نظر بدبینی نگاه میکردند و علامت کفر میدانستند و چون حروف ایران، فارسی بود با حروف سربی در آنزمان نمیتوانستند گوناگونی در خطوط داشته باشند؛ در صورتیکه در چاپ سنگی از خوشنویسان کمک گرفته میشد.
اما اینکار باعث ضربهای بر پیکره گسترش فرهنگی ایران شد و آن اینکه کتابهای سنگی گران تمام میشد و مردم توان تأمین هزینه خرید کتاب را نداشتند و این، خود دردی بزرگ بود. چاپ سنگی جز در تبریز و تهران در بسیاری از شهرهای دیگر ایران رواج یافت و تا زمان ناصرالدینشاه قاجار که چاپ سربی پس از مدتی بیش از نیمقرن بار دیگر جان گرفت، در صنعت چاپ ایران یکهتازی میکرد.
مشکل دیگر چاپخانههای نخستین ایران، غارت مداوم آنها توسط برخی افراد کوتهفکر بود. اما در کشور ایران کماکان مردان و زنان فرهنگدوستی هستند که مقاومت کرده و از تلاش برای ساختن سرزمین و پیشرفت آن گامی به عقب نمینهند و دلسرد نمیشوند.
یکی از آنها حاجی حاجآقا بود. در حدود نود سال پس از تأسیس اولین چاپخانه در تبریز، نوه حاج زینالعابدین، کسیکه اولین چاپخانه سنگی و سربی را در ایران و تبریز دایر کرد، بهنام زینالعابدین چاپخانهچی که پس از زیارت مکه بهنام «حاجی حاجآقا» معروف و هنگام گرفتن شناسنامه نام «علمیه» را برخود انتخاب نمود، ماشین چاپی از اروپا خریداری کرده و از طریق کشور مصر وارد بندر استانبول در ترکیه فعلی نمود و از این بندر توسط چهل گاومیش آنرا به تبریز منتقل کرد.
حاجی حاجآقا همراه با دستگاههای چاپ سنگی خود هشت تَن از متخصصین صنعت چاپ را نیز از کشور آلمان برای نصب و آموزش این دستگاهها به تبریز آورد. این آلمانیهای متخصص صنعت چاپ در منزل مسکونی حاجی حاجآقا که ماشینهای چاپ نیز در قسمتی از این خانه ۲۲۰۰ متر مربعی دایر شده بود، ساکن شدند.
دختر حاجی حاجآقا اظهار میدارد که زمان حمل گاومیشهای حامل دستگاهای چاپ از کوچههای تنگ و باریک محله منجم تبریز، بهاجبار دیوارهای تعداد زیادی از خانههای همسایهها را فروریخته و خراب کردند که حاجی حاجآقا هزینه بازسازی دیوارهای فروریخته را نیز متحمل شدند! گفتنی است که نوههای حاجی حاجآقا اغلب به کار اجداد خویش روی آوردهاند و در صنعت چاپ ایران مشغول به فعالیت هستند.
پس از تأسیس مدرسه دارالفنون، وضع و سیر چاپ در ایران دگرگون شد. نیاز به انتشار کتابهای درسی، سبب شد که در این مدرسه کارگاه چاپ آثار استادان دارالفنون، منابع درسی دانشآموزان و نیز پارهای کتابهای دیگر تأسیس شود. چاپخانه کوچک دارالفنون ظاهراً در ۱۲۶۸ و با نام «دارالطباعه خاصه علمیه مبارکه دارالفنون تهران» و زیرنظر علیقلیمیرزا اعتضادالسلطنه تشکیل شد و تا ۱۳۰۰ دایر بود و شاید حدود ۴۰ عنوان کتاب درسی در آن به چاپ رسیده باشد. اما چاپخانهای دولتی، که تحت عناوین مختلف فعالیت میکرد و به چاپ کتاب و روزنامه میپرداخت، در دوره ناصرالدینشاه تأسیس شد.
نهضت مشروطه در ایران عامل افزایش تعداد عنوانها و شمارگان روزنامهها، گرایش بیشتر مردم به خواندن مطالب سیاسی و اجتماعی و نیز تقویت و گسترش چاپ در ایران بود. چاپ ژلاتینی، که بعد جای خود را به روش چاپ استنسیلی داد، احتمالاً از اواخر عصر ناصری و همزمان با آغاز تحرکات سیاسی تازه، برای تکثیر اعلامیههای پنهانی، نامههای سرگشاده و شبنامههای سیاسی مورد استفاده قرار گرفت و ظاهراً چاپخانههای مخفی کوچکی برای چاپ ژلاتینی تشکیل شده بود.
چاپخانه مجلس شورای ملی، مدت کوتاهی پس از تشکیل مجلس اول بهمنظور چاپونشر روزنامه و نیز مطالب اختصاصی خودِ مجلس، بهسرعت تأسیس شد و در مدت کوتاهی به بزرگترین چاپخانه کشور تبدیل گردید. چاپخانه مجهز دیگری بهنام چاپخانه شاهنشاهی، به سرپرستی عبدالهخان قاجار که مدیریت او در صنعت چاپ معروف بوده است، پس از استقرار مشروطیت تأسیس شد و تا ۱۳۲۸ فعال بود.
در دوره محمدعلیمیرزا استفاده از چاپخانههای سربی اختصاصی و غیردولتی بهجای چاپخانههای سنگی دولتی معمول شد، بهطوریکه بنا به تخمین حوالی سال ۱۳۳۰ معدودی چاپخانه سنگی به فعالیت ادامه میدادند.
در سالهای ۱۳۰۷، ۱۳۱۰ و ۱۳۱۷ برای چاپونشر کتابهای درسی در سراسر کشور و به شیوهای نو اقدام شد. تأسیس دانشگاه تهران و نهادهای جدید آموزشی در این عصر، همراه با دولت و ارتشِ رو به گسترش، نیاز به چاپ برخی مطالب را در مقیاسی وسیعتر فراهم آورد. تأسیس چندین چاپخانه دولتی و وابسته به دولت، مانند چاپخانه ارتش، چاپخانه بانک ملی ایران، چاپخانه دخانیات ایران، چاپخانه راهآهن و مانند اینها، حاصل نیاز دولت به تأمین احتیاجات خود در زمینه چاپ بهطور مستقل بود.
چاپخانه تابان، بهعنوان نخستین چاپخانه خصوصی که به دستگاههای جدید و خودکار مجهز شد، تحولی چشمگیر را از سر گذراند. چاپخانه بانک ملی ایران هم به دستگاههای ملخی جدید مجهز گردید. چاپخانه اطلاعات هم که پیش از ۱۳۲۰ چاپخانه بزرگی بود، مجهزتر گردید.
در دهه ۱۳۳۰، دستگاههای افست روتاتیو و دورنگ و چهاررنگ جدید به ایران وارد شد و تحولی فنی در چاپ به بار آورد. چاپخانههای افست، روزنامه کیهان و سپهر، مهمترین چاپخانههای آن دهه بهشمار میآیند. در دهه ۱۳۴۰ چاپ وارد مرحله تازهای شد و انتشار کتابهای درسی در هیأتی جدید، کتابهای ارزانقیمت جیبی و شماری نشریه و گسترش آموزشهای چاپ رونق آنرا بیش از پیش نمود.
تا حدود نیمه دهه ۱۳۴۰، آموزش چاپ در ایران به شیوه استاد-شاگردی و از طریق چاپخانهها انتقال مییافت. در ۱۳۴۴، رشته چاپ در هنرستان فنی تا مقطع دیپلم فنی دایر شد. از ۱۳۴۵ بهبعد، هر سال چند تن برای فراگرفتن فنون جدید چاپ به اتریش اعزام میشدند.
دهه ۱۳۵۰ برای چاپ کشور از سالهای پربرخورد بهشمار میآید. افزایش چشمگیر درآمد کشور و طرحهای گسترده توسعه، که نیاز به گسترش چاپ را بیشتر میساخت، با سیاست نظارتِ بسیار شدید بر چاپ کتاب و مطبوعات همراه شد. ورود تجهیزات جدید چاپ، از جمله دستگاه لاینوترون، پاسخی به نیازهای رو به افزایش منابع چاپی، بهویژه کتابهای درسی مدارس و دانشگاهها بود. پس از انقلاب نیز روند رشد صنعت چاپ ایران ادامه یافت، در حالیکه در پایان شهریور ۱۳۵۹، بیش از ۳۵۰ عنوان روزنامه در ایران چاپ شده بود.
چاپ در ایران از ۱۳۵۷ به اینسو بهطور کلی بر اثر چند عامل رو به رشد نهاده است که به این عبارتاند: افزایش عناوین کتاب و نشریه، برداشتهشدن ممیزی جز در دورههایی کوتاه، گسترش آموزش چاپ، انتشار نشریههای تخصصی در این زمینه، گسترش و تقویت صنف چاپ و صنفهای وابسته، ورود تجهیزات و فنون جدید چاپ بهویژه استفاده از رایانه و دستگاهها و شبکهها و نظامهای رایانهای که انقلابی در اطلاعات و ارتباطات در سطح جهانی به بار آورده است، توسعه دانشگاهها و آموزش عالی، افزایش جمعیت و رشد سریع نسل جدید لازمالتعلیم و نیاز به چاپ منابع جدید، گسترش نهضت سوادآموزی و نظایر اینها.
در سال ۱۳۷۱ روش چاپ رنگی در مطبوعات بهکار گرفته شد. روزنامه همشهری نخستین روزنامه رنگی ایران است. در همین سال آییننامه جدیدی در خصوص تأسیس چاپخانهها و واحدهای وابسته و چگونگی نظارت بر آنها به تصویب رسید. چاپ تمبر، اوراق بهادار، اسناد، بلیت اتوبوسهای شهری، برگههای عوارض و نظایر اینها در چاپخانههایدولتی و تحت مقررات خاصی انجام میگیرد. چاپخانه ویژه چاپ اسکناس در ۱۳۶۱ تأسیس و سال بعد به بهرهبرداری رسید و از ۱۳۶۷ اسکناس کشور کلاً در این چاپخانه چاپ شده است.