برای تعیین قیمت کاغذ چه فاکتورهایی مهم است؟ سؤالی که شاید در جوابش گفته شود همان فاکتورهایی که قیمت چیزهای دیگر را تعیین میکند؛ برایند عرضه و تقاضا. بله در حالت ایدئال و در بازاری آزاد و رقابتی. اما اینجا که ما ایستاده ایم، در این مقطع از زمان عواملی دیگر هم دستبهکار بازی با قیمت هستند.
فاکتور های مهم در تعیین قیمت کاغذ چیست؟
به گزارش چاپ و نشر آنلاین به نقل از شرق، برای تعیین قیمت کاغذ چه فاکتورهایی مهم است؟ سؤالی که شاید در جوابش گفته شود همان فاکتورهایی که قیمت چیزهای دیگر را تعیین میکند؛ برایند عرضه و تقاضا. بله در حالت ایدئال و در بازاری آزاد و رقابتی. اما اینجا که ما ایستاده ایم، در این مقطع از زمان عواملی دیگر هم دستبهکار بازی با قیمت هستند.
از رویههای قانونی تا مسائل امنیتی و از موانع تجارت و واردات تا تنفس مصنوعی دادن به تولید و خودکفایی در تعیین قیمت کاغذ موثرند. برایندش اما چنین شد که قیمت بالا رفت، تولید پا نگرفت و تاجر از بازار کاغذ فراری شد. در چنین شرایطی روزنامههای کاغذی بهعنوان رکن اساسی و منبع تولید گزارشهای تحلیلی و تحقیقی در ایران با ضربات سنگینی رو به رو شدند و همچنان هم این فشار کم سابقه ادامه دارد.
خلاصه وضعیت روزنامهها و رسانههای مستقل به لحاظ اقتصادی در یک سال گذشته به این صورت است که در شرایط تورم کمسابقه، کف حقوق و دیگر هزینه های جاری این رسانه ها به میزان و درصدی فراتر از قیمت فروش روزنامه و دیگر درآمدهای نهچندان پایدار بالا رفت؛ بهگونهای که همین فشار اقتصادی بسیاری از رسانههای مستقل را زمینگیر کرد اما ماجرا به این سطح از فشار خلاصه نشده و آشفتگی بازار و تعیین قیمت کاغذ مسائل را دوچندان کردهاست.
به عبارت دیگر در دو سال گذشته شدت تورم، افزایش فراتر از تورم قیمت کاغذ، گرانیها و همچنین کاهش درآمد روزنامهها، این مرجعهای خبری مستقل را به مرز بحران اقتصادی کشاند و این در شرایطی است که نه تنها خبری از کاغذ دولتی نیست که حتی عملا کاغذی برای خرید به همین قیمت سرسام آور کنونی هم در بازار وجود ندارد.
این بازار مکاره کاغذ البته تحلیلهای مختلفی را هم به همراه داشته و کارشناسان رسانه میگویند که فشارهای اقتصادی عملا ضربهای فراتر از سانسور و توقیف رسانههاست و حتی بعضی از تحلیلگران این شرایط نابسامان را با هدف ضربه به ریشه نهال روزنامهنگاری خصوصی میدانند. فارغ از این تحلیلها اما چه شد که بازار کاغذ به چنین شرایطی رسیده است و ریشه این نابسامانی در تعیین قیمت کاغذ چیست؟
در گزارشهای سالهای قبل میتوانید ردی از چرایی افزایش قیمت در تعیین قیمت کاغذ را پیدا کنید که عواملی است همیشه حاضر در یک گزارش اقتصادی. کاهش تولید داخلی به دلیل عدم حمایت؛ افزایش جهانی قیمت کاغذ و مواد اولیه، موانع تجارت و قوانین دست و پاگیر در ایران و عدم تناسب عرضه و تقاضا.
اموری کلی که تقریبا امروز حاکم بر هر بازاری در ایران است. در تعیین قیمت کاغذ اولین شوک در سال ۹۶ به وجود آمد و این مسئله تا سال ۹۷ ادامه داشت و قیمت رو به صعود بود. نکته عجیب داستان تعیین قیمت کاغذ این است که در نیمه دوم سال ۱۳۹۷ ارز چهارهزار و ۲۰۰ تومانی به کاغذ تعلق گرفت و محدودیت شدیدی برای وارد کنندگان کاغذ اعمال شد به شکلی که فقط ۱۷ شخص حقیقی و حقوقی اجازه واردات کاغذ به کشور را پیدا کردند. با اینحال قیمت کاغذ کنترل که نشد هیچ، روند صعودی برای تعیین قیمت کاغذ همچنان تا سال ۹۸ صعودی بود.
از نیمه دوم سال ۱۳۹۷ تا یک سال بعد قیمت کاغذ ۳۴۰ درصد افزایش یافت. در میانه این افزایش قیمت در حاشیه نمایشگاه کتاب سال ۱۳۹۸ یکی از اعضای اتاق بازرگانی به خبرگزاری دولت گفت: «نکته جالب اینجاست که تورم جهانی این کالا در سال گذشته ۳۰ درصد بوده و با احتساب حمل و نقل و تحریم ها که باعث بالارفتن هزینه واردات می شود، نهایتا باید در کشور نسبت به سال قبل ۵۰درصد افزایش پیدا کند اما در کشور ما ۳۰۰ درصد افزایش قیمت داشته است» و هنوز هم تبیین درستی از چرایی آن در مطالب منتشرشده برای تعیین قیمت کاغذ پیدا نمیکنید. در این زمان قیمت کاغذ کیلویی ۱۵ هزار تومان بوده است.
قیمتی که امروز و با واردآمدن شوک های بعدی به بالای ۳۰ هزار تومان رسیده است و هنوز هم میزان افزایش آن با فاکتورهای معمول افزایش قیمت جور در نمی آید. اما با مرور اخبار و دنبالکردن اشخاص و فعالان به نقطه ای رسیدیم که بتوان با جزئیات کلیات گزارش های معمول پیشین را تکمیل کرد و آن توضیحاتی بود که یکی از فعالان بازار در اختیارمان گذاشت و شاید بهتر از هر گزارش تحقیقی مسئله گرانی در تعیین قیمت کاغذ از ابتدا تشریح شد.
مطالبی که در گزارشهای معمول رسانه در رابطه با نحوه تعیین قیمت کاغذ به آن برنخورده اید. می خواهید بدانید در بازار چه می گذرد بروید سراغ تاجر و فعال. گفت و گوی زیر را بخوانید با یکی از تجار قدیمی کاغذ ایران که به شرط عدم افشای نامش سخن گفت و در آن مسئله اقتصاد کاغذ از بسیاری زوایا از جمله در رابطه با تعیین قیمت کاغذ بررسی شد.
روند افزایشی قیمت کاغذ در کشور برمی گردد به اتفاقاتی که از سال ۹۶ آغاز شد و تا سال ۹۷ نیز ادامه یافت؛ از جمله عدم تخصیص ارز. دولت در سال ۹۷ ارز را به کاغذ تخصیص داد اما یک فاصله ای این میان به وجود آمد. در این فاصله گپی در روند تعیین قیمت کاغذ ایجاد شد اما بههرحال و درنهایت متعادل شد. از اواخر سال ۹۶ و ابتدای سال ۹۷ شاهد افزایش قیمت مواد اولیه در سطح جهانی بودیم.
یعنی خمیر کاغذ و حملونقل گران شد. کشور چین هفتمیلیون تن کاغذی را که به شکل بازیافت درست میکرد به دلیل ملاحظات زیستمحیطی متوقف کرد و هفتمیلیون تن از بازار حذف شد و کمبود در عرضه ایجاد کرد. سال ۹۷ و ۹۸ ارز ترجیحی که تخصیص داده شد را شرکت ها صرف واردات کردند و به وزارت ارشاد تحویل داده شد و از آن طریق به مطبوعات. باز یک فاصله ای افتاد و تخصیص ارز ترجیحی و نیمایی متوقف شد.
سال ۹۸ و ۹۹ ارزی تخصیص داده نشد و الان هم که برج ۹ سال ۱۴۰۰ هستیم همینطور است. اما اتفاق دیگری افتاد که کم اهمیت تر نیست و آن صدور بخش نامههایی بود که برای دارندگان کارت بازرگانی محدودیت هایی ایجاد می کرد. یعنی گفتند همه نمی توانند کاغذ روزنامه وارد کنند. این هم مزید بر علت گرانی قیمت شد. دلیل این کار این بود که عدهای خلافهایی کرده بودند. در سال ۹۶ و ۹۷ ارز ترجیحی گرفتند و نه جنس دادند و نه ارز را پس دادند.
این مسئله از همان سال ۹۶ هم وجود داشت و حالا هم پروندههای مفتوح دارند. علت تعیین سقف این بود اما آسیب سنگینی به کشور وارد شد؛ چه در زمینه مواد غذایی، چه درزمینه مواد بهداشتی و چه محصولات فرهنگی. مافیا درست شد و واردات به دست عده ای محدود افتاد.
سوای از تعیین سقف تعیین قیمت کاغذ، ثبت سفارش معدلا بین ۴۵ تا ۶۰ روز در نوبت می ماند. اگر مجموعش را در نظر بگیریم، از روز ثبت سفارش تا تخصیص ارز هر بازرگان ۷۵ روز در نوبت می ماند. در این میان ورود تعزیرات حکومتی جواب معکوس داد. هرچند برخی از بازرسی ها واقعی بود اما بعضا بدون اطلاع صحیح انبارها پلمب شد و این اتفاق باعث ترس بازار در تعیین قیمت کاغذ شد.
درست است که با ارائه مدارک از سوی بازرگانان انبارها آزاد می شد اما رعب و وحشت در میان بازرگانان افتاد و هیچ کس تمایلی به واردشدن به بازار کاغذ نداشت. این روندی بود که از اواخر سال ۹۸ شروع شد. در دوره جدید باز هم عینا این اتفاق در تعیین قیمت کاغذ تکرار شد و از سه هفته پیش برادران تعزیرات به انبارهای شورآباد و مهدی آباد ورود کردند و چند انبار پلمب شد.
شاید بعضی واقعی بود اما بخش اعظم آن را می توانیم بگوییم احتکاری در کار نبود. ما شنیدیم که برخی از دوستان مطبوعاتی گزارش کرده بودند که انبارها پر از کاغذ است. اما وضعیت با این کار بدتر شد. بازار به شدت ترسید و کالایی هم که در انبار بود با ارز ترجیحی وارد نشده بود. حداقل در بخش کاغذ روزنامه چنین چیزی حقیقت نداشت یا به اندازه ای نبود که تأثیری در بازار داشته باشد. بااینحال این کار انگیزه های سیاسی نداشت و برادران جدا فکر می کردند دارند خدمت می کنند. بههرحال ارز مال دولت است، مال مردم است و کالا باید وارد چرخه توزیع شود اما تاجر هم باید کاغذ داشته باشد، نه برای خودش.
مملکت برای اوضاع بحرانی و نیمه بحرانی هم باید آمادگی داشته باشد و نمی شود انبارها همیشه خالی باشد. مثلا در این مدت که هرروز حمل و نقل جهانی قیمتش افزایش پیدا می کند، کالای انبارشده به داد مملکت می رسد؛ اما به شما می گویم احتکاری در کار نبود. من این را میدانم. این وضعیت بعد از توییت یکی از اصحاب مطبوعات آغاز شد. اما چرا الان برای کاغذ چنین وضعیتی به وجود آمده و در تعیین قیمت کاغذ مشکل داریم؟ یکییکی به هم بچسبانید.
مرتب از سال ۹۸ عرصه تنگتر شد. تعیین سقف واردات حقیقتا به بازار لطمه زد. در قانون هر صاحب کارت بازرگانی جدید تا سقف ۵۰۰ هزار دلار هر جنسی می خواهد می تواند بیاورد؛ مثلا کاغذ روزنامه. یک بار می خرد، وارد می کند و توزیع می کند و سپس دوباره اجازه پیدا می کند واردات کند اما بعد از یک سال دوباره ۷۵۰ هزار دلار اجازه واردات میگیرد. سقف دارد. یعنی نمیتواند پنج میلیون دلار جنس وارد کند.
ما حرفمان این است که سقف معنی ندارد. وقتی من تاجر توانایی واردات را دارم چرا وارد نکنم؟ مملکت به کالا نیاز دارد. اما چرا در ۱۴۰۰ کاغذ این وضعیت را دارد. برگردیم به دوران کرونا و اواخر سال ۹۸. مثل همه بازار های دیگر شش ماه بازار زمینگیر شد. کمکم که بازار دوباره بلند شد، وضعیتی بود که همه ضرر کرده بودند؛ مثلا کارخانهای که یک میلیون تن تولید کاغذ داشت تولیدش را کرد ۵۰۰ هزار تن و باقی توانش را وارد بازار دیگری کرد که سود بیشتری داشت.
تقریبا از اواخر سال ۹۸ تا ۳۰ شهریور ۹۹ فکر نمی کنم بیشتر از ۱۰ هزار تن کاغذ به مملکت آمده باشد؛ تقریبی می گویم اما میزان بسیار کم بود. از خرداد ۹۹ آرامآرام در سطح جهانی قیمت ها بالا رفت. در کشور ما هم کسی وارد نمی کرد؛ خریدار نبود. چند مسئله با هم بود، بازرگان ترسیده بود، میگفتند خریداری نیست ضرر می کنیم.
بعد که واردات باز آغاز شد کسی که قبلا هزار تن میآورد، حالا ۲۰۰ تن میآورد. هر هفته هم قیمت بالا میرفت. از ۶۵۰ یورو امروز رسیدهایم به ۸۳۰ یورو. این قیمت جهانی کاغذ. عدم تخصیص ارز ترجیحی هم مزید بر علت شد و الان کاغذ قیمتش به بالای ۳۰ هزار تومان رسیده.
از خرداد ۹۹ تا امروز قیمت کاغذ تقریبا ۱۰۰ درصد تورم داشته. حقیقت مطلب این است که کرونا توازن بازار را به هم زد. حالا علاوه بر کرونا باز همان مشکلات هم وجود داشت. عدم تخصیص ارز نیمایی و فاصله بین تأیید ثبت سفارش و از اساس عدم اجازه برای ثبت سفارش یک گپ دیگر در بازار به وجود آورد. به فضل الهی و به کمک دولت و معاونت مطبوعات که بسیار کمک کردند انصافا و تلاش کردند که تعادل بازار را ایجاد کنند.
من به شما می گویم که تا یک ماه دیگر حتما مشکل بازار کاغذ و تعیین قیمت کاغذ حل می شود. این را با تجربه ای که از بازار دارم می گویم؛ اما مشکلاتی هم هست و مسئله انگیزه بازرگان برای واردات کاغذ است. این مشکلی است که باید اساسی حل بشود. بازرگان یکی از مشکلاتش این است که پرداختش ارزی است، دریافتش ریالی است.
چهار ماه پیش بازرگان مثلا ارز را خریده ۲۶ هزار تومان. حالا جنسش آمده، می خواهد بفروشد ارز شده ۲۸ هزار ۳۰۰ تومان. اما فروشش همان ۲۶ هزار تومان باید باشد. سازمان حمایت از مصرف کنندگان و تعزیرات حکومتی اجازه فروش به قیمت روز را نمی دهد. این خودش دلیل بی انگیزگی بازرگان است. یعنی با نوسان ارز بهشدت به واردات لطمه وارد می شود.
ما کاری که باید برای تعیین قیمت کاغذ بکنیم یا این است که ارز را تک نرخی کنیم یا هجینگ انجام بدهیم. هجینگ یعنی چه؟ یعنی دولت می گوید قیمت ارز الان ۲۶ هزار تومان است. تو بیاور با همان قیمت بفروش من یک جای دیگر مثلا دو ماه بعد دوباره به تو ارز ۲۶هزارتومانی میدهم و جبران می کنم. هیچ وقت ما هجینگ در ایران نداشتیم. حالا ببینید چه وضعیتی داریم ما. مجموع شرایط را برای تعیین قیمت کاغذ در نظر بگیرید. نوسان ارز داریم، خاصه پروری داریم، تولید و عرضه داخلی پایین است و بازرگان را هم می ترسانید. انتظار دارید چه اتفاقی بیفتد؟ گردش مالی کل محصولات سلولز در ایران یک میلیارد یورو در سال است.
این اطلاعات مربوط به سالهای ۹۳، ۹۴ است، الان که کمتر هم شده. ما می گوییم در این بازار که خیلی حجیم نیست از مطبوعات حمایت ریالی بکنند و دست تاجر را باز بگذارند. سود من را مسقف نکنند. باور کنید به این شکل همه سود می کنیم. من یک بازار رقابتی دارم و مطبوعات که کمک می گیرند حاشیه امن دارند. نکته مهم اینجاست که ما باید کاغذ را وارد کنیم. تولید کاغذ ضرر خالص است.
چند ریال سود دارد اما آب نداریم! چرا کاغذ را با این حجم آب بری تولید کنیم؟ ۸۰ درصد مواد تولید کاغذ آب است و تازه غیراستاندارد هم هست در ایران. اصلش اشتباه است. بازرگان سؤال دارد. تا سال ۹۰ میلیونها دلار پول مردم را دادید به کارخانه چوب و کاغذ مازندران. آن زمان کاغذ را می دادید پنجهزار تومان. بازرگان از خارج می آورد سههزارو ۹۰۰ تومان. یک جای کار ایراد دارد دیگر؟ اول اینکه کارخانه چوب مازندران ۲۰۰ تن تولید می کند هزارو ۳۰۰ کارگر دارد، ولگا یکمیلیون تن تولید می کند ۲۰۰ نفر کارگر!
بهرهوری خیلی پایین است. ما علمی ثابت می کنیم که عده ای با شعار تولید، تیشه به ریشه منابع ارزی کشور میزنند. تولید کاغذ از سنگ منسوخ شده. در ایران هرروز یکی بلند می شود میگوید ما تولید از سنگ درست کردیم. مخترع این کار که کانادایی است، خودش این کار را گذاشت کنار. تولید محصول به این شکل اصلش پلیمر است. می دانید این کار چه ضرری به محیطزیست می زند؟ داریم در پلاستیک دفن می شویم. در دنیا همه اینها درحال حذف شدن است. تعیین قیمت کاغذ
درباره خط تولیدهایی که ادعا می کنند چنین و چنان است، مدرن است، خب این یک نمودی باید داشته باشد. چرا پس تولید بالا نمیرود؟ بعد صحبت از تحریم می شود.
بیشتر بخوانید: حمایت از تولید «کاغذ ایرانی»
من بازرگان می گویم تحریم تجارت را هفت درصد گران کرده کلا. ما با این بخش نامهها که دستوپای بازرگان را می بندد خودمان را تحریم کرده ایم. بازرگان با انواع و اقسام محدودیت روبهرو است. ما در تعیین قیمت کاغذ بهترین قیمت را پیدا می کنیم، در گمرک گیر می کند. گمرک از بازار عقب است و نمی داند قیمت روز چیست. می گوید ۲۲ درصد گراننمایی کرده ای درصورتیکه اصلا چنین چیزی نیست. در اکثر موارد.
شاید یکی هم تخلف کند اما واقعا مشکل عقب ماندگی گمرکی است. بعضا تا سهسال معطل می شویم. بدتر از این با اعتبار بازرگان بازی میکنند. کل زندگی یک تاجر کنار را می گذارند، می گذارند داخل سامانه. با یک پرونده کل آبروی ۳۰، ۴۰ ساله بازرگان می رود. بسیاری حرف ها هست من نمیتوانم بزنم. مشکل یکی، دو تا نیست. چرا تجارت را امنیتی میکنید مثلا؟ به بهانه تحریم چرا بازار را آشفته میکنید؟ تحریم برای عدهای نعمت شده، برای عمده نقمت.