بخش هفتم و پایانی؛ هفت پرسش استراتژیک
نویسنده: شیرین داراپور، کوچ حرفهای کسب و کار و راهبری
در چند مطلب قبل و در موضوع هفت پرسش استراتژیک سایمون سینک، از اینجا شروع کردیم که مشتریان اصلی ما واقعاً چه کسانی هستند و حتی چه کسانی نیستند؟ سپس بررسی کردیم ارزش واقعی برای مشتری سازمان ما چه چیزی است و آنها به چه دلیلی تمایل پیدا میکنند که از ما محصول یا خدمات دریافت کنند.
به ترتیب در پرسش سوم و چهارم به این نکات پرداختیم که شما کدام متغیرهای کلیدی عملکردی را دنبال میکنید و چه خطوط قرمز استراتژیکی را برای کسب و کار خود تعیین کردهاید؟ همچنین در پرسش پنجم چگونگی ایجاد چالش نوآورانه را به بحث نشستیم و در پرسش ششم به الزام کارکنان یک مجموعه برای یاری رساندن به هم پرداختیم؛ اکنون در بخش هفتم و پایانی؛ هفت پرسش استراتژیک نیز عدم قطعیتهای استراتژیک آزاردهنده را به مطالعه مینشینیم.
امروزه همه واقف هستیم که تغییر امری اجتنابناپذیر است، رقابت با گذشته فرق کرده و عرصههای زیادی دستخوش تغییر شدهاند که بسیاری از آنها برای هزاران سال بدون تغییر بودهاند. انسانها همواره شاهد تغییرات بودهاند اما تغییرات در سالهای اخیر با سرعت و شدتی فوق تصور در حال رخ دادن است و موارد بسیاری را در برمیگیرد، شکل زندگی مردم در سراسر جهان، رابطه سیاسی بین کشورها، فرهنگ و حتی نحوه تفکر انسان امروزه تغییرات بسیار زیادی کرده و همچنان نیز در حال تغییر است.
طبیعتاً کسبوکارها نیز از این امر مستثنی نبوده و اتفاقاً یکی از مواردی هستند که در چند دههی گذشته تغییرات عمیق و بنیادین زیادی را تجربه کردهاند. بازارها به کلی دگرگون شدهاند، مشتریان ملاکهای دیگری برای انتخاب دارند، استانداردها ارتقاء پیدا کرده و رقبا نیز بهشدت فعالیت میکنند. در پس تمام این تغییرات برخی از سازمانها با شکست مواجه شدند، اما در همین شرایط نیز بسیاری موفق بودند.
سازمان های شکست خورده عموماً از تغییر در وضع موجود هراس داشتند یا به آن بیتوجه بودند؛ حتی سازمان هایی که از استراتژی قدرتمندی برخوردار بودند، این وضعیت لزوماً تضمینکننده بقاء آنها در بازار نبود. داشتن یک استراتژی قوی در کسبوکار لازم است ولی کافی نیست، چراکه امروزه عوامل درونی و بیرونی سازمانها از پویایی زیادی برخوردار است و هرلحظه میتواند تغییرات اساسی را در اجرای استراتژی ما به وجود آورد. اینجاست که پرسش هفتم از هفت پرسش استراتژیک رابرت سایمونز به کار میآید، پرسشی که به این امر میپردازد که شما چگونه میتوانید با تغییرات کنار بیایید و چگونه آن را مدیریت میکنید.
بخش هفتم و پایانی؛ هفت پرسش استراتژیک
پرسش هفتم: چه عدم قطعیت های استراتژیکی خواب را از چشمان شما گرفته است؟
تطبیق با تغییر آخرین ضرورت پیادهسازی استراتژی است. برای تطبیق موفقیتآمیز و بلندمدت، باید یاد بگیریم چگونه پرسشهای درستی بپرسیم تا مطمئن شویم که علاوه بر خود، کارکنان ما نیز پیوسته تغییرات محیط را تا جای ممکن پیشبینی کرده و به آنها پاسخ درستی بدهند.
شاید تعجب کنید اما یکی از مهمترین و بهترین نگرانیهایی که یک مدیر باید داشته باشد این است که کارکنان او بهاندازه کافی نگران نباشند. چراکه تغییر دادن یا حتی تفهیم کردن افرادی که معتقدند همهچیز عالی است و نگرانی وجود ندارد، بسیار سخت است؛ بنابراین نگرانی در رابطه با مواردی که ممکن است باعث عدم اجرای استراتژی سازمان شود نهتنها بد نیست بلکه بسیار مفید هم هست.
برای تطبیق موفقیتآمیز با تغییرات باید پیوسته بر عدم قطعیتها تمرکز داشته باشید که شامل موارد کلی مثل اقتضائات بازار، فناوریهای جدید، تهدیدها… و موارد جزئیتر مثل منابع سازمان، نیروهای متخصص و غیره است.
پس از شناسایی عدم قطعیتها اولین پرسشی که مطرح میشود این است «چه چیزی تغییر کرده است؟» پرسش دوم این است که «علت تغییر چه بوده؟» و سومین پرسش نیز این است که «برای رفع آن، قصد دارید چه کاری انجام دهید؟».
در صورتی که پیوسته در مواجهه با هر تغییری این پرسشها مطرح شود، آنگاه این سه سؤال به بخشی از فرهنگ سازمان در مقابل تغییرات بدل خواهد شد و افراد در این شرایط به این دلیل که میدانند چه سؤالاتی از آنها پرسیده میشود کمکم طرحی منسجم پیدا میکنند و از قبل آماده مواجه با تغییر و بررسی راهکارها میشوند.
مهم است که این کار را ساده انجام دهید و بر چیزی که بیشترین اهمیت را دارد، تمرکز کنید. باید از کارکنان خود تعداد زیادی سؤال بپرسید و آنها را نیز به پرسشگرانی قدرتمند تبدیل کنید، بهخصوص آنهایی که مستقیماً با مشتریان در ارتباط هستند، همچنین باید سیستمهایی را طراحی کنید که افراد بتوانند در آنها پیشفرضها را به چالش کشیده، ایدههای خود را مطرح کنند و اطلاعات را به اشتراک بگذارند.
بخش هفتم و پایانی؛ هفت پرسش استراتژیک
بیشتر بخوانید: کتاب قدرت کوچینگ مثبت منتشر شد
در نهایت این شیوه موجب بالا رفتن تعاملات سازمانی شده و ایدههای نوین، محصولات و خدمات جدید یا شیوه جدید برای انجام کارها پدیدار میشود و به شما این امکان را میدهد که با تغییرات به نحو مؤثر مواجه شوید و تصمیم بگیرید که چگونه به سمت جلو حرکت کنید و برنامهریزی استراتژیک خود را هماهنگ و سازگار پیش ببرید.
برای این کار میتوانید پرسشهای زیر را مدنظر قرار دهید:
- در مورد چه چیزی در اجرای استراتژی سازمان خود بیشتر از همه نگران هستید؟
- چگونه میتوانید توجه افراد را بر این مسائل متمرکز کنید؟
- چگونه افراد را در سرتاسر سازمان به مشارکت وا میدارید؟
- چه پرسشهایی باید بپرسید تا تعاملات و ارتباطات انسانی را گسترش دهید؟
- فرهنگ سازمانی شما تا چه حد از یاد دادن و یاد گرفتن در همه سطوح سازمانی پشتیبانی میکند؟
- برای ترویج بحث و گفتوگو و به چالش کشیدن وضعیت موجود، چهکاری میتوانید انجام دهید؟
بخش هفتم و پایانی؛ هفت پرسش استراتژیک