خانه جستجو
عبدالعلی شریفی - نتایج جستجو
اگر شما خوشحال نبود با نتایج، لطفا جستجو دیگر
حسین عسگری؛ چاپ با تبصره دانش
«فروغ دانش» عنوان چاپخانه ای است که مطمئناً برای خیلی از فعالان در این صنعت آشناست. باید بگویم که مهربانی و همدلی ای که در بین کارگران این مجموعه بود صفایی دیگر داشت. خوب؛ از حاشیه ها بگذریم و به پای سخنان «حسین عسگری» مدیریت مجموعه بنشینیم
امیرهوشنگ نوروزی؛ نظم و چاپ
امیرهوشنگ نوروزی؛ موهایش دیگر سفید شده اما هنوز در حال خدمت به این صنف است. تمام عمرش را وقف آباد کردن چاپخانه های بزرگ...
کاروان مهربانی صنعت چاپ؛ فصلی نو
نشستی با شرکت اعضای کاروان مهربانی صنعت چاپ ایران به میزبانی سعید کلاری فرزند مرحوم محمد کلاری برای بزرگداشت آن مرحوم و یادی از درگذشتگان این محفل در تاریخ دوشنبه 9 آبان ماه در رستوران نایب برگزار شد.
مدیرکل دفتر چاپ و نشر ارشاد از ۱۱ چاپخانه تهران بازدید کرد
صبح روز چهارشنبه (9 شهریورماه) در آستانه ۱۱ شهریور ماه که مزین به «روز صنعت چاپ» است؛ مدیرکل دفتر چاپ و نشر ارشاد از ۱۱ چاپخانه شهر تهران بازدید کرد.
محمد هادی رمضانی؛ حاج چاپچی
از بچگی با اعضای خانواده ام دعوا می کردم و آن ها را مجبور به این می کردم که مرا حاجی صدا کنند. این را محمد هادی رمضانی می گوید و می خندد. در بین گفته هایش مدام این جمله را تکرار می کند که من با کارگری به این موقعیت رسیده ام پس هیچ گاه آن روزها را فراموش نمی کنم.
امیرهوشنگ نوروزلو؛ چشم در چشم ابرو به ابرو
کاروان مهربانی این بار مهمان صدای خسته اما عاشق امیرهوشنگ نوروزلو بود. مردی از اهالی زحمتکش چاپ و نشر که افتخار مهم دوره کاری اش، چاپ کتاب های فاخر و عالی است که در قفسه های کتاب، کنار هم ردیف و محترم نشسته اند.
داوود ابراهیمی؛ بهیار چاپ
داوود ابراهیمی از در که وارد شد با دیدن موهای سپیدش می شد به سال ها تجربه او پی برد. بدون هیچ وقفه ای باب گفت و گو را با او شروع کردم. اما بقیه را از زبان خودش بشنویم.
ناصر کلاری؛ مرد خیر صنعت چاپ
حاج ناصر کلاری از خاطراتش، از اعتقاداتش، از فعالیت هایش برایمان بسیار گفت. از سختی ها و تجربیاتش، از دوران اسارت و فداکاری هایش، از او خواستم که صفحه صفحه زندگیش را برایمان ورق بزند
غلامحسین سلامت؛ عمر بهادار سلامت، صرف اوراق امانت
میریونس جعفری سکان جلسه را در دست گرفت و گفت: امروز نهم بهمن ماه است و به دیدار یکی از پیشکسوتان این صنعت آمده ایم که زحمات زیادی برای این صنف کشیده است، سپس از غلامحسین سلامت خواست تا از خود بگوید
احمد سمیعی؛ قلم و آتش
چند صباحی است که بنا بر مقتضیات زمانه از کاروان دور افتادهام و گزارش دیدار این مجالس باصفا جزای نیک همکاران دیگر شده است اما این بار دل فرماندهی کرد. سخت بود که دفتر مجله میزبان باشد و احمد سمیعی طرف مصاحبه قرار بگیرد و بتوانی حک خاطرات آن روز را به دوربین و قلم دیگری واگذاری؛ خلاصه که جنگ بود بر سر این نگاشتن.
نورالله غلامحسینی ؛ یک عمر سرب و ورساد
چاپ او را به نام نوری میشناسند، اما کسی بهدرستی نمیداند که اسمش نوری است یا فامیلش. کاروانمهربانی صنعت چاپ به دیدار دوستی قدیمی، نورالله غلامحسینی رفت.