نویسنده: شیرین داراپور
شاید کلمه کوچینگ به گوشتان خورده باشد اما معنی آن و کاربردش را نمی‌دانید. کلمه coach داستان جالبی در خود دارد؛ با من همراه باشید تا با کوچینگ به صورت ریشه‌ای و اصولی آشنا شوید.
به گزارش چاپ و نشر آنلاین؛ همان طور که در شماره پیش خواندید طبق تعریف فدراسیون بین المللی کوچینگ (ICF)، کوچینگ نوعی شراکت مستمر بین کوچ و مراجع است که کوچ از طریق به فکر فرو کشیدن مراجع و بیدار کردن خلاقیت درونی او کمک می کند تا به نتایج مطلوب در زندگی شخصی یا حرفه ای خود برسد.
کوچ به دنبال بیرون کشیدن راه حل ها و استراتژی ها از مراجع است. او بر این باور است که مراجع به شکل ذاتی خلاق و کاردان هستند. وظیفه کوچ این است که مراجع را از نقطه A (وضعیت فعلی) به نقطه B (وضعیت مطلوب) برده و آن ها را به هدفشان برساند. کوچ در تمام مراحل انجام کار در کنار فرد است و او را هدایت می کند.
تفاوت کوچینگ و منتورینگ
کوچینگ، منتورینگ نیست. منتور فردی است که در زمینه خاصی دارای تجربه و مهارت بالاتری از مراجعش است و به افراد تازه‌کار در همان حوزه کمک می‌کند تا مهارت هایشان را بهبود دهند.
منتور لزوماً دارای تجربه بیشتر به فرد در موضوعی که منتورینگ حوالی آن انجام می شود هست. در مقابل کوچ لزوماً ممکن است در زمینه فعالیت مراجعش دانش تخصصی نداشته باشد. کوچ فردی نیست که جواب همه سؤال ها را بداند بلکه فردی است که به مدیر کمک می کند سؤال های درست را بیابد و از خودش بپرسد سپس او را همراهی می کند تا اقدامات لازم و ضروری برای رسیدن به اهدافش را انجام دهد. کوچینگ و منتورینگ جایگزین یکدیگر نیستند بلکه مکمل هم محسوب می شوند.
تفاوت کوچینگ و مشاوره مدیریت
کوچینگ، مشاوره مدیریت نیست. کوچینگ و مشاوره هر دو هدف یکسانی را دنبال می کنند اما روش متفاوتی را برای رسیدن به هدف برمی‌گزینند، هدف هر دوی آن‌ها کمک به مدیر برای دستیابی به اهداف عملکردی است. این هدف ممکن است افزایش سودآوری، اجرای استراتژی بازاریابی جدید، تغییر در ساختار سازمان، بهبود برنامه های یادگیری و توسعه کارکنان و امثال آن در مورد سازمان باشد.
مشاوره مدیریت بر دانش قبلی خود در آن حوزه متکی است و تلاش می کند بر اساس تحلیلی که از وضعیت سازمان انجام داده است به مدیر راه‌حل ارائه کند. یکی از فرضیات مشاوره مدیریت این است که می توان بر اساس وضعیت گذشته آینده را پیش بینی کرد. در نقطه مقابل کار یک کوچ بر آگاهی و عمل گرایی مدیر استوار است. کوچ تلاش می کند مدیر را به دستیابی آگاهی های جدید و اقدام کردن ترغیب کند. کوچ و مشاوره مدیریت نیز جایگزین یکدیگر نیستند بلکه می توانند مکمل هم باشند.
بنابراین اگر تعریف درستی از این عناوین داشته باشیم و از شباهت ها و تفاوت های آن‌ها آگاه باشیم درمی یابیم که کوچینگ با سایر مشاغل سازمانی در عین برخی شباهت ها نه‌تنها منافاتی با هم ندارند، بلکه کامل کننده هم نیز هستند و هر کدام در جای خود برای یک سازمان سودمند هستند.
پژوهش های موسسه‌ی گروپ نشان می دهد ۸۶ درصد از کسب و کارهایی که از خدمات کوچینگ استفاده کرده‌اند نرخ بازگشت سرمایه شان مثبت بوده است یعنی هزینه ای که برای این خدمات پرداخته بودند را از محل افزایش درآمد و سودآوری درآورده اند. در ۱۹ درصد موارد نرخ بازگشت سرمایه بیش از ۵۰ برابر و در ۲۸ درصد موارد نرخ بازگشت سرمایه بین ۱۰ تا ۴۹ برابر اتفاق افتاده است.
همچنین در تحقیقات فدراسیون بین المللی کوچینگ (ICF)، ۹۹ درصد از صاحبان کسب و کار که از کوچ استفاده کرده بودند از تصمیم خود رضایت داشتند.
این مبحث ادامه دارد…
