حرفه کوچینگ
نویسنده: شیرین داراپور
داستان کوچینگ از روستایی در شمال غربی مجارستان با نام کاکس شروع میشود روستایی که به خاطر یک نوآوری مشهور شد و این اختراع در زمان خود دنیا را تغییر داد.
روستاییان کاکس در قرن ۱۵ میلادی از طریق ساختن چرخ و حمل کالا بین وین و بوداپست زندگی خود را میگذراندند. در همین احوال یک سازنده درشکه که نام و نشانی از آن در دست نیست کالسکهای را طراحی و ایجاد کرد که نسبت به سایر کالسکههای آن زمان هم بزرگتر و هم راحتتر بود. این کالسکه با نام «کالسکههای کاکس» شناخته شدند.
قرن شانزدهم میلادی دیگر این کالسکهها کاملاً مشهور بودند و در سراسر اروپا از آنها استفاده میشد. این کلمه بعدها به کوچ coach در زبان انگلیسی تغییر شکل داد. امروزه همهی کلمات مشابهی که در زبان انگلیسی برای موتورها یا سایر وسایل نقلیه استفاده میشود، ریشه در این کلمه دارد.
کوچ استعاره از چیست؟
امروزه معنی کوچینگ یا کوچ کردن یک فرد، استعارهای از همان کالسکه است. کوچینگ کمک کردن به فرد، گروه یا سازمان برای رفتن از محل کنونی به جایی است که دوست دارد در آنجا باشد. کوچ یک وسیله و یک همراه برای پیشبرد و رسیدن به اهداف است.
شکلگیری حرفه کوچینگ
دانشجویان و دانش آموزان در دهه سوم قرن هجدهم میلادی از کلمه کوچ برای معلمان خصوصی استفاده میکردند، کوچهایی که آنها را برای امتحانها آماده میساختند. این اصطلاح از آن جهت رایج شد که معلمان خصوصی، دانش آموزان و دانشجویان را به سرعت و سهولت بیشتری به سوی موفق شدن در امتحانات پیش میبردند. همچنین استفاده از کوچها یا مربیان ورزشی نیز در دهه هشتم قرن هجدهم باب شد؛ یعنی رسیدن به مقصد با راحتی و سرعت بیشتر که مفهوم همان کالسکه و در نهایت کوچ را تداعی میکرد.
به این ترتیب حرفه کوچینگ در دوران مدرن ابتدا بیشتر در حوزه هنر و ورزش کاربرد داشت و به تدریج به حوزههای دیگر تسری پیدا کرد و افرادی که در حوزههای مدیریت، مالی و موفقیت فعال بودند از کوچها بهره بردند. این استفادهها به تدریج، به حرفهای شکل داد که ما از آن به کوچینگ یاد میکنیم.
فدراسیون بینالمللی کوچینگ ICF
یک نهاد غیرانتفاعی با بیش از ۳۳ هزار عضو از سراسر دنیا است که ناظر بر کوچینگ، صلاحیتهای کوچها و اصول اخلاقی آنها است و حرفه کوچینگ را اینگونه تعریف میکند: نوعی شراکت مستمر بین کوچ و مراجع است که کوچ از طریق به فکر فروکشیدن مراجع و بیدار کردن خلاقیت درونی او کمک میکند تا به نتایج مطلوب در زندگی شخصی یا حرفهای خود برسد.
تفاوت کوچینگ با حرفههای یاریرسان دیگر
تفاوت کوچینگ و منتورینگ
حرفه کوچینگ، منتورینگ نیست. منتور فردی است که درزمینهی خاصی دارای تجربه و مهارت بالاتری از مراجعش است و به افراد تازهکار در همان حوزه کمک میکند تا مهارتهایشان را بهبود دهد. قدرت منتور در تجربه بالاتر است. حرفه کوچینگ و منتورینگ جایگزین یکدیگر نیستند بلکه مکمل هم محسوب میشوند.
تفاوت کوچینگ و مشاوره مدیریت
حرفه کوچینگ، مشاوره مدیریت نیست. کوچینگ و مشاوره هر دو هدف یکسانی را دنبال میکنند اما روش متفاوتی را برای رسیدن به هدف برمیگزینند، هدف هر دوی آنها کمک به مدیر برای دستیابی به اهداف عملکردی است. این هدف ممکن است افزایش سودآوری، اجرای استراتژی بازاریابی جدید، تغییر در ساختار سازمان، بهبود برنامههای یادگیری و توسعه کارکنان و… در مورد سازمان باشد. قدرت مشاور در دانش بالاتر است. حرفه کوچینگ و مشاوره مدیریت نیز جایگزین یکدیگر نیستند بلکه میتوانند مکمل هم باشند.
بهطورکلی حرفه کوچینگ، حرفهای نوین و برگرفته از علوم مدیریت، فلسفه و روانشناسی مثبت نگر است که میتوان آن را به صورت همراهی یک کوچ با افراد، سازمانها و کسبوکارها تعریف کرد. هدف کوچینگ یاریرساندن به افراد یا سازمانها برای یافتن مسئله و دغدغه اصلی آنها است. همچنین کمک به آنها برای شناخت ابعاد مختلف موضوع و مسئله خود. با توجه به شرایط زمانی و مکانی که در آن قرار دارند، به این معنی که برای حل و رفع گرههای موجود یا برای رسیدن از حالت فعلی به حالت مطلوب موردنظر، هیچ نسخه واحدی در افراد یا سازمانها وجود نداشته و ندارد و هر انسانی و حتی سازمانی مانند اثر انگشت، منحصربهفرد است.
بنا بر مسائل پیش گفته اگر تعریف درستی از این عناوین داشته باشیم و از شباهتها و تفاوتهای آنها آگاه باشیم درمییابیم که حرفه کوچینگ با سایر مشاغل سازمانی در عین برخی شباهتها نهتنها منافاتی ندارد، بلکه کاملکننده نیز هست و هر کدام از این حرفههای یاریرسان، در جای خود برای یک سازمان سودمند هستند.
باورهای یک کوچ
کوچها افرادی هستند که آموزش میبینند تا خوب مشاهده کنند، خوب بشنوند و رویکرد خود را مطابق با نیازهای هر مراجع منحصربهفرد، مطابقت دهند. آنها به دنبال بیرون کشیدن راهحلها و استراتژیها از مراجع هستند. کوچها بر این باورند که انسانها به شکل ذاتی خلاق و توانمند هستند و مراجع خود را بهترین متخصص در زندگی و کار خود میدانند.
یک کوچ اعتقاد دارد که هر مراجعهکنندهای میتواند نوآور و کاردان زندگی خودش باشد و راهحلی که خود مراجع به آن دست پیدا میکند راهحل پایدارتری برای وی است و احتمال اقدام کردن به آن خیلی بیشتر از زمانی است که این راهحل از طرف کس دیگری باشد.
صلاحیت های یک کوچ
الف: اصول بنیادین
یک کوچ باید به مبانی و اصول اخلاقی حاکم بر کوچینگ واقف باشد و به درستی به آن عمل کند.
ب: به وجود آمدن رابطه مشترک
یکی از صلاحیتهای بسیار مهم و پرقدرت یک کوچ، امانتداری و حفظ اطلاعات محرمانه مراجعین است. همچنین یک کوچ همواره باید درستی و صداقت شخصی را در تعامل با مراجعین خود نشان دهد و نسبت به هویت، محیط، تجارب، ارزشها و باورهای مراجع حساس باشد و به آنها احترام بگذارد.
ج: برقراری ارتباط مؤثر
مبنای حرفه کوچینگ بر اساس اعتماد شکل میگیرد بنابراین یکی دیگر از صلاحیتهای مهم یک کوچ، توانایی برقراری ارتباطی مؤثر همراه با اعتماد و رازداری است.
د: ایجاد و توسعه رشد و آموزش
فرآیند حرفه کوچینگ وقتی به پایان میرسد که مراجع نهتنها به آگاهی و نتیجه مطلوب خود رسیده باشد بلکه از این فرآیند، یادگیری هم داشته باشد و بتواند مسائلی را هم که ریشههای مشترک با این موضوع دارد را حل کند. توانایی ایجاد رشد در مراجع نیز جزو مهارتهای مهم یک کوچ محسوب میشود.
تخصصهای کوچینگ
از رایجترین این تخصصها میتوان از کوچینگ زندگی Life Coaching، کوچینگ عملکرد Performance coaching، کوچینگ توسعه فردی Personal Development Coaching، کوچینگ مهارتی Skills Coaching، کوچینگ سلامت Health Coaching، کوچینگ مسیر شغلی Career Coaching و کوچینگ کسبوکار Business Coaching نام برد.
کوچینگ کسبوکار نیز شامل شاخههای متعددی است. کوچ راهبری Leadership Coach، کوچ اجرایی Executive Coach، کوچ سازمانی Organizational Coach، کوچ کسبوکارهای کوچک SMEs Coach و کوچ کسبوکارهای یکنفره Solopreneur Coach. تفاوت این کوچها در افرادی است که با آنها کار میکنند؛ برخی با مدیران ارشد و اجرایی و برخی با مدیران عامل و رهبران سازمان همکاری دارند.
سازمانها چگونه از کوچینگ استفاده میکنند
۱- بهکارگیری یک کوچ حرفهای
۲- پیادهسازی فرهنگ کوچینگ در سازمان
در مورد اول یک کوچ به صورت فردی با مدیرعامل یا مدیران سازمان کار میکند.
در مورد دوم یک کوچ با پیادهسازی فرهنگ کوچینگ در سازمان، به صورتجلسات فردی یا گروهی موارد زیر را تحت پوشش قرار میدهد:
آموزش مهارت کوچینگ به مدیران
بر اساس تحقیقات انجام شده در شرکت گالوپ، اگر یک مهارت اثربخش وجود داشته باشد که با خواستههای در حال تغییر کارکنان مطابقت داشته باشد و مدیران باید آن را فرا بگیرند، آن مهارتهای کوچینگ است. مدیران با مجهز شدن به مهارتهای حرفه کوچینگ، میتوانند نتایج بهتری را برای سازمان خود رقم بزنند و این فقط یک آموختن ساده نیست بلکه یک نوع طرز فکر و شیوه نگرش است.
توسعهی عملکرد سالانه مدیران
زمانی که مدیران سازمانها نیاز دارند که برای توسعه خود IDP بنویسند حضور کوچ در کنار این مدیران میتواند موفقیت این پروژهها را بیشتر کند و باعث بالا آمدن عملکرد مدیران شده و در کنار آن سازمان نیز منتفع میشود.
پروژههای جانشین پروری
حضور مدیران در سازمانها به هر دلیلی میتواند دستخوش تغییرات شود. مثل جابجاییها، بازنشستگیها و غیره. سازمانهای هوشمند قبل از وقوع این تغییرات برنامههایی برای جانشین پروری در نظر دارند و به همین دلیل حضور کوچ برای شناسایی افرادی با چنین پتانسیلی و آموزش آنها به عنوان مدیران و سرمایههای آینده باعث موفقیت این پروژه شده و جانشین پروری با کیفیت و موفقیت بالاتری انجام خواهد شد.
پروژههای ارزیابی عملکرد مدیران
در این پروژهها نیز زمانی که پس از ارزیابی، نیاز به عملکرد بهتر مدیران سازمان هست این مسیر با حضور کوچ میتواند سریعتر و با موفقیت بیشتری انجام شود.
پروژههای استراتژی سازمانی
در پروژههای مهم و استراتژیک سازمانی مثل معرفی محصولات جدید، راهاندازی خط تولید جدید، تأسیس شعبات، همراهی کوچ در اجرای درست و موفقیتآمیز این پروژهها کاملاً مشهود است.
تغییر نقش مدیران
اگر یک مدیر در سازمان به نقش جدیدی منصوب میشود، حدود سه ماه اول این تغییر نقش، میتواند زمان بسیار چالشبرانگیزی برای او و اطرافیانش باشد. احتمال رها کردن نقش جدید، شکست خوردن یا عملکرد ضعیف داشتن در این مرحله بسیار زیاد است حال آنکه با داشتن یک کوچ و کمک حرفهای گرفتن از او میتوان این زمان را بسیار راحتتر و با عملکرد بهتری طی کرد.
فرآیندهای بازنشستگی مدیران و انتقال دانش و تجربه آنها به سازمان
همانطور که میدانید بازنشستگی یک تغییر بسیار بزرگ در زندگی انسانها به خصوص مدیران ارشد سازمانها محسوب میشود. متأسفانه در بسیاری از سازمانها روال صحیحی برای بازنشستگی وجود ندارد و معمولاً آخرین سالی که مدیر در سازمان کار میکند دچار چالشهای درونی و بیرونی زیادی میشود و احتمال پایین آمدن عملکرد وی نیز وجود دارد. علاوه بر آن دنیایی از تجربه و دانش با رفتن شخص بازنشسته به راحتی از سازمان خارج شده و عملاً غیرقابل استفاده و دسترسی خواهد شد.
در سازمانهای بزرگ و هوشمند برای مدیران خود که در این مسیر قرار دارند یک کوچ در نظر گرفته میشود تا بتواند این تغییرات را بهتر مدیریت کنند، تغییر از شرایطی که من هرروز کار میکنم تا شرایطی که بازنشسته میشوم. همزمان انتقال دانش و تجربه مدیر و آماده کردن نفر بعدی نیز انجام میشود.
حرفه کوچینگ و صنعت چاپ و بستهبندی در ایران
در ایران نیز حدود یک سال است که حرفه کوچینگ جای خود را در صنعت چاپ و بستهبندی به خوبی باز کرده و مجموعههایی که نیاز به تغییر را به خصوص در شرایط همیشه بحرانی کشور احساس کردهاند از این حرفه بهره میگیرند تا علاوه بر استفاده از مزایایی که در بالا گفته شد بتوانند از مسائل و مشکلاتشان با توانایی و امکانات حال حاضر خود عبور کرده، آنچه را که امکانپذیر است عملی کنند و آنچه را که غیرممکن است واقعبینانه ببینند و در نهایت به نسخهی بهتری از خودشان تبدیل شوند.