ما در این مقاله قصد داریم نگاهی به برخی از بزرگ ترین اشتباهات در حوزه دیجیتال برندینگ بیندازیم. اگر شما هم کارتان در این حوزه با مشکلات زیادی رو به روست، بد نیست با ما همراه باشید تا نگاه دقیقی به جزییات مسئله داشته باشیم. خب منتظر چه هستید؟ کوله پشتی تان را آماده کنید تا راه بیفتیم!
کارآفرینان معمولا به محض اینکه کسب و کارشان را راه اندازی می کنند، به فکر برندینگ می افتند. شاید زمانی نه چندان دور برندینگ به طور کامل در دنیای واقعی دنبال می شد، اما این روزها به خاطر سلطه بی چون و چرای زندگی دیجیتال همه چیز رنگ و بوی آنلاین به خودش گرفته است.
فرقی هم ندارد موضوع بحث برندینگ باشد یا کار ساده ای مثل تماشای فیلم، در هر صورت فناوری های دیجیتال زندگی انسان ها را کاملا تغییر داده اند. در این میان برخی از کارآفرینان خیلی خوب با تغییرات کنار آمده اند. به طوری که انگار سال های سال است برندینگ دیجیتال را دیده و در آن حوزه کار کرده اند.
وقتی درباره برندینگ صحبت می کنیم، خیلی ها فکر می کنند موضوع بحث به شاخه ای از بازاریابی مربوط می شود. چنین برداشت های اشتباهی از برندینگ معمولا کار را حسابی خراب خواهد کرد. به طوری که شما در عرض چند دقیقه تمام اهداف تان را دودِ هوا خواهید کرد.
ما در این مقاله قصد داریم نگاهی به برخی از بزرگ ترین اشتباهات در حوزه دیجیتال برندینگ بیندازیم. اگر شما هم کارتان در این حوزه با مشکلات زیادی رو به روست، بد نیست با ما همراه باشید تا نگاه دقیقی به جزییات مسئله داشته باشیم. خب منتظر چه هستید؟ کوله پشتی تان را آماده کنید تا راه بیفتیم!
اشتباه اول: بی توجهی به اهمیت برندینگ
دیجیتال برندینگ به نوعی محصول دیجیتالی شدن تمام ابعاد زندگی انسان هاست. برخی از کارآفرینان فکر می کنند این استراتژی باید تحت هر شرایطی دنبال شده و راحت ترین کار برای رفع مسئولیت در این زمینه هم الگوبرداری بی چون و چرا از برندهای بزرگ است.
چنین نکته ای شاید برای خیلی از کارآفرینان راحت و تقریبا جذاب به نظر برسد، اما در چشم اندازی بلندمدت هیچ فایده ای به همراه نخواهد داشت. این کار دقیقا مثل آن است که یک کارگردان تازه کار به جای معرفی آثاری تازه و خلاقانه به کپی برداری ناشیانه از کارگردان های بزرگ دنیا دست بزند. شما را نمی دانم، ولی من که اصلا حاضر نیستم بابت تماشای چنین فیلمی پول بدهم.
وقتی درباره دیجیتال برندینگ حرف می زنیم، منظورمان فقط نمایش لوگو یا شعارهای تبلیغاتی برند در فضای آنلاین نیست. بی شک این کار پیچیدگی های خودش را دارد اما به تنهایی برای موفقیت شما کافی نخواهد بود. در عوض یک ایده بهتر شامل تغییر درک و نگرش مشتریان نسبت به برندتان است. اینطوری شما فرصت کافی برای اثرگذاری بر روی مشتریان را پیدا خواهید کرد.
باور کنید یا نه، مشتریان تا برداشت شان از یک برند عوض نشود، به آن روی خوش نشان نمی دهند. درست به همین خاطر این روزها کلی از برندهای بزرگ دنیا بدون حتی تلاش زیاد مشتریان را به خودشان جذب می کنند؛ چراکه آنها سال هاست دیدگاه مشتریان نسبت به خود را عوض کرده اند.
اگر شما فقط به خاطر اینکه بقیه برندها در حوزه دیجیتال برندینگ حضور دارند، وارد این حوزه شده اید، کارتان دیر یا زود با مشکل رو به رو خواهد شد. بهتر است قبل از هر کاری با اهمیت برندینگ به معنای تغییر دیدگاه مشتریان نسبت به برندتان آشنا شوید. وگرنه کلاه تان پس معرکه خواهد بود.
بیشتر بخوانید: نقش رنگ در برندینگ و بازاریابی
اشتباه دوم: تعریف ناقص مخاطب هدف
شما برای چه کسی زحمت دیجیتال برندینگ را به جان می خرید؟ این نکته کلیدی برای بسیاری از کارآفرینان مشکل ساز می شود؛ چراکه تا حالا درباره اش فکر نکرده اند. گاهی اوقات ماجرا حتی از این هم حیرت انگیزتر می شود. به طوری که خیلی از کارآفرینان فکر می کنند تعریف مخاطب نوعی شوخی خنده دار است!
اگر فکر کرده اید مشتریان در بازار همینطور بی مقدمه از محصولات یا هویت برندتان استقبال می کنند، سخت دراشتباهید. اصلا اگر شما بهترین عملکرد در زمینه برندینگ را هم داشته باشید، تا وقتی کارتان را تحویل مخاطب درست ندهید، هیچ سودی نخواهید برد. خب کسی که عاشق دنیای بسکتبال است، بی شک توجه زیادی به یک برند فعال در زمینه تولید لوازم هاکی روی یخ نخواهد کرد. بنابراین شما به عنوان اولین قدم باید مخاطب تان را کاملا مشخص کنید.
این روزها دامنه زیادی از مردم در شبکه های اجتماعی حضور دارند. همین امر برای کارآفرینان جذابیت پلتفرم های اجتماعی را دوچندان کرده است. به طوری که برخی از برندها سعی می کنند روی تک تک کاربران حاضر در شبکه های اجتماعی اثر بگذارند. امیدوارم دست کم شما چنین ذهنیتی نداشته باشید؛ چراکه کاربران حاضر در شبکه های اجتماعی الزاما مشتری شما نیستند!
شما باید دنبال کاربرانی بروید که اندک علاقه ای به حوزه کاری تان دارند. وگرنه برای همیشه در هزارتوی یافتن مشتری مناسب گم خواهید شد. مهمترین مسئله در این میان علاقه کاربران به حوزه کاری شماست. پس اگر درباره علاقه برخی از افراد به کارتان اطلاعی ندارید، بهتر است دورشان را فعلا خط بکشید؛ چراکه کاربران در شبکه های اجتماعی منتظر یک برند مزاحم هستند تا برای هفته ها آن را تبدیل به ترند اول پلتفرم های مختلف کنند. پس الکی دنبال دردسر نگردید.
اشتباه سوم: اکتفا به طراحی لوگو
لوگو یکی از المان های مهم در برندینگ محسوب می شود. بسیاری از مشتریان اولین تجربه تعامل با برندها را از طریق لوگو آنها پشت سرمی گذارند. البته شما قرار نیست فقط به طراحی لوگو اکتفا کنید؛ چراکه برندینگ بخش های بی نهایت متنوع دیگری هم دارد. بخش هایی نظیر شعار تبلیغاتی، شخصی سازی محتوای بازاریابی و حتی مانور بر روی محصول بخش های متنوع دیگری است که دیجیتال برندینگ را شکل می دهد. بنابراین تمرکز بیش از اندازه روی یک بخش دیر یا زود کار دست تان می دهد.
اشتباهی که کارآفرینان در این بخش مثل آب خوردن مرتکب می شوند، بی توجهی به بخش های گوناگون برندینگ است. شاید شما با یکی از بخش های کار بیشتر از بقیه کیف کنید، اما دلیل نمی شود کارتان فقط روی آن بخش مشخص متمرکز شود. چه بسا همین موضوع حسابی کار دست تان دهد. به طوری که دیگر هیچ شانسی برای اثرگذاری مناسب بر روی مخاطب تان نداشته باشید.
توصیه ما در این مقاله ساده و در عین حال حیاتی است. شما باید دیجیتال برندینگ را به مثابه یک مجموعه در نظر بگیرید. وگرنه خیلی زود به دام افتاده و کارتان مشکل دار خواهد شد.
اشتباه چهارم: بی ثباتی در رنگ های اصلی برند
رنگ های اصلی برند شما کدامند؟ این سوالی است که خیلی از کارآفرینان را طوری شوکه می کند که نگو. انگار بحث درباره رنگ های اصلی برند تا حالا موضوعیت نداشته و ما یکباره آن را مطرح کرده ایم. اگر بخواهیم دور تعریف های کلیشه ای را خط بکشیم، باید گفت رنگ های اصلی برند به مجموعه ای از رنگ ها اشاره دارد که در جای جای کسب و کارتان به چشم می خورد. اشتباه نکنید، منظور ما فقط لوگو نیست؛ مثلا برند اپل را در نظر بگیرید، این برند با انتخاب رنگ های سیاه و سفید به عنوان رنگ های اصلی اثرگذاری بالایی روی مشتریان داشته است.
اگر کمی به سایت رسمی یا حتی برخی از محصولات این برند دقت کنید، این دو رنگ به خوبی در همه جا به چشم می خورد. پس منتظر چه هستید؟ شما هم می توانید با کمی تأمل درباره هویت برندتان یک یا چند رنگ اصلی برای خودتان انتخاب کنید.
یکی از اشتباهاتی که کارآفرینان هنگام انتخاب رنگ اصلی مرتکب می شوند، بی توجهی به بحث ثبات است. انگار که تغییر هر روزه رنگ های اصلی نه تنها مشکلی ندارد، بلکه برای مشتریان جذابیت زیادی نیز به همراه خواهد داشت. این بحث برای بسیاری از کارآفرینان به طور مداوم مشکل ساز می شود؛ چراکه مشتریان به محض مشاهده بی ثباتی از سوی شما دورتان را خط خواهند کشید.
ماموریت شما در این بخش مثل یک مجری تلویزیونی است. همانطور که یک مجری باید همیشه سبک خودش را حفظ کند تا برای مخاطب آشنا به نظر برسد، شما هم نباید خیلی با رنگ های اصلی برندتان شوخی کنید. وگرنه مشتریان طوری از خجالت تان درمی آیند که نگو و نپرس!
بی شک انتخاب رنگ های اصلی برای برند کار ساده ای نیست. درست به همین خاطر ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم شما باید قبل از دست به کار شدن همه جنبه های بحث را به خوبی بررسی کنید. وگرنه خیلی زود کارتان به مشکل خورده و دیگر نمی توانید مشکل تان را حل کنید. بد نیست قبل از انتخاب نهایی رنگ ها با یکی دو دوست یا همکار مشورت کنید. اینطوری دیگر پشیمانی در کار نخواهد بود.
اشتباه پنجم: گم کردن لحن خاص برند
برخی از برندها طوری کمپین های بازاریابی شان را طراحی می کنند که آدم دوست دارد ۲۴ ساعته آن را تماشا کند. شاید فکر کنید چنین برندهایی خیلی خوش شانس هستند، اما راستش را بخواهید ماجرای اصلی در این میان استفاده از لحن درست است. اجازه دهید یک مثال ساده بزنیم؛ آدم ها معمولا وقتی مهمان دارند، اصلا از لحن دوستانه یا صمیمی استفاده نمی کنند. در عوض هر حرف را به طور کاملا شمرده و در نهایت احترام بیان می کنند. حالا اگر همان فرد را در یک دورهمی دوستانه ببینیم، لحنش زمین تا آسمان فرق خواهد داشت.
اشتباه نکنید، ما اصلا از بحث اصلی منحرف نشده ایم. در عوض تمام حرف مان درباره ضرورت حفظ لحن اصلی برند است. مشتریان برای شما حکم همان مهمان هایی را دارند که باید جلوی شان در نهایت ادب رفتار کنید. حالا اگر هر روز یک لحن خاص برای خودتان انتخاب کنید، خیلی زود مشتریان از دست تان کلافه خواهند شد.
اشتباه کارآفرینان در شبکه های اجتماعی تلاش برای راضی نگه داشتن تمام گروه های مشتریان است. انگار که این وظیفه به طور ویژه به آنها محول شده و باید به هر قیمتی آن را انجام دهند. اگر نظر ما را بخواهید، چنین روشی اصلا جواب نمی دهد. همانطور که قبلا گفتیم، شما هیچ مسئولیتی در قبال تمام مشتریان حاضر در بازار ندارید. درست به همین خاطر باید فقط روی مخاطب هدف تان متمرکز شوید.
اگر در مراحل قبلی اهمیت تعریف مخاطب هدف را درک کرده باشید، به طور خودکار مشکل این بخش برای تان حل خواهد شد. دردسر از جایی شروع می شود که شما همینطور سرسری توصیه های ما را پشت گوش انداخته باشید. در این صورت باید خیلی زود به عقب برگشته و کارتان را دوباره شروع کنید.
اشتباه ششم: آپدیت نکردن هویت بصری
مشتریان این روزها با چشم شان خرید می کنند. فرقی ندارد شما چه موقعیتی در بازار داشته باشید، در نهایت این المان های بصری برندتان است که مشتریان را به خودش جلب می کند. نکته جالب اینکه برخی از کارآفرینان بعد از اینکه یک یا چند المان بصری جذاب طراحی کردند، دیگر کار را به طور کامل فراموش می کنند. انگار که مشتریان باید به هر قیمتی که شده المان های بصری ثابت شما را برای همیشه دوست داشته باشند.
این روزها دنیای اطراف ما با سرعتی حیرت انگیز در حال تغییر است. همین امر برای خیلی از کارآفرینان شرایطی را به وجود آورده که یک لحظه غفلت را تبدیل به شکستی بی نهایت بزرگ می کند. بنابراین اگر فکر کرده اید دست نزدن به هویت بصری برند برای تان ثبات یا اعتبار به همراه خواهد داشت، باید بگوییم سخت در اشتباهید. نکته کلیدی که در این میان وجود دارد، تلاش برای استفاده از الگوهای مختلف به منظور هماهنگی با سلیقه مشتریان است. اینطوری هر چقدر که زمان بگذرد، مشتریان بیشتر به برندتان علاقه مند خواهند شد.
یادتان نرود، این روزها خیلی از برندها فقط به خاطر اینکه در جست وجوی ثبات هستند، از بازار حذف می شوند. اگر شما هم فکر می کنید حضور به طور ثابت در بازار برای شما ثبات به همراه خواهد داشت، باید بگویم سخت دراشتباهید؛ چراکه با این دست فرمان شکست تان حتمی خواهد بود. یک ایده بهتر در این میان تلاش برای استفاده از آپدیت منظم هویت برند است. اینطوری دیگر لازم نیست خیلی نگران از دست دادن مشتریان تان باشید. خب هرچه باشد مشتریان از برندی که دائما هویت بصری اش را مطابق با نیازهای روز آپدیت می کند، استقبال خواهد کرد.
اشتباه هفتم: توسعه نامتوازن پرسونای برند
مشتریان برند شما را چطور به یاد خواهند آورد؟ این سوالی است که کمتر کارآفرینی یک جواب قطعی برای آن دارد. شاید فکر کنید چنین اتفاقی کاملا طبیعی است. خب در این صورت باید ذهنیت تان را تغییر دهیم. دلیل اصلی ناتوانی برای پاسخگویی به سوال بالا توسعه نامتوازن پرسونای برند است. ماجرا تازه جالب شد، نه؟
اگر بحث های ما در زمینه بازاریابی را دنبال کرده باشید، احتمالا چندباری اصطلاح پرسونای مشتری به گوش تان خورده است. این مفهوم به تعریف یک کسب و کار از هویت کلی مشتریانش اشاره دارد. به طوری که این هویت عملا فعالیت های بعدی برند را شکل می دهد.
نکته ای که ما در اینجا قصد تاکید روی آن را داریم، بحث مربوط به طراحی پرسونای برند است. همانطور که مشتریان برای شما یک پرسونای مشخص دارند، کسب و کار شما هم باید پرسونایی مشخص برای مشتریان داشته باشد. این طوری آنها شما را خیلی بهتر شناخته و تعامل با کسب و کارتان برای شان بی نهایت ساده تر می شود.
انسان ها همیشه ارتباط و تعامل با هر چیزی که قبلا شناخته اند را به امور تازه ترجیح می دهند. درست به همین خاطر شما باید همیشه چنین نکته کلیدی را مدنظر داشته باشید. وگرنه دیر یا زود کارتان با مشکلات اساسی رو به رو خواهد شد. اینکه یک برند برای مشتریان هویتی تازه به همراه داشته باشد، شاید در برخورد اول جذاب به نظر برسد، اما بی شک بخش قابل ملاحظه ای از مشتریان را از کنارتان پراکنده خواهد کرد. به طوری که بخش قابل ملاحظه ای از سود کسب و کارتان در یک چشم به هم زدن ناپدید شود.
توصیه ما در این بخش برای شما کاملا روشن است. شما باید هویت برندتان را به طوری کاملا متوازن توسعه دهید. منظور ما از این نکته توجه مساوی به طراحی پرسونای مشتری و پرسونای برندتان است. به علاوه، نباید الکی روی یکی از بخش های برندتان زیادی مانور دهید؛ چراکه مشتریان این روزها حسابی باهوش هستند. پس اگر برای حرف تان دلیل و مدرک نداشته باشید، خیلی زود دست تان برای شان رو خواهد شد. آن وقت دیگر هیچ شانسی برای اثرگذاری بر روی آنها یا بهبود کارتان پیدا نمی کنید.
اشتباه هشتم: فقدان ثبات
برندسازی دیجیتال هم مثل هر کار دیگری در این دنیا نیاز به مقداری ثبات دارد. بسیاری از کارآفرینان در زندگی روزمره توجه زیادی به ثبات ندارد. انگار که در دنیای همواره متغیر کنونی ثبات دیگر جایی ندارد. قبول دارم ثبات در برخی حوزه ها دست و پای کارآفرینان را می بندد، اما شما نباید در همه حوزه ها به یک صورت فکر کنید. نکته کلیدی در این میان تلاش برای استفاده از ثبات به معنای حفظ روند رو به رشد برندتان است. اینطوری همیشه حرف های تازه برای مشتریان داشته و هیچ وقت کارتان قدیمی نخواهد شد.
یادتان باشد، مشتریان وقت شان را از سر راه نیاورده اند که همینطور بی مقدمه با شما تلف کنند. بنابراین شما باید برنامه ای بلندمدت برای تعامل با مشتریان داشته باشید. اینطوری کارتان خیلی بهتر جلو رفته و دیگر لازم نیست دائما نگران اوضاع برندتان باشید. این نکته اهمیت بسیار زیادی از نقطه نظر فعالیت درست در بازار دارد. معمولا هر ساله کلی از استارت آپ ها با قدرت زیادی کارشان در زمینه دیجیتال برندینگ را شروع می کنند. با این حال تعداد انگشت شماری از آنها همچنان تا پایان سال در بازار حضور دارند. پس اگر وارد بازار شدید، نباید به این سادگی ها جا بزنید. وگرنه هیچ وقت تبدیل به کارآفرینی بزرگ نخواهید شد.
اشتباه نهم: عدم وفاداری به اصالت برند
مشتریان این روزها برندهای اصیل را ستایش می کنند. این نکته کلیدی برای بسیاری از کارآفرینان فقط روی کاغذ معنا دارد. در عمل به محض اینکه مشکلی پیش روی کارآفرینان قرار گیرد، به سادگی میدان را خالی خواهند کرد. ترجمه ساده این عبارت عدم وفاداری کارآفرینان به اصالت برندشان است. نکته ای که حتی برای مشتریان وفادار برندها نیز دردناک خواهد بود.
این روزها مشتریان بیشتر از اینکه به خاطر کیفیت یا قیمت یک محصول اقدام به خریدش کنند، روی نکات دیگری دست می گذارند. مواردی نظیر خلاقیت و نوآوری های شما در بازار، نحوه شخصی سازی ارتباط تان با مشتریان و از همه مهمتر الگوی کارتان در مواجهه با اصالت برند از جمله مهمترین گزینه ها محسوب می شود.
اصالت برند در واقع روش خاص شما برای حضور در بازارست. این گزینه به تمام اقدامات شما در بازار اشاره داشته و به نوعی آن را می سازد. بنابراین وفاداری شما به اصالت برند اهمیت زیادی برای کارآفرینان خواهد داشت. به طوری که شما را در مسیر حفظ مشتریان یاری خواهد کرد. نکته دیگری که در این میان باید بدان توجه داشته باشیم، مسئله تبدیل شدن برندتان به یک نام معتبر در بازار است.
شما با وفاداری به اصالت برندتان مسیر بی نهایت ساده تری در این راستا خواهید داشت. پس منتظر چه هستید؟ هر تصمیمی که از این به بعد در حوزه کاری تان می گیرید، باید نیم نگاهی هم به مسئله اصالت برندتان داشته باشید. اینطوری کارتان برای حفظ اصالت برند بی نهایت ساده تر خواهد شد.
مسئله اصالت برند از نظر دیجیتال برندینگ به معنای توانایی و تعهد شما برای حضور بلندمدت در بازار است. درست به همین خاطر خیلی از مشتریان تاکید بی نهایت زیادی روی این مورد دارند. اگر شما هم دوست دارید در بازار جایی برای خودتان دست پا کرده و برندینگ بی دردسری داشته باشید، باید این نکته کلیدی همیشه گوشه ذهن تان باشد. وگرنه کارتان در بازار دوام زیادی نخواهد داشت.
بی شک کسب و کاری که اصلا به اصالت کاری اش فکر نمی کند، هیچ وقت نظر مثبت مشتریان را جلب نخواهد کرد. درست به همین خاطر شما باید همیشه کارتان را به طور درست و اصولی جلو ببرید. وگرنه دیجیتال برندینگ تان هنوز شروع نشده با شکست رو به رو خواهد شد.
ماموریت اصلی شما در این بخش شناخت دقیق المان های سازنده اصالت برندتان خواهد بود. برای این کار کافی است ارتباط تان با مشتریان را کمی بهتر کرده و از آنها درباره این نکته سوال کنید. اینطوری اطلاعات تان بدون هیچ دردسری افزایش می یابد. در مرحله بعد هم باید تمام تلاش تان برای وفاداری به این هویت را نشان دهید. وگرنه خیلی زود مشتریان از شما ناامید می شوند.
سخن پایانی
دیجیتال برندینگ مفهومی تقریبا مشهور در دنیای کنونی محسوب می شود. خیلی از کارآفرینان ادعا می کنند ته توی این استراتژی را درآورده اند. با این حال وقتی کمی با دقت کارشان را زیر نظر بگیریم، ایراداتش یکی بعد از دیگری مشخص خواهد شد.
ما در این مقاله به جای اینکه مجموعه ای از توصیه ها برای بهبود کارتان در زمینه دیجیتال برندینگ آماده کنیم، سراغ بخش دیگری از داستان رفتیم. شما الان با مجموعه ای از مهمترین اشتباهات در زمینه دیجیتال برندینگ آشنا هستید. تنها کاری که از این مرحله به بعد باید انجام دهید، مسئله یادگیری دقیق اشتباهات مورد بحث و پرهیز از آنهاست.
من و همکارانم در روزنامه فرصت امروز امیدواریم نکات مورد بحث در این مقاله کمکی هرچند کوچک به شما برای آشنایی با اشتباهات رایج در برندسازی دیجیتال کرده باشد. مثل همیشه اگر سوالی درباره نکات مورد بحث در این مقاله داشتید، ما همیشه آماده کمک به شما هستیم. پس تعارف را کنار گذاشته و با ما در ارتباط باشید.