کوچ حرفه ای
نویسنده: شیرین داراپور
در مقالات گذشته به صلاحیت های لازم در مورد یک کوچ حرفه ای و مدیریت راهبرانه از نگاه فدراسیون بین المللی کوچینگ ICF پرداختیم. همان طور که گفته شد این صلاحیت ها شامل چهار بخش اصول بنیادین، به وجود آمدن رابطه مشترک، برقراری ارتباط مؤثر و ایجاد و توسعه رشد و آموزش است. در بخشهای پیشین به دو قسمت اول پرداخته شد و اکنون به نحوه برقراری ارتباط مؤثر خواهیم پرداخت.
«کوچینگ» واژه ای به نسبت جدید در دنیای علم امروز محسوب می شود. اگر در قسمت های قبل با من همراه بوده اید مطمئن هستم که تا حدودی با علم کوچینگ آشنا شده اید.
کوچینگ در اصل گفت و گویی امن، هدفمند و بدون قضاوت برای بررسی همهجانبه دغدغههای شما در مکان و زمان مخصوص شماست. خروجی کوچینگ برای شما مثل اثر انگشتتان، منحصربهفرد است.
برای اینکه شما با همراهی یک کوچ حرفه ای بتوانید خروجی منحصربهفردی را برای تمامی مسائل و مشکلات سازمانی یا فردی خود داشته باشید لازم است کوچ شما از صلاحیتها و مهارتهای خاصی که فدراسیون بینالمللی کوچینگ ICF تعریف کرده برخوردار باشد تا بتواند به شیوهای کاملاً حرفهای شما را به آگاهی اصیل و سرمنزل مقصود برساند و شما تجربه کاملاً متفاوتی را از حل کردن مسائلتان داشته باشید.
انواع صلاحیت های یک کوچ
الف – اصول بنیادین
ب – به وجود آمدن رابطه مشترک
ج – برقراری ارتباط مؤثر
د – ایجاد و توسعه آموزش و رشد
در بخش های قبلی به دو مورد اول اشاره شد و حال در این بخش به صلاحیت سوم یعنی «برقراری ارتباط مؤثر» می پردازیم. این صلاحیت دارای دو زیر بخش گوش دادن فعالانه و ایجاد یا برانگیختن آگاهی در مراجع است. کوچ حرفه ای
همانطور که می دانید شنیدن (hearing) با گوش دادن (listening) کاملاً از هم متفاوت هستند. شنیدن یک بحث فیزیولوژیک و کاملاً غیرارادی است و صرفاً به معنای فعال شدن سنسورهای شنوایی ما در اثر امواج صوتی است، در حالی که گوش دادن یک مهارت شناختی (cognitive) است و عملاً یک فعالیت ذهنی، تحلیلی و ادراکی محسوب میشود. بخش اصلی شنیدن در گوش انسان و بخش اصلی گوش دادن در مغز انسان اتفاق میافتد. اینجاست که متوجه میشویم وقتی ما حرف کسی را میشنویم، با وقتیکه به حرف کسی گوش می دهیم زمین تا آسمان با هم تفاوت دارند.
حتماً این جمله استیون کاوی را شنیده اید که می گوید: «اغلب افراد نه به قصد فهمیدن، بلکه برای پاسخ دادن به صحبت های طرف مقابل گوش می دهند.» این مسئله از آنجا ناشی می شود که پیش فرض ما این است که هر آنچه که دیگران به ما می گویند (آنچه که وارد گوشهایمان می شود) دقیقاً همانطور در گوش ما ثبت میشود.
در حالی که بیشتر ما از این موضوع بی خبر هستیم که گوش دادن ما یک ظرف خالی نیست بلکه در گوش دادن ما چیزی وجود دارد که به آن آگاه نیستیم و هر آنچه را که در گوش ما ثبت میشود را محدود می کند و شکل می دهد. چیزی که گوش دادن ما را محدود می کند و شکل می دهد، یک محدودیت نگرشی-دریافتی است که به آن، گوش دادن می گوییم و همین موضوع باعث می شود بین چیزی که می شنویم (وارد گوشهایمان می شود) و آنچه که به آن گوش می دهیم (چیزی که در مغز ما می نشیند) تفاوت زیادی وجود داشته باشد. کوچ حرفه ای
حال با این توضیحات متوجه شدهاید برای یک گفت و گو که بر پایه حل مشکلات سازمانی یا فردی بنا شده، مهارت و صلاحیت گوش دادن فعال چقدر مهم است و نقش حیاتی در به نتیجه رسیدن درست در کمترین زمان ممکن و بدون خطا را دارد؛ بنابراین یکی از صلاحیت ها و مهارت های یک کوچ حرفه ای گوش دادن فعال است، به این معنی که به آنچه که مراجعه کننده میگوید و حتی یکلایه عمیقتر به آنچه که او نمیگوید، تمرکز کند تا نوع بیان و موقعیت او را کاملاً درک کند.
زمانی که یک کوچ در حال گوش دادن فعال است روی آنچه گفته میشود تمرکز بالایی دارد و تمام حواس و توجه خود را درگیر مراجعهکنندهاش و گفتههای او میکند. کوچ حرفه ای
وی همزمان که به حرفهای مراجعهکننده گوش میدهد باید موقعیت، هویت، محیط، تجربیات، ارزشها و باورهای او را نیز در نظر بگیرد تا بتواند درکش را از گفتههای وی تقویت کند. همچنین در جاهایی از گفتگو برای اطمینان از وضوح و فهم گفتهها، آنها را بازگو کرده یا خلاصهوار بیان کند و اطمینان پیدا کند که دقیقه چیزی را که شنیده با عمق مقصود گوینده یکی است.
کوچ حرفه ای باید به احساسات، تغییر انرژی، سرنخهای غیرکلامی یا سایر رفتارهای مراجعهکنندهاش توجه کرده و آنها را بررسی کند. همچنین برای درک کامل آنچه مراجعهکننده بیان کرده باید سخنان، لحن گفتار و زبان بدن او را ادغام کرده و در طی جلسه به روند موجود در رفتار و احساسات وی توجه کند تا بتواند به مضامین (themes) و الگوهای او پی ببرد.
یک کوچ حرفه ای نهتنها صدای حرفهای مراجعه کننده اش را می شنود بلکه صدای حرف های نگفته ی او را هم می تواند بشنود، حرف هایی که در اعماق وجود هر یک از ما نشسته و هرگز بیان نشده، حرف هایی که شاید ما خودمان هم دیگر آن را نمیشنویم، حرف هایی که گفتنی نیست و شاید بهتر است بگویم در مقابل هرکسی گفتنی نیست.
یک کوچ حرفه ای با ایجاد فضای امن و پر از اعتماد و بدون قضاوت از مراجعهکننده میخواهد تا در صورت تمایل آنها را نیز برای رسیدن به هدف جلسه بازگو کند و اینجا دقیقه نقطهی عطفی است برای حل مسائل، به خصوص مسائل تکرار شوندهای که بارها مراجعهکننده در صدد رفع آن بوده ولی تا کنون به نتیجهی دلخواه و پایداری نرسیده است.
شما در زندگی شخصی و شغلی خود چقدر مسائل تکرارشونده و حل نشده دارید؟
ادامه دارد …