نویسنده: شیرین داراپور
در مقالات گذشته با تاریخچه ی کوچینگ و اینکه کوچینگ چه هست و چه نیست و چه تفاوتهایی با مشاغل مشابه دارد، آشنا شدید. در ادامه قصد داریم به تعریفی دیگر از کوچینگ و صلاحیت های یک کوچ که از اهمیت خاصی برخوردار است بپردازیم. ما در این بخش در پی جواب دادن به یک سؤال اساسی هستیم؛ صلاحیت های یک کوچصلاحیت های یک کوچ چیست؟
به گزارش چاپ و نشر آنلاین؛ کوچینگ، حرفهای نوین برگرفته از علوم مدیریت، فلسفه و روانشناسی مثبتنگر است که میتوان آن را بهصورت همراهی یک کوچ با افراد، سازمانها و کسبوکارها تعریف کرد. هدف کوچینگ یاریرساندن به افراد یا سازمانها برای یافتن مسئله و دغدغه اصلی آنها است. همچنین کمک به آنها برای شناخت ابعاد مختلف موضوع و مسئله خود، با توجه به شرایط زمانی و مکانی که در آن قرار دارند، به این معنی که برای حل و رفع گرههای موجود، یا برای رسیدن از حالت فعلی به حالت مطلوب موردنظر، هیچ نسخه واحدی در افراد یا سازمانها وجود نداشته و ندارد و هر انسانی و حتی سازمانی مانند اثرانگشت، منحصربهفرد است.
بر همین اساس و باور، یک کوچ حرفهای برای کمک به افراد یا سازمانها بهجای تحمیل، توصیه یا دادن راهکار، همواره پای خود را از ذهن مراجع بیرون نگه داشته، تمامی ایدهها و راهحلها را از ذهن خود فرد بیرون میکشد. سپس با مهارت و تخصصی که دارد به پرورش این راهکارها میپردازد و افراد و سازمانها را به تفکر و خلاقیت در رابطه با حل مسائل خود وامیدارد و همواره آنها را در این زمینه توانمند میبیند.
طبیعتاً برای همراهی و پیمودن این مسیر بهصورت اصولی و حرفهای، یک کوچ باید از مهارتها و صلاحیتهای ویژهای برخوردار باشد.
فدراسیون بینالمللی کوچینگ ICF سازمانی حرفهای است که برای تمامی کوچها بهعنوان عضوی از این سازمان صلاحیتهایی را تنظیم کرده است. طبق تعریف بهروز شده ICF صلاحیت های یک کوچ در چهار بخش زیر پوشش داده میشود.
بخش های صلاحیت های یک کوچ
الف: اصول بنیادین
ب: به وجود آمدن رابطه مشترک
ج: برقراری ارتباط مؤثر
د: ایجاد و توسعه رشد و آموزش
الف: اصول بنیادین خود نیز شامل دو بخش میشود:
– اجرای کوچینگ طبق اصول اخلاقی
– تطابق عمل با تفکر کوچینگی
«اجرای کوچینگ طبق اصول اخلاقی» به این موضوع میپردازد که یک کوچ اصول اخلاقی و استانداردهای کوچینگ را درک میکند و آنها را بهصورت سازگار به کار میگیرد. به این معنی که یک کوچ همواره باید درستی و صداقت شخصی را در تعامل با مراجعین خود نشان دهد و نسبت به هویت، محیط، تجارب، ارزشها و باورهای مراجع حساس بوده و به آنها احترام بگذارد. همچنین یک کوچ باید با زبان و کلامی صحبت کند که برای مراجعهکنندگان شفاف و مناسب باشد.
یکی از مهم ترین و پرقدرت ترین صلاحیت های یک کوچ، امانتداری و حفظ اطلاعات محرمانه مراجعین است. فقط در این صورت است که یک رابطه کوچینگی بر پایه اعتماد و اقدام برای رفع مشکل ایجاد میشود.
یک کوچ به تمایزهای بین کوچینگ، مشاوره، رواندرمانی و سایر حرفههای حمایتی معتقد است و مراجع خود را از این تمایزها آگاه میکند و در صورت لزوم آنها را به سایر متخصصان ارجاع میدهد.
«تطابق عمل با تفکر کوچینگی» نیز به این میپردازد که کوچ باید تفکری باز، کاوشگر، انعطافپذیر و مراجع محور داشته باشد. کوچ باید بتواند آگاهانه با موقعیتها و احساسات مراجع همراستا شده، اثرگذاری بیشتری را در جلسات کوچینگ رقم بزند. همچنین از تأثیر فرهنگ و موقعیتهای مراجع بر خود و دیگران آگاه و نسبت به آنها منعطف باشد. یکی از تفکرها و باورهای مهم کوچ این است که مراجعین مسئول انتخابهای خودشان هستند، این باور در جهت توانمند کردن مراجع کارایی بسیار بالایی دارد و کمک میکند که مراجع نقش قربانی را به خود نگرفته و برای رسیدن به اهداف خود مسئولانه اقدام نماید.
یک کوچ همواره مشغول یادگیری است و عملکرد و شناخت از خود را جهت ارتقا سطح کوچینگ، توسعه میدهد. از نظر ذهنی و احساسی برای جلسات خود را آماده میکند و در صورت نیاز از منابع بیرونی کمک میگیرد.
تا اینجا با بخش اول صلاحیت های یک کوچ یعنی «اصول بنیادین» در کوچینگ آشنا شدید. بخش بعدی و دوم صلاحیتها به «وجود آمدن رابطه مشترک» بین کوچ و مراجع است که در شماره بعدی مجله به آن میپردازیم.
ادامه دارد…