کسب و کارهای کوچک نه تنها به راحتی بودجه ای برای بازاریابی دم دستی ندارند، بلکه همیشه باید نگران کانال های مناسب برای مارکتینگ هم باشند. بی شک مارکتینگ وسط مسابقه سوپربال، آن هم در کانال های ورزشی پرطرفدار، از عهده چنین کسب و کارهایی خارج است. از طرف دیگر، کسب و کارهای کوچک اصلا نیازی به مخاطب گسترده ندارند. با این حساب اوضاع آنها حسابی پیچیده می شود.
به گزارش چاپ و نشر آنلاین به نقل از فرصت امروز؛ کارآفرینان باسابقه احتمالا هنوز هم عصر طلایی تبلیغات در بیلبوردها، کانال های تلویزیونی و انواع مجلات را به یاد دارند. زمانی نه چندان دور مدرن ترین ابزارهای ارتباطی در همین موارد خلاصه می شد. از آن زمان تا حالا فیس بوک و بعد هم صدها پلتفرم آنلاین دیگر طوری در دل مردم جا باز کرده اند که دیگر کمتر کسی آن دوران کهن را به یاد می آورد.
عرصه بازاریابی هم مثل خیلی از جنبه های زندگی در واکنش به این تحولات حسابی زیر و رو شده است. به طوری که تا همین چند سال قبل کسی حتی فکر تحولات پیش روی دیجیتال مارکتینگ را هم نمی کرد. این وسط تکلیف کسب و کارهای بزرگ کاملا مشخص است. برندهایی که بودجه های چند ده میلیون دلاری دارند، هیچ مشکلی برای مارکتینگ در شرایط کنونی نخواهند داشت. مشکل از آنجایی شروع می شود که پای کسب و کارهای کوچک به ماجرا وسط باشد.
کسب و کارهای کوچک نه تنها به همین راحتی ها بودجه ای برای بازاریابی دم دست ندارند، بلکه همیشه باید نگران کانال های مناسب برای مارکتینگ هم باشند. بی شک مارکتینگ وسط مسابقه سوپربال، آن هم در کانال های ورزشی پرطرفدار، از عهده چنین کسب و کارهایی خارج است. از طرف دیگر، کسب و کارهای کوچک اصلا نیازی به مخاطب گسترده ندارند. با این حساب اوضاع آنها حسابی پیچیده می شود.
اگر شما هم صاحب یک کسب و کار کوچک هستید، احتمالا بارها و بارها درباره بهترین روش های دیجیتال مارکتینگ فکر کرده اید. در این صورت مقاله کنونی کاملا مخصوص شماست؛ چراکه ما قصد داریم یکبار برای همیشه به این سوال جواب دهیم. در ادامه بعضی از بهترین کانال ها و پلتفرم ها برای تبلیغات دیجیتال را مرور خواهیم کرد. این طوری کسب و کار کوچک شما هم سهمی از بازار خواهد داشت.
شبکه های اجتماعی: بازاریابی بدون بودجه کلان
کسب و کارهای محلی مثل تیم فوتبالی هستند که تازه به لیگ برتر صعود کرده و اصلا پول کافی برای خریدهای گران یا رقابت بر سر مربی های درجه یک با تیم های بزرگ را ندارد. در این شرایط شاید سقوط دوباره این تیم به دسته پایین تر امری طبیعی باشد، اما ورزشکاران حرفه ای همیشه تا دقیقه ۹۰ به تلاش ادامه می دهند. اگر شما هم دوست دارید کسب و کار کوچک تان بی خیال رقابت با برندهای بزرگ نشود، ابزار اصلی تان شبکه های اجتماعی خواهد بود.
وقتی درباره شبکه های اجتماعی حرف می زنیم، باید تنوع آنها را مد نظر داشته باشیم. از اینستاگرام و فیس بوک گرفته تا اسنپ چت و تیک تاک، همگی در خدمت بازاریاب ها هستند. نکته جالب اینکه شما با هزینه ای به مراتب کمتر از تبلیغات عادی فرصت پروموت کردن محتوای تان در این فضا را خواهید داشت.
خیلی از کارآفرینان فکر می کنند شبکه های اجتماعی فقط مخصوص برندهای بزرگ است، اما از آنجایی که مردم سراسر دنیا در این پلتفرم ها حضور دارند، شما هیچ محدودیتی در این زمینه نخواهید داشت. کافی است کارتان را با هدف گذاری بر روی مخاطب های محلی شروع کنید. اینطوری نه پول زیادی از جیب تان خواهد رفت، نه اینکه خبری از بازگشت سرمایه اندک خواهد بود.
ایمیل مارکتینگ: الگویی قدیمی اما جذاب
ایمیل مارکتینگ سال هاست همراه بازاریاب ها و به ویژه کسب و کارهای کوچک بوده است. فرصت طلایی برای شخصی سازی پیام ها و همچنین صرفه جویی در هزینه ها نگاه هر بازاریابی را به خودش جلب می کند. تنها کاری که شما این وسط باید انجام دهید، استفاده از یک قالب جذاب در کنار تولید محتوایی حرفه ای است. اینطوری حتی یک نفر هم بی توجه از کنار کمپین ایمیل مارکتینگ تان رد نخواهد شد.
یادتان باشد ارسال ایمیل های انبوه هیچ وقت هزینه ای برای برندها به همراه ندارد. با این حال اگر شما دوست دارید اطلاعات جانبی دقیقی درباره وضعیت هر کمپین داشته باشید، باید کم کم دست به جیب شوید؛ چراکه ابزارهایی مثل هاب اسپات یا میل چیمپ همینطور رایگان خدمات شان را ارائه نمی دهند. توصیه ما در روزنامه فرصت امروز شروع ایمیل مارکتینگ بدون استفاده از نسخه پریمیوم این ابزارهاست. فقط وقتی کارتان حسابی گرفت می توانید سراغ اینطور ولخرجی ها بروید. وگرنه اصلا لازم نیست خودتان را به زحمت بیندازید.
کسب و کارهای کوچک تا مدت های طولانی اصلا نیازی به خرید نسخه های پریمیوم ابزارهای ایمیل مارکتینگ ندارند؛ چراکه تعداد مخاطب آنها آنقدر زیاد نیست که مشکل تحلیل نتایج کمپین را داشته باشند. تنها نکته مهم این وسط گوش دادن به حرف مشتریان با بالاترین دقت ممکن است. هرچه باشد مشتریان همیشه ایده های درجه یکی درباره کمپین شما دارند. پس بد نیست گاهی اوقات حواس تان به حرف آنها باشد.
بازاریابی آشناسازی: گزینه مورد علاقه کسب و کارهای کوچک
خیلی وقت ها آدم به جای اینکه تبلیغات پرهزینه برندها را باور کند، حرف یک دوست یا حتی کارشناس معتبر را بهتر قبول می کند. فرض کنید شما دنبال یک رستوران عالی برای آخر هفته هستید و درست همین موقع یکی از سرآشپزهای معتبر دنیا رستورانی در نزدیکی خانه تان را معرفی می کند. بی شک چنین سرآشپزی همینطور الکی اعتبارش را بابت همکاری با رستوران ها به باد نمی دهد. درست به همین خاطر خیلی از مردم به حرف اینفلوئنسرهای اینچنینی گوش می کنند.
بدون تردید همکاری با اینفلوئنسرهای بزرگ مثل تلاش برای جلب نظر بازیگران حرفه ای هالیوود برای ایفای نقش در پروژه ای کوچک است. به همین خاطر کسب و کارهای کوچک نباید خیلی روی این وضعیت حساب باز کنند. در عوض اینفلوئنسرهای محلی بهترین جایگزین خواهند بود. منظور ما از این دسته اینفلوئنسرها همان کسانی است که در شبکه های اجتماعی فالوورهای محدودی دارند و بیشتر در یک شهر خاص کارشان را پیش می برند. اینطوری شما مثل آب خوردن در بازارهای محلی اسم و رسمی برای خودتان به هم خواهید زد.
اگر شما بازاریاب حرفه ای باشید، خیلی زود به ما اعتراض می کنید که مارکتینگ با چاشنی پول کار خیلی عجیبی نیست. به همین خاطر ما روی دیگر سکه بازاریابی آشناسازی را نیز برای تان کنار گذاشته ایم. در این الگو شما به جای اینکه با اینفلوئنسرها همکاری کنید، مستقیما روی مشتریان سرمایه گذاری خواهید کرد. شما را نمی دانم، ولی برای من که حرف دوستان یا مشتریان قبلی یک برند از اینفلوئنسرها هم معتبرتر است. فکر می کنم همین اول کاری خیلی خوب متوجه ایده این بخش شده باشید، مگر نه؟
همانطور که خیلی از علاقه مندان به دنیای سینما برای پیدا کردن یک فیلم درجه یک از دوستان شان پرس و جو می کنند، مشتریان هم معمولا همین کار را در قبال برندها انجام می دهند. بنابراین اگر شما روی مشتریان وفادارتان سرمایه گذاری کنید، نتیجه بی نهایت بهتری دریافت خواهید کرد. نکته مهم اینکه در این فرآیند شما حتی یک دلار هم خرج کمپین بازاریابی تان نخواهید کرد؛ همین قدر جذاب و هیجان انگیز.
بازاریابی آشناسازی معمولا برای کسب و کارهای کوچک جذابیت بی نهایت زیادی دارد. کافی است حداقل ۱۰ مشتری وفادار داشته باشید تا آنها مثل سفیران تان عمل کنند. آن وقت به مرور زمان آنقدر تعداد مشتریان تان زیاد می شود که نگو و نپرس.
تبلیغات کلیکی (PPC): بازاریابی با چاشنی شخصی سازی شدید
مدیر یک باشگاه بدنسازی را در نظر بگیرید که قصد دارد برای جذب ورزشکاران بیشتر به مجموعه اش دست به بازاریابی بزند. احتمالا شبکه های اجتماعی یا موتورهای جست و جو اولین انتخاب های او خواهند بود. هرچه باشد این روزها مردم همه کارهای شان را در گوگل یا شبکه های اجتماعی انجام می دهند. پس دلیلی ندارد پیدا کردن باشگاه ورزشی به شیوه سنتی انجام شود. اولین مشکلی که این وسط به پست مدیر قصه ما می خورد، هزینه بالای تبلیغات توده ای است.
اگر با مفهوم تبلیغات توده ای آشنایی ندارید، باید گفت هرگونه تبلیغی که شخصی سازی نشده باشد در این دسته قرار می گیرد. مثلا تبلیغاتی تلویزیونی که برای همه مردم نمایش داده می شود، بهترین مثال از تبلیغات توده ای است. علاوه بر این، تبلیغات توده ای معمولا نارضایتی بخش زیادی از مخاطبان را به همراه دارد. مثلا در همین ماجرا خیلی از مردم اصلا علاقه ای به باشگاه رفتن ندارند. بنابراین اگر مدیر قصه ما سراغ تبلیغات توده ای برود، عملا اعتبار برندش را خدشه دار خواهد کرد.
تبلیغات کلیکی درست در چنین شرایط دشواری به کمک بازاریاب ها می آید. شما با استفاده از این مدل تبلیغات به راحتی هرچه تمام تر دامنه مخاطب تان را مشخص کرده و دیگر هیچ مزاحمتی برای سایر کاربران ایجاد نخواهید کرد. به علاوه، بودجه بازاریابی تان نیز یکهو تمام نمی شود. حتما می پرسید چطوری؟ خب اجازه دهید مکانیزم تبلیغات کلیکی را برای تان توضیح دهیم.
بازاریاب ها در تبلیغات کلیکی فقط وقتی کاربران روی کادر تبلیغاتی شان کلیک کرده یا وارد صفحه فرود (Landing Page) شوند، به شبکه های اجتماعی یا گوگل پول خواهند داد. این سیستم برای صرفه جویی در هزینه برندها و صدالبته مزاحمت کمتر برای کاربران بی علاقه به یک حوزه تبلیغاتی طراحی شده است. خب فکر کرده اید چرا به این مدل، تبلیغات کلیکی می گویند؟
این روزها بسیاری از برندها برای بازاریابی بی دردسر سراغ تبلیغات کلیکی رفته اند. اگر شما هم دوست دارید از این بازار بزرگ سهمی برای خودتان دست و پا کنید، باید از همین امروز حوزه کاری تان را دقیقا مشخص کرده و سراغ شبکه های اجتماعی یا گوگل بروید؛ به همین سادگی.
بیشتر بخوانید: ۷ سایت کاربردی برای تولید محتوای موفق
بازاریابی دیجیتالِ آفلاین: مفهومی عجیب اما واقعی!
خیلی از کارآفرینان فکر می کنند ته توی بازاریابی دیجیتال را درآورده اند، اما وقتی درباره بازاریابی دیجیتالِ آفلاین با آنها حرف می زنیم با تعجب به آدم خیره می شوند. انگار که اصلا چنین مفهومی وجود خارجی هم ندارد. اگر شما هم با تعجب این سطر را مطالعه می کنید، باید بگویم اصلا شوخی مان نگرفته است؛ چراکه بازاریابی دیجیتال فقط به اینترنت وابسته نیست.
هر محتوای بازاریابی که در دستگاه های دیجیتال به دست کاربران برسد، اما مبتنی به اینترنت نباشد، در این الگو جای می گیرد. مثلا بیلبوردهای دیجیتال را در نظر بگیرید. این بیلبوردها به معنای واقعی کلمه جزو بازاریابی دیجیتال محسوب می شود. با این حال در آنها خبری از اینترنت نیست. کافی است تابلوهای تبلیغاتی اطراف میدان تایمز در نیویورک را به یاد بیاورید. آن وقت متوجه پتانسیل بالای تبلیغات دیجیتال به شیوه آفلاین خواهید شد.
ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم بازاریابی دیجیتالِ آفلاین به تنهایی گره کسب و کارهای کوچک را باز نمی کند. در عوض شما باید آن را در کنار سایر شیوه های بازاریابی مد نظر قرار دهید. وگرنه اوضاع تان خیلی زود به هم خواهد ریخت. پس به جای اینکه همه تخم مرغ های برندتان را در سبد این الگو قرار دهید، آنها را میان همه الگوهای مورد بحث در این مقاله تقسیم کنید. قول می دهم نتیجه نهایی شگفت زده تان خواهد کرد.