مهمترین اشتباهات مالی که کسب و کارهای کوچک را به کام مرگ می کشاند، شناسایی کنیم. اگر شما هم دوست دارید کسب و کار کوچک تان را بیمه کنید، در ادامه با ما همراه باشید.
کسب سود هدف نهایی است که همه کارآفرینان را دور یک میز گردهم می آورد. خب اگر پای درآمدزایی یا سود نبود، کمتر کسی زحمت حضور در بازار را به جان می خرید. از این نظر کارآفرینان مثل ورزشکارانی هستند که همه سعی و تلاش شان برای بردن جایزه قهرمانی است و اهدافی مثل خوشحال کردن هواداران در پله های بعدی قرار دارد. البته این وسط کارآفرینان همیشه سودهای کلان به جیب نمی زنند؛ چراکه اشتباهات مالی همیشه در کمین هستند تا دسترنج چندین و چند سال یک شرکت را به باد دهند.
ما معتقدیم خیلی از کارآفرینان آنقدر درگیر طراحی محصول، بازاریابی و روابط عمومی هستند که دیگر جایی برای حساب و کتاب باقی نمی گذارند. درست در همین شرایط اشتباهات مالی تبدیل به تله هایی وسوسه کننده می شود. آن وقت با یک اشتباه کوچک کل تلاش های قبلی تان دودِ هوا خواهد شد. البته اگر تا آخر این مقاله با ما همراه باشید، آن وقت دیگر به دام این تله ها نخواهید افتاد؛ چراکه ما قصد داریم بعضی از مهمترین اشتباهات مالی در دنیای کسب و کار را به اتفاق شما مرور کنیم.
قبل از اینکه با عجله سراغ اصل مطلب برویم، باید به آسیب پذیری بیشتر کسب و کارهای کوچک در برابر اشتباهات مالی اشاره کنیم. همانطور که می شود حدس زد، چنین کسب و کارهایی آنقدر توان مالی ندارند که به این سادگی ها از چالش های بزرگ جان سالم به در ببرند. چه بسا یک مشکل کوچک هم آنها را طوری از بازار کنار بزند که انگار از اول هم برندی با این مشخصات پا به عرصه وجود نگذاشته بود!
ما در ادامه سعی می کنیم مهمترین اشتباهات مالی که کسب و کارهای کوچک را به کام مرگ می کشاند، شناسایی کنیم. اگر شما هم دوست دارید کسب و کار کوچک تان را بیمه کنید، در ادامه با ما همراه باشید.
مهمترین اشتباهات مالی کسب و کارهای کوچک
بودجه بندی ضعیف: اولین و مهمترین اشتباه
کارآفرینان تازه کار معمولا سرد و گرم بازار را نچشیده اند. به همین خاطر وقتی نوبت بودجه بندی می شود، فقط به شانس و اقبال اکتفا خواهند کرد. فکر می کنم شما هم قبول داشته باشد که تعریف بودجه به طور شانسی سرانجامی بهتر از یک شکست سنگین ندارد، مگر نه؟
فرمول ما برای بودجه بندی یکی از ساده ترین روش های دنیاست. کافی است قبل از اینکه بی گدار به آب بزنید، کمی عملکرد رقبا را زیر ذره بین ببرید. آن وقت به جای شانس از تجربه دیگران استفاده خواهید کرد. البته بهتر است مطالعه تان را از برندهای بزرگ شروع نکنید؛ چراکه هیچ شباهتی بین شما و آنها وجود ندارد. پس به جای چنین مقایسه عجیبی، روی برندهایی شبیه خودتان دست بگذارید. اینطوری سنگ محک بهتری برای کارتان خواهید داشت.
یادتان باشد بودجه بندی کاری نیست که شما سالی یک بار انجام دهید. چه بسا اوضاع بازار در یک چشم به هم زدن عوض شود و شما نیاز به واکنش های سریع داشته باشید. در چنین زمان هایی یک اقدام نادرست از سوی شما همه چیز را به هم خواهد ریخت. پس بد نیست کمی از سرمایه در دسترس تان را برای روز مبادا پس انداز کنید. چنین کاری در اصطلاح ایجاد حساب ویژه نامیده می شود. برداشت از چنین حسابی فقط در شرایط اضطراری امکان پذیر خواهد بود. پس الکی سراغ آن نروید.
اشتباه گرفتن موجودی با سود: به وقت صحبت های تخصصی
کارآفرینی را در نظر بگیرید که یک تعمیرگاه کوچک خدمات خودرو راه اندازی کرده است. اگر کارآفرین قصه ما هفته ای ۲ هزار دلار درآمد داشته باشد، بعد از یک ماه ۸ هزار دلار موجودی حسابش خواهد بود. البته قرار نیست همه این موجودی در حساب او باقی بماند؛ چراکه بین موجودی حساب یا پول در دسترس با سود از زمین تا آسمان تفاوت وجود دارد.
یکی از اشتباهاتی که اغلب کارآفرینان به راحتی آب خوردن مرتکب می شوند، تلقی موجودی حساب به عنوان سود ناشی از کار است. اینطوری یک شبه همه درآمد شرکت را به باد داده و حتی فکر حقوق آخر ماه کارمندان را هم نمی کنند. اجازه دهید از همان مثال بالا استفاده کنیم. وقتی صاحب تعمیرگاه همه موجودی حسابش را به عنوان سود نهایی خرج کند، دیگر پولی برای پرداخت حقوق کارمندان، تعمیر تجهیزات یا حتی مالیات باقی نمی ماند. نتیجه کار هم ترک کارگاه از سوی تک تک کارکنان است.
بی شک عطش کسب سود برای هر کارآفرینی منطقی است، اما شما نباید یکهو تسلیم این موضوع شوید؛ چراکه سودهای کلان فقط در بلندمدت به دست می آید. چه بسا شما در یکی دو سال اول شروع به کار مجبور به سرمایه گذاری تمام سودتان شوید. هرچه باشد در بازار کلی برند گردن کلفت حضور دارد که اصلا شوخی سرشان نمی شود. پس بهتر است همیشه با دست پر به میدان بروید تا مشکلی برای تان پیش نیاید.
خریدهای بزرگ در ابتدای راه: ذوق زدگی کار دست کارآفرینان می دهد!
آیا اولین حقوقی که به عنوان کارمند دریافت کردید را به یاد دارید؟ معمولا دانشجوها برای درآوردن خرج تحصیل خیلی زود سراغ کارهای پاره وقت می روند. همیشه هم حقوق اول طوری نیست و نابود می شود که نگو. شما را نمی دانم، ولی من که وقتی اولین حقوقم را گرفتم، سر از پا نمی شناختم. اگرچه آدم بزرگ ها خیلی خوب حقوق شان را در طول ماه مدیریت می کنند، اما کسانی که تازه اول راه هستند طوری حقوق شان را همان روزهای اول خرج می کنند که انگار تا آخر ماه معجزه رخ خواهد داد!
ماجرای بالا درباره کسب و کارهای کوچک هم مصداق دارد. خیلی از صاحبان چنین کسب و کارهایی از همان روز اول دست به ولخرجی های بزرگ می زنند. مثلا از همان اول تجهیزات گران قیمت خریداری کرده و یا دنبال اجاره دفتری در گران ترین نقطه شهر می روند.
اگرچه این اقدامات جذابیت زیادی دارد، اما قرار نیست شما با طناب پوسیده آن ته چاه بروید. خب هر کاری باید به موقع انجام شود. وگرنه چیزی جز پشیمانی به همراه نخواهد داشت.
اگر از ما می شنوید، هیچ کسب و کاری در ابتدای راه نیاز به ولخرجی های عجیب ندارد. در عوض شما باید پول تان را پس انداز کرده یا در بهترین حالت دنبال سرمایه گذاری بر روی بخش های مختلف شرکت تان باشید. اینطوری به مرور زمان تبدیل به رقیبی گردن کلفت برای دیگران خواهید شد که هیچ کس دوست ندارد حتی کلاهش هم سمت آن بیفتد.
ترکیب حساب شخصی و کاری: بدترین ترکیب دنیا
ما یک قانون طلایی در مورد امور مالی داریم: اینکه تکلیف حساب های شخصی از کاری باید جدا باشد.
شاید فکر کنید فرمول ما بیش از اندازه سختگیرانه است، اما راستش را بخواهید خیلی وقت ها همین سختگیری ها جان برندها را نجات می دهد. کافی است شرایطی را در نظر بگیرید که به اشتباه سرمایه مربوط به شرکت را به جای پول شخصی تان خرج کرده اید. آن وقت دیگر حسرت خوردن هیچ فایده ای ندارد؛ چراکه بی برو برگشت در لبه پرتگاه قرار دارید.
این روزها بانک ها خدمات بی نهایت متنوعی برای کارآفرینان عرضه می کنند. کافی است سری به نزدیک ترین بانک محل کار یا خانه تان بزنید و تکلیف حساب تان را روشن کنید. اینطوری یک حساب ویژه برای امور شخصی تان دارید و حساب دیگر مربوط به کارهای شرکت خواهد بود. کمترین مزیت این شیوه آگاهی دقیق از اوضاع مالی شرکت در هر لحظه است. شما را نمی دانم، ولی من که اصلا حوصله بالا و پایین کردن حساب مشترک شرکت و مدیران برای به دست آوردن تراز مالی شرکت را ندارم. پس چه بهتر که از همان اول کار تکلیف این حوزه را مشخص کنید. اینطوری دعای خیر حسابدارهای شرکت هم همیشه همراه تان خواهد بود!
بی توجهی به مالیات ها: اشتباهی به قیمت آینده برند
مالیات ها هر کجا که باشید شما را پیدا کرده و سراغ تان می آیند. فرقی ندارد برند شما ده ها سال از عمرش بگذرد یا تازه اول راه باشید، در هر صورت پرداخت مالیات باید یکی از دغدغه های مهم تان به هنگام مدیریت مالی شرکت باشد. گاهی اوقات استارت آپ ها با قدرت هرچه تمام تر کارشان را شروع می کنند، اما به فصل پرداخت مالیات ها که می رسد، یکهو همه چیز به هم خواهد ریخت. دلیل این اتفاق هم کاملا روشن است: عدم آمادگی مدیران برای پرداخت به موقع مالیات.
بی شک توضیحات ما در این بخش خیلی ساده به نظر می رسد، اما همین نکات ساده وقتی به آنها توجه نکنید، طوری اوضاع تان را به هم می ریزد که نگو!
روش کار در اینجا روشن است. شما نباید کارها را پشت گوش بیندازید. مالیات ها همیشه بخشی اساسی از مدیریت مالی محسوب می شود. پس به جای اینکه خودتان را با کارهای مختلف سرگرم کنید، از اول سال به فکر مالیات های پیش رو نیز باشید. اینطوری حداقل دیگر خبری از غافلگیری نخواهد بود.
خوشبختانه این روزها انواع و اقسام ابزارهای یادآوری و تقویم های هوشمند دم دست کارآفرینان قرار دارد. پس برای اینکه کارتان درباره مالیات ها بی نهایت ساده شود، کافی است فقط یک بار هم که شده به این ابزارها اعتماد کنید. این طوری همیشه یادآوری های دقیقی درباره اوضاع مالی شرکت و ضرورت پس انداز برای پرداخت بدون تاخیر مالیات ها مشاهده خواهید کرد.
فقدان پلن بی: وقتی نقشه ها درست پیش نمی رود
معمولا کارآفرینان اول سال یک برنامه مالی مشخص برای خودشان دارند. شاید فکر کنید این برنامه به اندازه کافی جذاب و هیجان انگیز هست که تا آخرین روز سال همه اعضای شرکت را درگیر کند. در این صورت باید بگوییم سخت دراشتباهید؛ چراکه چنین برنامه هایی اغلب اوقات بعد از یکی دو هفته کاملا فراموش می شود. اگر هم کارآفرین قصه ما پشتکار خوبی داشته باشد، تازه نوبت به سر و کله زدن با اوضاع ناپایدار بازار می رسد. خب بازار که منتظر شما و کسب و کارتان باقی نمی ماند!
ما معتقدیم کسب و کارها باید همیشه یک پلن بی برای وضعیت مالی شان داشته باشند. چه بسا راهکارتان برای تامین سرمایه تو زرد از آب درآمد. آن وقت اگر همه چیز را به امان خدا رها کنید، هیچ شانسی برای موفقیت عملی در دنیای کسب و کار نخواهید داشت. در عوض اگر از همان ابتدا به فکر احتمال شکست در برنامه اولیه تان باشید، کمابیش میانبرهای دیگری هم برای خودتان پیدا خواهید کرد.
فراموشی بودجه بازاریابی: بدترین اشتباه مالی دنیا
شما لازم نیست یک بازاریاب همه فن حریف باشید تا مشکل کسب بودجه ای مشخص و جداگانه برای تیم تان را متوجه شوید. خیلی وقت ها مدیران ارشد شرکت علاقه ای برای تعریف ردیف بودجه مشخصی برای بازاریابی ندارند. وقتی هم پای صحبت شان بنشینید، دائما از اصطلاح «بازاریابی ارگانیک» حرف می زنند. انگار که این اصطلاح دوای همه دردهای مارکتینگ است.
اگر شما هم فکر می کنید بازاریابی ارگانیک برندتان را از شر هزینه های مارکتینگ خلاص می کند، باید بگوییم سخت دراشتباهید؛ چراکه بازاریابی در هر صورت مفت و مجانی نمی شود. پس الکی خودتان را با شعارهای توخالی گول نزنید.
وقتی کارآفرینان برای بخش بازاریابی بودجه ای تعیین نمی کنند، عملا راه را برای برداشت بازاریاب ها از بودجه اصلی هموار خواهند کرد. تعجب نکنید، اینجا خبری از سرقت های بزرگ نیست. در عوض شما با درخواست های مکرر بازاریاب ها برای بودجه های خُرد رو به رو خواهید شد. دست آخر هم وقتی سال به پایان برسد، یکهو با هزینه های بی نهایت زیاد بازاریابی رو به رو می شوید. پس بهتر است از همان اول کار تکلیف تان با بودجه ها را مشخص کنید. مثلا برای بخش بازاریابی یک بودجه کاملا مشخص و واضح در نظر بگیرید. اینطوری دیگر لازم نیست دائما نگران هزینه های بیش از اندازه بخش بازاریابی باشید.
بیشتر بخوانید: کسب و کارهای کوچک و رقابت با شرکت های بزرگ
یادتان باشد وقتی اول سال بودجه بازاریابی را مشخص می کنید، باید همیشه جایی برای چانه زنی نیز باقی بگذارید. مثلا اگر بودجه بازاریابی تان ۵ هزار دلار است، هزار دلار اضافی هم برای روز مبادا کنار بگذارید. شاید این روش برای تان عجیب باشد، اما حسابی جلوی ولخرجی های بازاریابی را خواهد گرفت.
منبع: فرصت امروز
