کتاب کالایی است اقتصادی با ویژگی های فرهنگی. نقش و اهمیت کتاب در ارتقای فرهنگ و تمدن بر کسی پوشیده نیست. اگرچه پیشرفت و مدرنیته و فضای مجازی در قالب شبکههای اجتماعی، اینترنت و… از کتابخوانی کاسته است اما کتاب هنوز هم اهمیت خود را از دست نداده و طالبان بسیاری از دانشآموز، دانشجو و دیگر اقشار جامعه دارد.
در نوشتار حاضر، برخی از مباحث کتاب آرایی در ۱۴ قسمت، کنکاش و بیان شده است. نگارنده چون خود را کودک این معرکه می داند، تلاش کرده از عبارات و گفتههای بزرگان ویرایش و صنعت چاپ و نشر کتاب بهره برد. همچنین سعی شده تا در گردآوری مطالب، از اطلاعات عام و غیرتخصصی استفاده شود تا برای تمامی خوانندگان قابل استفاده باشد.
اهمیت کتاب و کتابخوانی
امام علی (ع) در اهمیت کتاب و کتابخوانی میفرماید: «من تسلی بالکتب لم تفته سلوه»
آقا جمال خوانساری در ترجمه و شرح حدیث بالا چنین گوید: «هرکه تسلی شود به کتاب ها فوت نشود از او هیچ تسلی شدنی.» تسلی به چیزی فراموش کردن غم و اندوهی است به سبب آن. مراد این است که هرکه به کتابها و مطالعه آنها تسلی شود، از هر غم و اندوهی تسلی شود و همه را فراموش کند.
اگر کتابی را چاپ میکنید، اگر کتابی را مینویسید، اگر گویندهاید، اگر نویسندهاید، اگر محققید، اگر داستاننویس هستید؛ هرکه هستید و هرکجا کار میکنید، باید سعی کنید کاری را که انجام میدهید، درست انجام دهید، کامل انجام دهید، محکم انجام دهید و کم نگذارید.
کتاب خوشخوان
الف) هرچه قدر زحمت ناشر، مترجم و مؤلف قبل از انتشار کتاب بیشتر باشد، زحمت خواننده و مخاطب در خواندن اثر کمتر و آسانتر خواهد بود.
ب) ویرایش در روند چرخهی تولید کتاب «کتابآمایی» بوده و هدفش ارتقای کیفیت کتاب است. هر قدر ویراستار زحمت بیشتری بکشد، کتاب خوشخوانتر میشود.
معماری کتاب
معماری کتاب، ایجاد فضای متناسب با موضوع و سهولت خواندن برای خواننده است. همانگونه که معماران ساختمانی یا شهرسازان با طراحی فضاها و دسترسیهای مناسب برای زندگی، کار و سایر فعالیتهای اجتماعی، سهولت و راحتی ایجاد میکنند. فضایی که به گونه مناسب برای کتاب طراحی شده باشد، محیط مناسب برای استنشاق معنوی-فرهنگی است.
معمار کتاب الزماً ویراستار کتاب نیست اما ویراستاران کارآزموده، باسلیقه، متخصص و جامعالاطراف، بیش از دیگران برای معماری کتاب صلاحیت دارند.
مراحل تولید و نشر
الف) مراحل تولید سهگانه نشر عبارتاند از تولید فرهنگی، فنی-هنری و چاپی؛
ب) در کتاب آمایی، تولید فرهنگی از چند مرحله تشکیل میشود که عمدهترین آنها ازاینقرار است:
- بررسی، ارزشیابی، تدوین سیاست و برنامهی آمادهسازی؛
- ویراستاری؛
- نسخهآمایی و نسخهپردازی؛
- تهیه و تدارک واحدهایی از کتاب که وظیفه ناشر است؛
- بررسی نهایی و تائید انتشار اثر.
پ) در تولید هنری که فعالیتی ماهیتاً هنری است، ویژگیهای ظاهری و صوری کتاب بر اساس سیاست و برنامه ناشر تعیین و مشخص میشود.
ت) در تولید فنی، کتاب ویراستاری و طراحی شده از صورت دستنوشت، حروف نگاشت و خام به صورت چاپی تبدیل و آماده تکثیر میشود.
ث) بخش تولید فنی-هنری: این بخش اثر ویرایش شده را از بخش تولید فرهنگی تحویل میگیرد و آن را با دستورالعملها، راهنماها، نمادها و نشانههای لازم برای حروفنگاری آماده میکند. جدولها، نقشهها، نمودارها، طرحها، تصاویر و سایر اشکال و تدبیرهای بصری لازم را تهیه و ترسیم میکند و در عینحال، بر کیفیت فنی و هنری چاپ و نشر آثار ناشر نظارت دارد.
برخی از ناشران از هنرمندان کتاب نمیخواهند که در موسسههای انتشاراتی حضور داشته باشند، زیرا بر این باورند که کار هنری در چارچوب قواعد اداری نمیگنجد و هنرمند را نمیتوان مکلف کرد که تحت شرایط، ضوابط و در هر محدوده زمانی-مکانی خاصی به آفرینش بپردازد. هنرمند بیش از هر چیز از الهام مایه میگیرد و شاید ناگزیر شود در جستوجوی آن به هر دری بزند. البته قسمتهایی از کار جنبهای کاملاً فنی دارد اما نخست باید الهام هنری باشد تا جنبههای فنی در خدمت آن قرار گیرند. چنین ناشرانی با این دست از همکاران کتاب قراردادهایی میبندند که آنها را آزاد میگذارد بدون حضور موظف، آفرینش خود را در خدمت آرایش اثر و تدارک جنبه بصری آن قرار دهند.
از وظایف بخش تولید فنی- هنری؛ طراحی جلد، تصمیمگیری درباره صورت ظاهری کتاب، صفحهآرایی و نیز اظهارنظر درباره تجلید و صحافی؛ به عبارت دیگر همهی اجزا و عناصر کالبدی و ظاهری کتاب در محدوده کار تولید فنی –هنری قرار است و این بخش وظیفه دارد در چارچوب سیاستها و برنامههای موسسه نشر، ذوق و سلیقه هنری را اعمال کند.
ج) طراحی و گرافیک بخش هنری کتاب است که پس از صفحهآرایی نهایی کتاب و مشخص شدن مقتضیات صفحات آن انجام میشود. در اینجا طراح، کتاب را تحویل میگیرد و با ذوق هنری خود و متناسب با محتوای اثر و با توجه مخاطبان آن، طرح جلد مناسب را آماده میکند.
چ) نام دستاندرکاران تولید فنی و هنری کتاب (ویراستار، نسخهپرداز، طراح و…) در صفحهی حقوق (شناسنامه کتاب) ذکر میشود.
انواع ناشر کتاب
ناشران حرفهای را به اعتبار فعالیت و تأثیر میتوان به ناشران مبتکر، اثر آفرین و تأثیرگذار و ناشران منتظر، اثرگزین و تأثیرپذیر تقسیم کرد. ناشران مبتکر عمدتاً با اندیشه، طرح و پیشنهاد به سراغ پدیدآورندگان میروند.
پیشنهادها و سرمایهگذاریهای مادی و معنوی اینگونه ناشران میتواند رویدادهای فرهنگی به وجود آورد. این ناشران، اندیشه میدهند، سرمایهگذاری میکنند، گاه مجموعهای از اطلاعات در اختیار نویسنده میگذارند، مخاطره میپذیرند و ممکن است در ازای آنها سودهای کلانی نیز ببرند و خود و دیگران را به شهرت و اعتبار برسانند. ناشران اصیل و برجسته در کشورهای پیشرفته تقریباً همگی در این گروه جای میگیرند.
ناشران منتظر به انتظار مینشینند و از میان آثاری که پدیدآورندگان مختلف به انگیزههای خودشان پدید آوردهاند یا واسطههای کتاب و معرفان بدانها عرضه میکنند، مواردی را برمیگزینند و انتشار میدهند. این دسته از ناشران لاجرم دنبالهرو اندیشههای دیگران و رویدادها هستند، ممکن است سالها با موفقیت فعالیت کنند، کتابهای بسیاری منتشر کنند و به موفقیتهایی نیز دست یابند اما سهم آنها در موفقیت به انتخاب آثاری از میان آثار محدود میشود.
بسیاری از ناشران بهویژه در کشورهای جهان سوم و عمده ناشران ایرانی، در این گروه جای میگیرند. جریانهای اصیل در نشر با ناشرانی به راه میافتد که با مجموعه امکانات خود، با اندیشه، طرح، سازماندهی و آیندهنگری موجد حرکتهای فکری اصیل میشوند.
ناشران گروه اول مشاوران و ویراستاران زبدهای در اختیار دارند و از سیاستهای حساب شدهای پیروی میکنند. گروه دوم معمولاً سیاست و برنامه سنجیده و تداوم عمل ندارند. نشر گروه اول میتواند بازار آفرین باشد و نشر گروه دوم به ناگزیر بازارگر است. در نشر اثرگزین، ناشر از میان کتابهای پیشنهادی انتخاب میکند اما اگر ناشر از نوع اثر آفرین باشد اندیشه تألیف و ترجمه کتاب را به پدیدآورنده میدهد.
هزینهی کتابآمایی
از عوامل بسیار مهم پایین آمدن نشر کتاب و همچنین تنزل پیدا کردن کیفیت آن، فقر است؛ بنابراین مسئولانی که دغدغهی فرهنگی دارند، شایسته است که نسبت به ارتقا سطح معیشتی افراد جامعه برنامهریزی کرده و سعی و تلاش کنند.
دیده شده است که ناشران برای به حداقل رساندن هزینههای چاپ از افرادی استفاده میکنند که نقش آچار فرانسه را دارند؛ یعنی تمام مراحل ساخت و پرداخت کتاب را یک یا دو نفر به عهده میگیرند. اینگونه تولید کتاب، کیفیت را تنزل میدهد.
خانم مژده دقیقی در این زمینه میگوید: «معمولاً فردی به نام ویراستار مسئول همهی مراحل ویرایش کتاب است و از بازبینی محتوای اثر و اصلاح آن گرفته تا ویرایش زبانی و فنی، نسخهپردازی و گاهی حتی نمونهخوانی را بر عهده دارد. محول کردن نقشهای مختلف به یک فرد بیتردید کیفیت کار او را پایین میآورد و اصولاً جمع آمدن همهی این تخصصها در یک نفر، امری بعید است.»
کتابنامه
هر کتابی به منبع نیاز ندارد. برخی از ویراستاران کتابها و مقالههای کم مأخذ را کمارزش میانگارند.
در یک اثر تألیفی تمام مأخذی که برای نگارش متن استفاده شدهاند در کتابنامه قرار میگیرند اما منابعی در ارتباط با موضوع وجود دارند که برای اطلاع بیشتر مخاطبان و علاقهمندان گردآوری شدهاند در بخشی به نام کتابشناسی قرار خواهند گرفت.
برای فهرست منابع انتهای نوشتار، اصطلاح «کتابنامه» مناسب نیست؛ چراکه منابع استفاده شده نویسنده منحصر در کتاب نیست و ممکن است علاوه بر آن از مقاله، یادداشت، سایتهای اینترنتی، شبکههای اجتماعی، مصاحبه و… نیز در آن استفاده شده باشد. به نظرم، اصطلاح «منابع و مأخذ» نسبت به کتابنامه گویاتر و با مسمیتر باشد.
مراحل کتابآمایی
در زمینهی ویراستاری، پاکنویسی و آمادهسازی متن اصلاحاتی صورت میگیرد، همچون:
- تصحیح و رعایت فاصله و نیمفاصله؛
- حذف فاصلههای بیمورد؛
- حفظ وحدت رویه در نگارش، علائم سجاوندی و رسمالخط؛
- تصحیح شیوه نشانهگذاری؛
- صفحهآرایی کتاب.
خیلی از چیزهایی که معمولاً درباره آنها فکر نمیکنیم موقع خواندن کتاب بر ما اثر میگذارند؛ مانند نحوه تنظیم کتاب، مثلاً اینکه مطالب فصلبندی میشود یا یک سره پشت سر هم میآیند و همچنین فصلها عنوان دارند یا ندارد.
صفحهآرایی
در صفحهآرایی، هر سازمانی از قواعدی مدون پیروی میکند و آنچه باید در همهجا منظور نظر باشد، جوابگویی به توقعات زیر است:
- آسانسازی خواندن؛
- خوشنمایی و دلپذیری صفحات؛
- آراستگی جزوه.
در صفحهآرایی مسائلی چون حاشیهبندی، پاراگرافبندی، عنوانگذاری، شمارهگذاری، نمودارها و جداول و ضمایم، فاصلهگذاری و استفاده از یک یا دو روی برگ نیز مطرح است.
آرایش و تنظیم صفحات کتاب، نسبت و تناسب همهی اجزا به گونههای مختلف بر خواننده تأثیر میگذارد. صفحات کتاب فضاهایی است که چشم، ذهن، عواطف حسی و هنری خواننده باید در آنها سیر، جستوجو، درنگ و گاه نیز اقامت کند و سپس خواننده با اشتیاق و علاقه از صفحهای به صفحهی دیگر برود.
در صفحهآرایی سنجیده و هنرمندانه، ماهیت کتاب، سنخ مخاطبان، چگونگی وضعیت کاربر و استفاده از آن در نظر گرفته میشود و با توجه به اینها و همهی عوامل تأثیرگذار دیگر، مطالب کتاب باید بهگونهای آرایش یابند که مقصود واقعی نویسنده و منظور اصلی نوشته به هموارترین صورت به خواننده منتقل شود.
نکتهی دیگری که تأکید بر آن ضرورت دارد، این است که اصول طراحی ثابت نیست و به شیوه چاپ هم بستگی دارد. برای مثال نوع صفحهآرایی در چاپ بر اساس شیوههای مختلف متفاوت است.
ارتباط منسجم متن با صفحات آغاز، رسیدن به صفحات جور، انتخاب حروف مناسب و چشمنواز برای هرکدام از صفحات و انتقال پیام کتاب با توسل به فضاسازی مؤثر، مراحل بسیار حساسی است که طراح پیش رو دارد. توانمندیهای طراح در تلفیق منطقی این مراحل خواننده را بهآسانی از راه روشن صفحات آغازین به دنیای ناشناخته متن راهبر خواهد شد.
ویراستار کتاب
کتابی که زاده میشود در دستان خوانندگان (نامادری) بسیاری قرار میگیرد. ویراستار در نقش دایه باید کتاب (فرزند) را در کمال صحت و سلامت به دنیا آورد و از آن پرستاری کند.
امین شیرپور درباره نقش ویراستار چنین آورده است: «ویراستار به دایه بودن میماند. بچه را روزبهروز با خوندل بزرگ میکنید، روی پا که افتاد و راه خودش را رفت، اسمی هم از شما نمیآورد. عجیب اینکه انتظاری از او ندارید، ناراحت هم نمیشوید؛ مثل همیشه بدون توقع دوستش دارید.»
الزی مایرز استینتون در همین رابطه میگوید: «ویراستاران کیفیت کتابها را بهتر میکنند. آنان باریک بینانیاند که گمنامی را پذیرفتهاند، بر غرایز مالکانه دهنه زدهاند، کارشان سنجش است و ابزار کارشان حضور ذهن و اگر فرزانه باشند، به خاطر میسپارند که نویسندگان نیز انساناند. ویراستار دایه است که سهم عمدهای در پرورش کودکانی دارد که فرزند شخص دیگری به شمار میروند. او گاه تمایل پیدا میکند که سهمش شناخته شود و گاه ترجیح میدهد که گمنام بماند.»
ویراستار شخصی است که فرزند دیگران را میپرورد، پشتصحنه به کار میپردازد و موتور شهرت سایران را روغنکاری میکند.
شعار ویراستاران این است: «من دلسوزی میکنم نسبت به کلمهها و جملهها و پاراگرافها در مقاله و جزوهها و کتابهایی که در دست ویرایشاند. وظیفهی ویراستار حکم میکند که بکوشد نثر این مقالهها و جزوهها و کتابها برای خوانندگان مفهوم باشد؛ تفهیم و تفاهم. این هدف کوچکی در زندگی نیست. ویراستار خوب میکوشد که به اندیشه مبهمی وضوح دهد و اندیشه درخشانی را تلألو بخشد.
ویراستار باید بهمنزلهی چشم ناشر عمل کند و مواظب مطالب احتمالی توهینآمیز و عالمانه لطمه زننده به حیثیت زندگان یا مردگانی باشد که خود یا بازماندگانشان بتوانند کار را به دادگاه بکشانند.
ویراستار، درست همانگونه که از نویسنده انتظار میرود، خوانندگان مقاله یا کتابی را که در دست ویرایش دارد همواره باید پیش چشم داشته باشد. در این صورت آنان را بیهوده آزرده یا بیزار نمیکند.
موفقیت ویراستار عمدتاً منوط است به روابط شخصی. او برای آنکه بتواند کتاب را به بهترین نحوی ویرایش کند لازم است روابط خوبی با نویسنده داشته باشد.
ویرایش و بازآرایی متن، مهمترین بخش آمادهسازی کتاب، در مرحله پیش از چاپ است. به همین سبب بسیاری از نویسندگان و ناشران بزرگ، پیوسته در پی شناسایی و بهکارگیری ویراستارانی هستند که دانش و تجربه را با هم دارند.
ویرایش متن باید یکدست و بهقاعده و در استفاده از علائم سجاوندی جانب امساک را رعایت کرده باشد. غلط چاپی ممنوع است یا آنقدر باید کم باشد که خواننده متوجه نشود. قطع کتاب بسته به حجم آن است ولی بههرحال باید خوشدست باشد.
تصنیف، تألیف، ترجمه، تدوین یا تصحیح
از مشکلاتی که گریبانگیر جامعه فرهنگی ما شده، آشفتگی در برگزیدن عناوین (تصنیف، تألیف، ترجمه، تدوین، تصحیح و…) برای درج روی جلد آثار است. همین آشفتگی باعث میشود که به حیطه عناوین مذکور تجاوز و دستاندازی شود. قانونگذار باید ضمن تعریف هر یک از عناوین فوق، احکام و حقوق مربوط به آنها را نیز بهوضوح تعیین کند تا وضع موجود سامان یابد.
تصنیف مجموعهای است که پیام اصلی آن بر اساس دیدگاهها و نوآوریهای علمی نویسنده، همراه با تحلیل یا نقد دیدگاههای دیگران در یک موضوع مشخص باشد، بهگونهای که حداقل یکسوم کتاب را دیدگاههای جدید نویسنده تشکیل دهد. هرچند ممکن است آنها را قبلاً در مقالات خود منتشر کرده باشد.
تألیف مجموعهای از دادههای علمی و نظریات پذیرفتهشده است که بر اساس تحلیل جدید و یا ترکیب مبتکرانه ساماندهی میشود و معمولاً توأم با نقد است.
تدوین مطالب یا دادههایی هدفمند و منسجم است که از منابع مختلف تهیه و در یک مجموعه تدوین میشود.
تصحیح انتقادی نیز معرفی نسخه بدلهای موجود در جهان، تشخیص صحیحترین و نزدیکترین نسخه به زمان حیات مؤلف، ارائه روش تحقیق، شرح و توضیح مستندات متن، ذکر مأخذ و منابع مورد استفاده با استناد به شواهد و کتابشناسی آن، تکمیل نقایص چه در عبارت و چه در محتوا و داوری در بهترین برداشت و نظایر آن است.
مقدمه و پیشگفتار
پیشگفتار (دیباچه) بحثی است کلی درباره کتاب که اطلاعاتی درباره چگونگی نوشتن و تهیه آن به دست میدهد و برخلاف مقدمه وارد متن نمیشود. پیشگفتار شرحی است در باب تألیف، چگونگی دستیابی به معانی، شیوه کار و نگارش و بیان علت انتخاب این شیوه، طرز استفاده و موارد مفید بودن کتاب، مشکلات تهیه، توضیحی درباره چاپهای متفاوت، با تشکر از همکاریها و مسائلی از این قبیل که در کتابهای گوناگون میتواند مسائل متنوعی را در برگیرد. پیشگفتار پیش از فهرست مطالب قرار میگیرد.
گاهی ضرورت دارد که ناشر نیز اطلاعاتی در باب نشر کتب به خواننده ارائه کند و یا شخص دیگری بهجز نویسنده یا ناشر تفسیری درباره کتاب دارد که بهصورت پیشگفتار به کتاب اضافه میشود. در اغلب کتابها مطالب مقدمه و پیشگفتار بهاشتباه یکسان تلقی میشوند؛ درحالیکه مقدمه برخلاف پیشگفتار بهعنوان فصلی مقدماتی درباره موضوع کتاب بحث میکند.
خواننده با خواندن مقدمه درمییابد که در کتاب چه مطالبی مورد بحث قرار میگیرد، دامنه و عمق مطالب کتاب در چه سطحی است و همچنین فصلهای کتاب چه ارتباطی با یکدیگر دارند. چون مطالب پیشگفتار وارد متن نمیشود، از اینرو در ردیف صفحات آغاز بهطور منطقی قبل از فهرست مطالب قرار میگیرد. ذکر تاریخ نگارش پیشگفتار در پایان آن ضروری است چراکه بعد از انتشار اثر، خواننده بهآسانی درمییابد که اطلاعات ارائه شده در حال حاضر تا چه حد قابل استفاده و معتبر است.
درآمد یا مقدمه مربوط به موضوع و محتوای کتاب است که شمال مواردی چند میشود. بیان موضوع و تعریف آن، ضرورت و هدف پرداختن به موضوع، پیشینه پژوهشهای دیگران، روش پژوهش، بیان مدعا یا فرضیه، خلاصه تک پاراگرافی یا تک جملهای از هر فصل، اشاره به نتیجه، چشمانداز آینده و نکات لازم در خواندن کتاب حاضر میتوانند در مقدمه کتاب ذکر شوند.
بیشتر بخوانید: تعامل ویراستار و نویسنده
جلد کتاب
نحوه ارائه طراحی جلد کتاب به نویسنده: بعد از تکمیل کار طراحی جلد کتاب، بهتر است به دلیل احترام به نویسنده کتاب، طرح را به او نشان دهید تا اگر نکته یا نظری در مورد تغییرات یا ویرایش آن دارد، ارائه دهد. این کار حرفهایگری بیشتر شما و محبوبیتتان را تضمین میکند. اگر نظرات نویسنده برای شما غیرحرفهای بهنظر آمد، میتوانید او را با دادن توضیحات حرفهای و علمی، توجیه کنید و مطمئن باشید هیچ نویسندهای نمیخواهد جلد او غیرحرفهای و ناقص به نظر آید.
خصوصیات و قسمتهای تشکیل دهنده جلد کتاب: جلد کتاب از سه قسمت روی جلد، پشت جلد و قسمت عطف کتاب که روابط و میان پشت و روی جلد است، تشکیل شده است. عطف کتاب همان قسمتی از جلد است که روی جلد تمام میشود و با فاصله عطف کتاب پشت جلد آغاز میشود.
وقتی کتابی در کتابخانه قرار میدهیم، تنها عطف آن دیده میشود. به همین دلیل است که اصلیترین قسمت جلد کتاب محسوب میشود و آغازکننده تعامل کتاب با خواننده است؛ زیرا با دیدن و خواندن عطف کتاب است که خواننده آن را از داخل کتابخانه انتخاب میکند؛ بنابراین باید اطلاعات ثبت شده در عطف کتاب کامل و طراحی آن مجزا از سایر قسمتهای جلد کتاب باشد، هرچند که به دلیل پارهای از مسائل در ایران عطف کتاب مجزا از بقیه جلد طراحی نمیشود.
عناصر تشکیل دهنده روی جلد کتاب شامل: نام کتاب، سوتیتر که توضیحی است در مورد موضع یا نام کتاب، تصاویر احتمالی انتخابشده برای روی جلد یا فرم و المانهای طراحی شده برای روی جلد کتاب به همراه رنگها، نام نویسنده یا گردآوری کننده کتاب، نام مترجم احتمالی، نام ناشر کتاب، تعداد دفعات چاپ کتاب (چاپ اول، دوم،…) و قیمت کتاب است. البته در ایران به دلیل فرهنگ خاص ایرانیان، قیمت کتاب در پشت جلد یا داخل جلد چاپ میشود اما قانون نشر کتاب در دنیا به این ترتیب است که قیمت کتاب در روی جلد، برای آگاهی بیشتر خواننده و خریدار چاپ میشود.
معمولاً برای جلب نظر مخاطب، قسمت مفید یا خواندنی کتاب بهصورت چند خط، در پشت جلد کتاب چاپ میشود. گاهی هم اطلاعات و سوابق نویسنده کتاب برای ایجاد انگیزه از خرید کتاب در آن لحاظ میشود
عطف کتاب نیز محتملاً باید حاوی اطلاعات روی جلد باشد؛ زیرا همانطور که نوشتیم هنگام قرارگیری کتاب در کتابخانه، این عطف کتاب است که دیده میشود؛ بنابراین باید اطلاعات نام کتاب، نویسنده، ناشر و تعدد چاپ آن مشخص شود. پشت جلد قسمتی است که معمولاً برای تبلیغات کتاب استفاده میشود و طراحی آن و المانهای تشکیل دهندهاش کاملاً اختیاری و سلیقهای است.
معمولاً برای جلب نظر مخاطب، قسمت مفید یا خواندنی کتاب بهصورت چند خط، در پشت جلد کتاب چاپ میشود. گاهی هم اطلاعات و سوابق نویسنده کتاب برای ایجاد انگیزه از خرید کتاب در آن لحاظ میشود. برخی ناشران نیز، لیستی از کتابهای منتشر شده همان انتشارات یا کتابهای منتشر شده همان نویسنده کتاب را در پشت جلد چاپ میکنند. تمامی این ترکیبات اختیاری و سلیقهای است.
انواع جنس جلد کتاب: جنس تشکیلدهنده کتاب برای محافظت و عمر بیشتر کتاب انتخاب میشود. کتابهای نفیس معمولاً با مقواهای سخت و ضخیم که به گالینگور شهرت دارند مجلد میشوند تا دوام و عمر بیشتری یابند و از جهت زیبایی نیز بسیار آراستهتر باشند. به جلدهای گالینگور، زرکوب نیز میگویند. اگر جنس جلد کتاب از انواع مقواهای نازک، مانند گلاسه باشد، اصطلاحاً به آن شومیز میگویند. این دو جنس کتاب از رایجترین جنسها هستند و گاهی روی این جلدها نیز لفافهای میکشند اما متداولترین آنها از این دو نوع خارج نمیشود.
صفحات ابتدایی کتاب
در صفحهی شاهد معمولاً عبارت یا قطعه شعر کوتاهی که به نحوی با مطالب کتاب مناسبت دارد، آورده میشود. مطالب صفحه شاهد اغلب در بالای صفحه تنظیم میشود و همواره در صفحه فرد قرار میگیرد. در بعضی از کتابها گاه نخستین صفحه کتاب به مطالب صفحه شاهد اختصاص مییابد.
در بعضی از کتابها، نویسنده یا مترجم به دلایلی کاملاً شخصی، علاقهمند است تألیف یا ترجمه کتاب خود را به یکی از استادان یا نزدیکانش تقدیم کند. به این صفحه اصطلاحاً اهدائیه (تقدیمنامه) میگویند. مضمون این صفحه اغلب کوتاه یا محدود است. اهدائیه در یکی از صفحات فرد قرار میگیرد و شمارهای هم نخواهد داشت.
صفحه سپاسگزاری معمولاً قبل از فهرست مطالب در صفحه فرد قرار دارد و بدون شماره است.