برای صنعتی که بخش عمده ای از واحدهای آموزشی دانشگاهی آن در فترت به سر می برند، سخن گفتن از لزوم ارتباط صنعت و دانشگاه احتمالا طنزی را در خود نهفته دارد. اگر نهادهای پیشرو و تشکل های رهبری یک صنعت دغدغه ای درباره موقعیت دانشگاهی صنعت خود ندارند، پس ارتباطی که در میهن ما تحت عنوان کلی «همکاری صنعت و دانشگاه» از آن یاد می شود اساسا منتفی است.
این حکم را شاید با تاسف بتوان در مورد صنعت چاپ به راحتی بیان کرد؛ تعداد تحقیقات سفارشی دانشگاهی این صنعت به تعداد انگشتان دست هم نیست…..، اما ضرورت های جهان امروز را نا کاردانی یا لاقیدی ما کنار نمی زنند و این واقعیت که علوم دانشگاهی ضامن جذب مفید و بهرهورانه فناوری های نوین هستند هر دم خود را به رخ ما می کشد: هیچ صنعتی و از جمله صنایع چاپ را از رو آوردن به دانشگاه ها گریزی نیست. در بخش اول این مقاله که فرما و حیدری و همکارانش آن را تحریر کردهاند با جنبه عمومی این همکاری آشنا می شویم.
ابعادی از نیاز صنعت چاپ به همکاری دانشگاه
برای توسعه جامعه نیاز به انسان های مبتکر، خلاق و کارآفرین داریم، که دستیابی به این مجموعه مهارتی در کنار مجموعه مهارتی علمی و تخصصی به ویژه در عصر کنونی نیازمند نظام آموزشی فعال، پویا و پاسخگو به تغییرات محیطی است و برای دستیابی به چنین نظامی، ارتباط مداوم؛ مناسب و صحیح دانشگاه با صنعت، شرط اساسی و ضروری است؛ به گونه ای که بدون دستیابی به این ارتباط و نیز تعامل بین دو نظام آموزش و صنعت دستیابی به توسعه پایدار غیر ممکن و دور از دسترس خواهد بود.
به عبارتی دیگر، دستیابی به توسعه نیازمند تولید علم، توجه ویژه به تربیت نیروی انسانی ماهر و همخوان شدن با صنعت بومی است. ارتباط دانشگاه با صنعت باید به عنوان لایه بیرونی توسعه دیده شده و با تقویت تحقیقات کاربردی، زمینه نزدیکی علم و فناوری را مهیا کند. صنعت و دانشگاه در ایران هر دو وارداتی هستند.
هنر ما این است که با شناخت موقعیت و نیازهای کشور از امکانات موجود علمی در تولید فناوری بومی شده استفاده کنیم. از این رو در این مقاله سعی شده است ضمن تبیین ضرورت ارتباط صنعت و دانشگاه به عنوان راهبردی برای توسعه اقتصادی، موانع موجود را بررسی و راهکارهای لازم و اجرایی ارایه دهد.
تاریخچه ارتباط صنعت و دانشگاه در ایران
صنعت و دانشگاه دو نهاد مهم در هر جامعهای محسوب میشوند و همکاری بین این دو شرط لازم برای موفقیت و شتاب بخشیدن به فرآیند توسعه، به ویژه توسعه پایدار است. مسئله رابطه صنعت و دانشگاه را میتوان به دو صورت عام و خاص مطرح کرد.
صورت عام این مسئله که همه نهادهای علمی، آموزشی و پژوهشی را شامل میشود عبارت است از نیاز صنعت به نهادهای عملی و پژوهشی برای تربیت نیروی متخصص و حل مسایل به وسیله تحقیقات علمی و گشودن افق های جدید با انتقال تکنولوژی و فناوری.
صورت خاص مسئله عبارت از سازکارهای لازم برای استفاده از امکانات علمی و پژوهشی دانشگاهها در خدمت توسعه صنعت است. با توجه به این که بیش از شصت سال از تاسیس اولین دانشگاه به سبک کلاسیک در کشور میگذرد تاریخچه ارتباط صنعت و دانشگاه را میتوان به سه دوره تقسیم کرد:
الف: دوره اول از بدو تاسیس دانشگاه تا سال ۱۳۴۰ است. در این دوره ارتباط صنعت با دانشگاه به طور غیر رسمی بر حسب مواردی انجام میگرفته که این عمل پاسخگوی نیازهای واحدهای صنعتی نبود. بعضی از سازمانها به منظور تامین نیروی انسانی دانشگاهی خود اقدام به تاسیس مراکز آموزشی در جوار سازمان خود در سطح عالی کردند.
ب: دوره دوم از سال ۱۳۴۰ تا سال ۱۳۶۱ است در این دوره مراکز دانشگاهی جدید در تهران و سایر شهرهای بزرگ یکی بعد از دیگری تاسیس شد و نیاز دانشجویان به کسب اطلاعاتی از وضع واحدهای صنعتی، حتی نیمهصنعتی محسوس بود. ارتباط دانشگاه با صنعت با اعزام کارآموز معمولا در تابستان ها برای آشنایی با آخرین تکنولوژی وقت و همچنین حل بعضی مشکلات صنایع از طریق دانشگاه ها صورت می پذیرد.
ج: دوره سوم از سال ۱۳۶۱ تا کنون است. بعد از انقلاب و تاسیس ستاد انقلاب فرهنگی و متعاقب آن در شورای عالی انقلاب فرهنگی مقرر شد که به منظور ارتباط دانشگاه و صنعت؛ دفاتر ارتباطی در وزارت فرهنگ آموزش عالی و وزارتخانههای صنعتی و همچنین در دانشگاهها تاسیس شود.
پس از تصویب سازمان دفاتر ارتباطی، سازمان امور اداری و استخدامی متعهد به ایجاد تشکیلات مناسب برای این دفاتر شد و دفاتر ارتباطی به عنوان دفتر ارتباط با صنعت شروع به کار کردند.
تقریبا از همان ابتدای کار به طور مرتب جلساتی بین نمایندگان وزارتخانه ها و دانشگاه ها در محل معاونت مذکور تشکیل و مباحث مختلفی مورد بحث قرار گرفت و در برنامه چهارم توسعه، مقوله توسعه فناوری مورد تاکید خاص قرار گرفته است. ارتباط دانشگاه و صنعت با هدف توسعه فناوری بخشی از سیاست جامع و درازمدت علوم و فناوری کشور شد.
ضرورت ارتباط صنعت و دانشگاه از دیرباز در بسیاری از کشورها، مطرح بوده است. برخی از کشورها بنا به نیاز و ساختار صنعتی و دانشگاهی خود این ارتباط را تا حد ممکن تبیین، طراحی و به اجرا در آوردهاند. اما به علت پیچیدگی موضوع، استقرار چنین ارتباطی در بسیاری از کشورها همچنان با مشکلات فراوانی مواجه است.
پیشرفت تکنولوژی کنونی کشورهای پیشرفته بدون توجه به آموزش عملا امکانپذیر نیست و این کشورها در حقیقت از وابستگی حیاتی آموزش و تکنولوژی، به ارتباط صنعت و دانشگاه رسیدهاند. البته برای اجرای این پدیده در جامعه باید بسترسازی شود و دانشگاه موظف است نیروی انسانی خلاق تربیت کرده و صنعت نیز باید قدرت پذیرش خود را افزایش دهد.
هرگاه در جامعه صحبت از ارتباط دانشگاه و صنعت میشود، بیشتر ذهنها متوجه دانشگاههای صنعتی و دانشکدههای علوم میشود، در حالی که این گمان برداشت درستی از موضوع نیست و صنایع با طیف وسیعی از علوم مختلف سروکار دارند. با توجه به نیروی متخصص، امکانات، مواد اولیه، منابع مادی و نیروی انسانی متعهد در دانشگاهها و صنایع کشور، از عدالت به دور است که در تولید علم و صنعت، برخی از کالاهای ابتدایی و ساده را ، از سایر کشورها وارد کنیم.
دیدگاه عمومی این است که هر نوع مشکلی در جامعه یک راه حل بهینه دارد و یافتن این راه حل باعث میشود که با کمترین زمان و هزینه، بیشترین نتیجه به دست آید و دانشگاه و واحدهای تحقیق و توسعه مکانهایی هستند که در آن میتوان به این راهحلها رسید. به همین دلیل است که ارتباط صنعت و دانشگاه، یکی از ابزارهای توسعه پایدار محسوب میشود. مطالعات نشان میدهد که در کشورهای توسعه یافته ارتباط و همکاری بین صنعت و دانشگاه از پشتوانهای قوی برخوردار است.
در این کشورها بیشتر تحولات صنعتی از دانشگاه و مراکز تحقیقاتی آغاز شده و دانشگاهها پیشگام توسعه صنعتی هستند؛ در حالی که در کشورهای در حال توسعه این ارتباط ضعیف و کمرنگ است. هر چه این ارتباط ضعیف باشد، توسعه فناوری به کندی صورت میگیرد و در نهایت موجب پیدایش کاستی در صنعت، وابستگی صنعتی، بهرهبرداری نامطلوب از منابع طبیعی، اتلاف سرمایههای اجتماعی و نظایر آن خواهد شد.
چنین وضعیتی منجر به چالش های اجتماعی و اقتصادی فراوان از جمله معضل بیکاری خواهد بود. اساسا ضرورت ارتباط صنعت و دانشگاه ناشی از نیازهای متقابل در سرعت بخشیدن به فرآیند توسعه است. دانشگاهها از یک سو تامینکننده نیروی انسانی علمی و متخصص در سطح عالی هستند و از سویی دیگر بسیاری از تواناییهای علمی، تحقیقاتی و آزمایشگاهی در دانشگاهها مستقر است، یعنی دو پیش شرط اساسی توسعه صنعتی در دانشگاه ها است.
از طرفی صنعت نیز ضمن اینکه مکانی برای تجربه آموختههای دانشگاهی به شمار میرود به نیروی انسانی آموزش دیده برای مشاغل مدیریتی و تحقیق و توسعه نیاز دارد. رابطه دوسویه دانشگاه و صنعت میتواند منافع متقابلی برای هر دو در بر داشته باشد.
از یک سو توان پاسخگویی دانشگاهها به نیازهای اقتصادی و گاه اجتماعی جامعه را دارد و از این راه جامعه را در دستیابی به توسعه اقتصادی یاری میرساند و در ازای آن دانشگاهها از تجربههای صنعت در آموزشهای خود بهره میگیرد و علم و عمل را در هم میآمیزد تا نتیجه بهتری حاصل آید. از سوی دیگر صنعت نیز با توجه به ارتباط مستمر با دانشگاه بتواند نیازهای تخصصی خود را به نحوی مطلوب تامین کرده و نیروهای متخصص مورد نیاز خود را به گونهای مناسب به دست آورد و با انجام طرحهای پژوهشی خود در قالب همکاری با دانشگاه قادر شود در به روز کردن علم و تخصص و فناوری خود کمکی موثر گیرد.
بیشتر بخوانید: ضرورت زمینه سازی برای آموزش در حوزه چاپ
در دانشگاه دانشجویان توانایی، مهارتها و دانشها را کسب میکنند و در بازار همه این موارد آزمایش میشود. دانشگاه بنگاهی غیرانتفاعی برای تولید فکر و بازار و صنعت به دنبال سودآوری است. با توجه به نکاتی که گفته شد هم نیازهای متقابل صنعت و دانشگاه و هم نیازهای توسعه ایجاب میکند که همکاری و ارتباط نزدیکی میان نیازهای توسعه ایجاد شود و اصولا صرفنظر از برخی ملاحظات، بالندگی هر کشوری به توان علمی و تکنولوژی و همکاری و پیوند بین صنعت و دانشگاه به عنوان نهادهایی که فعالیتهای علمی- پژوهشی را در بر میگیرند، بستگی دارد.
منبع: صنعت چاپ