حاج قاسم شفیعی؛ گذری در کوچه ‌پس‌کوچه‌های پر از تجربه و خاطره

    چهره‌های ماندگار تاریخ چاپ کشور

    0
    227
    قاسم شفیعی

    عمر رفته بر چاپ حاج قاسم شفیعی

    کوچه‌های تنگ و پیچ‌درپیچ اما پر از خاطرات و تجربه. هر کوچه‌ای را که عبور می‌کنیم سر از کوچه‌ای تنگ‌تر و باریک‌تری در می‌ آوریم. این بار نیز به سراغ پیشکسوتی دیگر می‌ رویم. از پله‌های ساختمان قدیمی بالا رفتیم، اتاقی با ظاهری قدیمی و سرد. سفیدی موهایش حکایت از سال‌ها تجربه می‌کرد. با جثه‌ای ضعیف و صورتی مهربان. با او شروع به صحبت کردیم؛ حاج قاسم شفیعی پسر مرحوم میرزا عبدالکریم نراقی و نوه ملااحمد نراقی نویسنده کتاب معراج السعاده، پیشکسوت این جلسه است.

    حاج قاسم شفیعی می‌گویند که سرعت کار او زبان زد عام و خاص است. بعضی او را به قاسم پنجه طلا می‌شناسند. از پسرانش می‌گوید. پسر بزرگش نیز در کنار ما حضور داشت و هر جا که پدر لب از سخن می‌بست، شروع به صحبت می‌کرد.

    قاسم شفیعیآشنایی با چاپ

    حاج قاسم شفیعی در ادامه گفت: پدرم میرزا عبدالکریم نراقی صفحه‌بند روزنامه اطلاعات بود و من نیز در همان سال‌های کودکی از این طریق با کارهای مربوط به چاپ آشنا شدم. از همان سال‌های ابتدای نوجوانی و هنگامی که تنها ۱۲ سال داشتم، در روزنامه اطلاعات مشغول به کار شدم و به خاطر اعتبار پدر همیشه مرا با نام پسر میرزا صدا می‌کردند. از همان ابتدای کار مشغول به حروف‌چینی و غلط‌گیری شدم.

    گفتنی است با توجه به مقالات و پاورقی‌ها حروف بسیاری در روزنامه‌ها استفاده می‌شوند، به همین علت تقسیم حروف، کار دشواری بود و افراد باتجربه بهتر می‌توانستند این کار را انجام دهند. بنده نیز به علت علاقه و تبحری که در این قسمت داشتم به تقسیم حروف می‌پرداختم. به سال‌های ۱۳۱۷ و ۱۳۱۸ حقوق دریافتی من حدود ۴۰ تومان بود.

    پس از گذشت چند ماهی توسط سیدعبدالله امام به‌ روزنامه «مهر ایران» دعوت شدم که حقوق دریافتی من بسیار بیشتر از حقوق روزنامه اطلاعات بود اما نکته اینجاست که در روزنامه اطلاعات از ساعت ۸ تا ۳ بعدازظهر و در روزنامه مهر ایران تا ساعت ۳ بعد از نیمه‌شب نیز همچنان کار می‌کردم.

    هم‌زمان با روزنامه مهر ایران در روزنامه کوشش نیز نه به‌عنوان حروف‌چین بلکه به‌عنوان ماشینی مشغول به کار بودم و در ادامه در چاپخانه‌های چهر و درخشان نیز به‌عنوان ورق بده فعالیت می‌کردم. در همین اوضاع‌واحوال که مصادف با روزهای ملی شدن صنعت نفت بود، پالایشگاه آبادان در این زمان تصمیم به انتشار روزنامه‌ای با نام اخبار روز گرفته بود که بنا به این تصمیم و با امتحانات به عمل آمده بنده و جناب آقای ستارزاده که از ماشینی‌های باتجربه بودند برای کار در این روزنامه معرفی شدیم و مدت ۸ سال در این روزنامه مشغول به کار بودیم.

    البته در نصفه‌های کار، ستارزاده به تهران برگشت و من به‌عنوان ماشینی به کار خود ادامه دادم (روزنامه اخبار روز در تمامی حوزه‌های ورزشی- سیاسی- و غیره چاپ می‌شد).

    قاسم شفیعی

    اعزام به آلمان

    حاج قاسم شفیعی بعد از خاطرات آن دوران و مبارزات و اعتصابات می‌گوید؛ از انگلیسی‌ها و اقداماتشان، از پل بهمنشیر و مدرسه هاستل و اقدامات دانش آموزان در مبارزات انقلابی می‌گوید.

    بعد از گذشت ۸ سال در سال ۱۳۳۱ به تهران بازگشتم و در چاپخانه‌های موسوی و مظاهری مشغول به کار شدم. در راستای همین کارهای چاپ با تعمیر ماشین‌آلات چاپ آشنا شدم و از تعمیرات کوچک شروع به کارکردم.

    تا سال ۱۳۳۹ همچنان به کارهای متفرقه ادامه دادم و روزبه‌روز چون در چاپخانه‌های مختلف فعالیت می‌کردم با ماشین‌آلات مختلفی آشنا می‌شدم و همین امر موجب می‌شد که با تعمیرات ماشین‌آلات متنوعی آشنا شوم. در همین روزها آقای شریفی که در حال حاضر از پیشکسوتان در این بخش از صنعت هستند به بنده پیشنهاد کردند به استخدام آقای نوریانی دربیایم.

    قاسم شفیعیناگفته نماند که بنده به این مسئله اعتقاد دارم که انسان با انجام کارهای درهم و چند دسته به‌جایی نمی‌رسد و باید یک فرد در یک موضوع بتواند به‌طور چشم‌بسته آن کار را انجام دهد و از همه زوایای آن ماشین و دستگاه باخبر باشد.

    با این پیش‌زمینه فکری و به پیشنهاد ایشان در فروردین سال ۱۳۴۰ به استخدام آقای نوریانی درآمدم. در آن زمان با توجه به قرارداد منعقد شده باید حدود ۱۰ سال در خدمت ایشان مشغول به فعالیت می‌شدیم و پس از گذشت آن برای آموزش دوره‌های تخصصی به آلمان اعزام شدیم که در این دوران با توجه به توانمندی‌هایی که آقای نوریانی از این‌جانب دیده بودند پس از گذشت چهار سال به آلمان اعزام شدم و حدوداً در سال ۱۳۴۴ برای آموزش به آلمان فرستاده شدم.

    قاسم شفیعی: متأسفانه ماشین‌آلاتی که به کشور وارد می‌شوند معمولاً از دسته ماشین‌آلات جهان سوم هستند و نباید این نکته را نادیده گرفت که این ماشین‌آلات عمر مفید خود را سپری کرده‌اند و کارایی لازم را نخواهد داشت. 

    در آن زمان این آموزش‌ها در سه دوره ۳ ماه، ۶ ماهه و یک‌ساله برگزار می‌شد که بنده نیز در حدود یک سال در آنجا تحت عنوان آموزش‌های فشرده قرار گرفتم و با توجه به پیشنهاد‌هایی که چه درزمینهٔ کار و چه زمینه‌های رفاهی و دستمزد به بنده شد به ایران بازگشتم و تا زمان رفتن نوریانی از ایران نیز برای ایشان کار می‌کردم.

    خنده‌ای را به لب می‌آورد و از خاطرات هایدلبرگ می‌گوید که در آن زمان به‌عنوان تقدیر، جعبه‌ابزاری به او هدیه داده شد.

    قاسم شفیعی


    بیشتر افراد شما را با نام قاسم پنجه طلا و قاسم ۱۲ ساعته می‌ شناسند! چرا؟

    در آن زمان هر ماشینی به‌صورت قطعات جدا به سفارش کنندگان در شش صندوق به چاپخانه‌دار تحویل داده می‌شد که از زمان تحویل ظرف ۱۲ ساعت یک دستگاه را بنده سوار می‌کردم و آماده برای کار می‌شد که معمولاً نصاب‌های خود هایدلبرگ پنج روز این کار را انجام می‌دادند. زیرا من در زندگی اعتقاد دارم که همیشه انسان باید سوارکار شود و نگذارد که کار سوار انسان شود.

     

    به خاطر دارید که اولین ماشین چاپ را چه زمانی نصب کردید؟

    حدوداً ۵۰ سال پیش در زنجان ماشینی مربوط به چاپ دستی بود که در همان زمان بابت آن ۳۰۰ تومان دستمزد گرفتم.

     

    جناب قاسم شفیعی بزرگ‌ترین مشکل شما در حال حاضر در کار چیست؟

    از بزرگ‌ترین عامل موفقیت این‌جانب در کار این است که در هنگام تعمیر دستگاه دقیقاً داخل ماشین می‌روم و تمام توان خود را به کار می‌گیرم تا بتوانم ایراد کار را پیدا کنم تا بتوانم به‌طور اساسی به تعمیر ماشین بپردازم در هنگام کار نیز هر چیزی را در جای خودش به کار می‌گیرم اما در حال حاضر نبود قطعات یدک یکی از بزرگ‌ترین مشکلاتی است که با آن مواجه هستیم و بر این اساس مجبور می‌شویم که با کارهای تراشکاری به تهیه و ساخت آن قطعه بپردازیم.

    قاسم شفیعی

    همان‌طور که در جریان هستید در حال حاضر ماشین‌های دسته دوم زیادی وارد کشور می‌شوند نظر شما راجع به این دستگاه‌ها چیست؟

    در حال حاضر سه دسته دستگاه در هایدلبرگ وجود دارد. اول ماشین‌آلات جهان‌سومی که مربوط به ایران و کشورهای جهان سوم است، دسته دوم ماشین‌آلات جهان دوم که کشورهایی مانند چین را شامل می‌شود و دسته سوم ماشین‌آلات جهان اول است که کشورهای اروپایی و آمریکا را در برمی‌گیرد.

    متأسفانه ماشین‌آلاتی که به کشور وارد می‌شوند معمولاً از دسته ماشین‌آلات جهان سوم هستند و نباید این نکته را نادیده گرفت که این ماشین‌آلات عمر مفید خود را سپری کرده‌اند و کارایی لازم را نخواهد داشت اگر بتوانیم از ماشین‌آلات جهان اول استفاده و وارد کشور کنیم در این صورت از ماشین‌آلات بهتری استفاده خواهیم کرد. البته مشکل در اینجا حل نمی‌شود زیرا نبود قطعات یدک و متخصصان لازم در این رشته ازجمله کمبودهایی هستند که ما همیشه با آن مواجه هستیم.

     

    اکنون وضعیت چاپ جهان نسبت به گذشته چه تغییری کرده است؟

    آموزش‌ها در قدیم بیشتر به‌صورت استاد و شاگردی بوده که البته استادها نیز همیشه فوت‌وفن‌های کامل را به شاگردان خود آموزش نمی‌داده‌اند و معمولاً افراد با زیرکی و هوش خود به بیشتر مسائل پی می‌بردند اما امروزه آموزش‌ها چه درزمینه‌ی چاپ و چه حوزه‌های دیگر به‌صورت آکادمیک انجام می‌شود و افراد در مراکز آموزش عالی مشغول به تحصیل هستند.قاسم شفیعی

    اما چیزی را که نباید نادیده گرفت این است که باید آموزش از پایه و اساس انجام گیرد و ما باید به فرهنگ‌سازی بپردازیم و به‌صورت ریشه‌ای عمل کنیم وگرنه به‌طور سطحی نمی‌توانیم به پیشرفت کامل برسیم و این نوع پیشرفت‌ها در کوتاه‌مدت انجام نمی‌شود و نیاز به برنامه‌ریزی‌های پایه‌ای دارد.

     

    آیا با توجه به تجربیاتی که تا امروز آموخته‌اید هیچ‌گاه درصدد این نبوده‌اید که چاپخانه‌ای برای خود را دایر کنید؟

    نکته مشخص این است که برپایی یک چاپخانه مستلزم صرف هزینه‌های بسیار است و از طرفی نیز وجود مواد اولیه با کیفیت عالی ازجمله مرکب و کاغذ است که در حال حاضر در کشور وجود ندارند اما درصدد این نیز هستیم که بتوانیم چاپخانه قدیمی خود را با ماشین‌آلات پیشرفته‌تر راه‌اندازی کنیم.

     

    ورود به حرفه پدر

    قاسم شفیعی

     

    به سراغ فرزند حاج قاسم شفیعی؛ محسن می‌رویم کسی که پا به‌پای پدر در حال فعالیت است تا مبادا سنگینی کار، پدر را خسته و فرسوده کند.

    بنده نیز در همان سال‌های کودکی هنگامی‌که پدر (حاج قاسم شفیعی) مشغول به کار بودند به چاپخانه می‌رفتم و از همان‌جا نیز با این صنعت آشنا شدم و در سن ۱۶ و ۱۷ سالگی نیز در هنرستان شفیع واقع در نارمک مشغول به تحصیل شدم و دوره‌های تراشکاری را نیز به پایان رساندم. در سن ۱۸ سالگی با توجه به آشنایی به زبان انگلیسی توسط آقای نوریانی به آلمان فرستاده شدم و مدت ۴ سال در هایدلبرگ مشغول به کار شدم و در آنجا از نزدیک با این صنعت آشنا شدم.

    بعدازآن به ایران بازگشتم و حدود ۲ سال در ایران فعالیت کردم اما با توجه به علاقه فراوان به این صنعت دوباره به آلمان سفر کردم و مدت ۲۵ سال مشغول به فعالیت درزمینه‌ی چاپ شدم اما با توجه به کهولت سن پدر به وطن بازگشتم که هم به وطن خود و هم به پدرم خدمت کنم و دانسته‌ها و اندوخته‌های خود را در ایران به کار گیرم.

     

    نصیحتی برای کارگران و فعالان 

    به همه توصیه می‌کنم که همیشه نسبت به کارهای خود تعهد داشته باشند. یک ماشینی خوب باید همیشه در هنگام کار کردن دستگاه در بالای سر دستگاه بایستد زیرا در هنگام به وجود آمدن نقص در دستگاه اگر در همان ابتدا متوجه شویم و دستگاه را خاموش کنیم مطمئناً لطمات کمتری را متحمل خواهیم شد. دستگاه همیشه با انسان حرف می‌زند پس باید همیشه با دستگاه مدارا کرد. در پایان می‌خواهم که همیشه با صداقت کارهای خود را انجام دهند.

    چاپ و نشر شماره ۵۰- بهمن ۸۷

    بیشتر بخوانید:علی گلستانیان؛ گذر عمر را نظاره‌گر باشیم

    مقاله قبلیرفع نیاز کشور با صنعت بسته بندی اصفهان
    مقاله بعدیافت ۵۰ درصدی تیراژ کتاب و افزایش قیمت ها

    یک پاسخ بدهید

    لطفا نظر خود را وارد کنید
    لطفا نام خود را اینجا وارد کنید
    این سایت توسط reCAPTCHA و گوگل محافظت می‌شود حریم خصوصی و شرایط استفاده از خدمات اعمال.

    The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.