سیدرضا کتابچی؛ انتشارات اسلامیه
وارد مغازه کتابفروشی و انتشارات اسلامیه با ظاهری بسیار قدیمی و درب چوبی 70 ساله با عنوان انتشارات اسلامیه می شویم. جایی که مدیریت آن را برادر بزرگتر سید جلال کتابچی یعنی سیدرضا کتابچی به عهده دارند.
حاج ابراهیم توسلی؛ معلم چاپکار
قبل از ورود به چاپ حدود یک سال معلم ورزش بوده است اما به یک باره معلمی را رها کرده و وارد چاپ شده است. او کسی نیست جز حاج ابراهیم توسلی و حال شرح زندگانی او از زبان خودش بخوانید
اسکندر خمسه پور؛ پوینده دریای چاپ
اسکندر خمسه پور برای اهالی چاپ و نشر نامی آشناست؛ چه آنهایی که بر سر کارند و دستی بر آتش دارند و چه کسانی که مدتهاست به بازنشستگی رسیدهاند.
امیرهوشنگ نوروزی؛ نظم و چاپ
امیرهوشنگ نوروزی؛ موهایش دیگر سفید شده اما هنوز در حال خدمت به این صنف است. تمام عمرش را وقف آباد کردن چاپخانه های بزرگ...
علی خلیلی؛ چاپ با تبصره صبر
علی خلیلی برای فعالان عرصه چاپ و کسانی که از دور و نزدیک دستی بر آتش صنعت چاپ دارند نام بیگانه ای نیست به عقیده من، صبور بودن و درستکار بودن زیباترین هدایایی هستند که می توان از او در زندگی فرا گرفت.
حسین عسگری؛ چاپ با تبصره دانش
«فروغ دانش» عنوان چاپخانه ای است که مطمئناً برای خیلی از فعالان در این صنعت آشناست. باید بگویم که مهربانی و همدلی ای که در بین کارگران این مجموعه بود صفایی دیگر داشت. خوب؛ از حاشیه ها بگذریم و به پای سخنان «حسین عسگری» مدیریت مجموعه بنشینیم
عباسعلی عظیم عراقی؛ صحاف مهر آیین
تاکنون هنگامی که نزد چهره های ماندگار این صنعت می رفتیم دیگر همه دست از کار کشیده و کار را به جوان ترها سپرده بودند اما او اینگونه نبود. با عباسعلی عظیم عراقی به گفت و گو نشستم.
حاج احمد نقاش مقدم؛ ۶۰ سال عاشقی، ۶۰ سال چاپ
«حاج احمد نقاش مقدم» را همه میشناسند، نیازی به معرفی ندارند. انسانی بزرگ منش و متواضع که فروتنی را می توان در چهره اش خواند. هیچ ادعایی در مورد شاگردانش ندارد، آن ها را با لفظ همکار می خواند
اکبر محمودی/ حرفه؛ چاپچی
سهشنبه 24 شهریورماه سال 1388، خیابان لالهزار نو، کوچه فاخته، پلاک 2، چاپ محمودی، ساعت 15 قرار ما با اکبر محمودی بود. نمیدانم امروز شخصی که بهعنوان پیشکسوت این شماره نشریه قرار است معرفی شود چگونه است؟
ناصر عبدالرزاق زندگی سراسر چاپ، عشق، رنج
دیدار با ناصر عبدالرزاق ما را خیابان بهارستان کشاند. شاید در ابتدا که وارد این خیابان میشوید بیشتر، نگاهتان به کارتهای عروسی و زوجهایی که در این خیابان به دنبال کارتهای عروسی خود هستند بیفتد؛ اما کمی جلوتر وارد خیابان ظهیرالاسلام که میشوید فضا بهگونهای دیگر است و همه به دنبال چاپ و کاغذ و جوهر و... هستند.
غلامرضا سحاب؛ سفیر نقشه و جغرافیا
در مراسم افتتاحیه موزه چاپ، آقای غلامرضا سحاب را دیدم. با دقت به وسایل و ابزار جمعآوری شده نگاه می کرد و با آقای دمیرچی گرم صحبت بودند، صحبت های شیرین چاپ و خاطره های دور، فرصت را غنیمت شمردم و با او قرار مصاحبه را گذاشتم.
پرویز محمدی؛ از حروفچینی تا چاپ مشعل آزادی
پرویز محمدی مدیریت چاپ مشعل آزادی با روی گشاده به استقبالمان آمد. چشمانش از مهربانی برق می زد و گرمی کلامش سردی هوای اتاق را از یادمان می برد. فروردین سال 1336 درست در اولین روز عید در میدان اعدام به دنیا آمد. پدرش کشاورز و اصالتاً اراکی بوده است.
محمد هادی رمضانی؛ حاج چاپچی
از بچگی با اعضای خانواده ام دعوا می کردم و آن ها را مجبور به این می کردم که مرا حاجی صدا کنند. این را محمد هادی رمضانی می گوید و می خندد. در بین گفته هایش مدام این جمله را تکرار می کند که من با کارگری به این موقعیت رسیده ام پس هیچ گاه آن روزها را فراموش نمی کنم.
بیوک خوش قدم؛ فعال خودساز
همانطور که در شمارهی گذشته شاهد بودید، کاروان مهربانی میهمان یکی از پیشکسوتان صنعت چاپ، آقای «بیوک خوش قدم» بود. به همین علت، در گزارش پیشکسوت این شماره، به شرح زندگی و خاطرات ایشان از زبان خودشان پرداختهایم. با ما همراه شوید.
میریونس جعفری؛ کاروانسالار صنف
«میریونس جعفری» نزدیک به 52 سال است که در صنعت چاپ ایران فعالیت میکند. جعفری در اسفندماه سال 1327 در شهر اردبیل بهدنیا آمد. وی از همان نوجوانی وارد صنعت چاپ شد
غلامرضا امیرزاده ایرانی؛ پیشکسوت، ایرانی، مطلع، فروتن
امروز سه شنبه ساعت 10 صبح با غلامرضا امیرزاده ایرانی قرار مصاحبه داشتیم؛ اما تقریباً مصاحبه ما از ساعت 11 شروع شد. قبل از مصاحبه صحبت های بسیاری به میان آمد تا اینکه بالاخره موفق شدیم ایشان را راضی به گفت و گو بکنیم.
فریدون بشارتی؛ گراورسازی از گیلان
فریدون بشارتی از جمله پیشکسوتانی است که در سیزدهمین جشنواره ملی صنعت چاپ که در تاریخ 22 مهرماه سال جاری در سالن بینالمللی همایشهای صداوسیما برگزار شد، به پاس یک عمر تلاش در صنعت چاپ توسط مسئولان برگزارکننده مورد تجلیل قرار گرفت
سید ابراهیم هاشمی/ بازساز بایسنقر
قرار ما با سید ابراهیم هاشمی ساعت 4 بعدازظهر بود. هنگامی که صدایش را از پشت گوشی تلفن شنیدم، مطمئن شدم که پیشکسوت این شماره ما باید از افراد دیگری که با آنها مصاحبه کرده ام مسن تر باشد و زمانی که از سابقه ی کاری وی مطلع شدم برای فرا رسیدن زمان ملاقات لحظه شماری می کردم.
اصغر اظهری؛ چاپچی خیر، ورزشکار دلسوز
در یکی از آخرین روزهای شهریورماه و در یک پذیرش گرم و خودمانی در دفتر چاپ باستان، مهمان «اصغر اظهری» بودیم تا با هم یادی از گذشته های دور کنیم و آلبومها را ورق بزنیم.
عبدالرحیم جعفری؛ امیرکبیر چاپ
مردی سختکوش (عبدالرحیم جعفری) با دستی خالی و همتی بلند، آنرا برپا کرده، دیگر تنها شنیدن یک نام کافی نیست؛ باید او را شناخت و راز این پویایی و پیشرفت را از زبان خودش شنید.