سید جلال کتابچی؛ میراث دار چاپ
سید جلال کتابچی گفت: این حرفه و شغل از سه نسل قبل به او رسیده است. البته مصداق عینی این گفته را می توان از نام خانوادگی او نیز فهمید.
جعفر مصطفوی؛ از فن غرب تا سنت شرق
در این مطلب گفت و گویی با جعفر مصطفوی از جمله ادامه دهندگان راه پدر موسس چاپخانه مصطفوی در شیراز رفتیم تا از دیگر فعالیت های خاندان مصطفوی در حوزه چاپ بدانیم و حال شرح زندگانی او از زبان خودش بشنویم که در ادامه می خوانید.
عباسعلی عظیم عراقی؛ صحاف مهر آیین
تاکنون هنگامی که نزد چهره های ماندگار این صنعت می رفتیم دیگر همه دست از کار کشیده و کار را به جوان ترها سپرده بودند اما او اینگونه نبود. با عباسعلی عظیم عراقی به گفت و گو نشستم.
امیرهوشنگ نوروزی؛ نظم و چاپ
امیرهوشنگ نوروزی؛ موهایش دیگر سفید شده اما هنوز در حال خدمت به این صنف است. تمام عمرش را وقف آباد کردن چاپخانه های بزرگ...
داوود ابراهیمی؛ بهیار چاپ
داوود ابراهیمی از در که وارد شد با دیدن موهای سپیدش می شد به سال ها تجربه او پی برد. بدون هیچ وقفه ای باب گفت و گو را با او شروع کردم. اما بقیه را از زبان خودش بشنویم.
علی گلستانیان؛ گذر عمر را نظارهگر باشیم
گفت و گو با علی گلستانیان، او از حبلالمتین برایمان گفت، از چهار نسل تجربه در یک قرن. از اصفهان و «چاپخانه طلوع» تا «چاپ مهدیه» تهران.
حسین زینال زاده اهرابی؛ چاپچی پویا
اگر به یاد داشته باشید در جشنواره چاپ در کنار پیشکسوتان تهرانی از حسین زینال زاده اهرابی پیشکسوت تبریزی نیز تقدیر به عمل آمد. همین مسئله باعث شد که در این شماره به سراغ او برویم
احمد عزیزی؛ چاپ با تبصره نظم
خيابان منوچهری، روبروی مسجد امام رضا؛ اين آدرسی بود كه تلفنی از احمد عزیزی گرفتم. اين برای دومين بار بود كه براي تهيه مصاحبه از افراد پيشكسوت به اين خيابان می رفتم. ساعت نه صبح روز يكشنبه وارد دفتر کارش شديم و او ما را با استقبال گرم پذيرفت. با او به صحبت نشستيم.
حاج ابراهیم توسلی؛ معلم چاپکار
قبل از ورود به چاپ حدود یک سال معلم ورزش بوده است اما به یک باره معلمی را رها کرده و وارد چاپ شده است. او کسی نیست جز حاج ابراهیم توسلی و حال شرح زندگانی او از زبان خودش بخوانید
سید ابراهیم هاشمی/ بازساز بایسنقر
قرار ما با سید ابراهیم هاشمی ساعت 4 بعدازظهر بود. هنگامی که صدایش را از پشت گوشی تلفن شنیدم، مطمئن شدم که پیشکسوت این شماره ما باید از افراد دیگری که با آنها مصاحبه کرده ام مسن تر باشد و زمانی که از سابقه ی کاری وی مطلع شدم برای فرا رسیدن زمان ملاقات لحظه شماری می کردم.
ناصر عبدالرزاق زندگی سراسر چاپ، عشق، رنج
دیدار با ناصر عبدالرزاق ما را خیابان بهارستان کشاند. شاید در ابتدا که وارد این خیابان میشوید بیشتر، نگاهتان به کارتهای عروسی و زوجهایی که در این خیابان به دنبال کارتهای عروسی خود هستند بیفتد؛ اما کمی جلوتر وارد خیابان ظهیرالاسلام که میشوید فضا بهگونهای دیگر است و همه به دنبال چاپ و کاغذ و جوهر و... هستند.