ظهر دوشنبه چهارم مرداد، زمانی است که قرار است همراه با اعضای کاروان مهربانی به دیدار غلامحسین حدیدی پیشکسوت صنعت چاپ ایران به رود بار قصران، میدان فشم سمت زایگان به منزل ایشان برویم.
بعد از عبور از خیابانی کم عرض، از دور دوستان کاروان مهربانی را در حال پیاده شدن از ماشین هایشان می بینیم و خوشحال می شویم که رسیده ایم. بعد از احوالپرسی و روبوسی و خوش و بش با دوستان، برادران حدیدی با آن انرژی مثبت به استقبال مان می آیند.
صدای شرشر آب با ویلای باصفای پر از درختان میوه و هوای خنک کوهستانی فضایی پر از رفاقت و مهربانی را در کنار پیشکسوتان صنعت چاپ با آمدن گروه موسیقی اصیل ایرانی با صدای روح بخش استاد ایرج، ترنم دل انگیزی برای خاطرات گذشته زنده کرد.
بعد از پذیرایی مفصلی که می شویم، نوبت به برگزاری مراسم می رسد و میریونس جعفری، مرد همیشگی کاروان با ذکر صلوات، مراسم را رسمیت می بخشد و در ابتدا از برازش مدیرکل چاپ و نشر وزارت ارشاد می خواهد که صحبتی را داشته باشد و او می گوید: برای عرض ادب خدمت یکی از پیشکسوتان صنعت چاپ رسیده ایم و امیدواریم این بزرگان همیشه پاینده باشند و ما هم بتوانیم به حداقل وظایف مان بپردازیم. جا دارد در اینجا متذکر شویم که دو فرزند این پیشکسوت سال گذشته به عنوان افراد کارآفرین و خلاق در جشنواره صنعت چاپ معرفی شدند.
همچنین برای اعضای کاروان مهربانی خواستار توفیق از سوی خداوند هستم که هر از چند گاهی از پیشکسوتان این صنف تقدیر می کنند. بنده نیز به سهم خود هم از جناب آقای حدیدی تشکر و قدردانی می کنم و آرزوی توفیق بیشتر برای خود و آقازاده هایشان را دارم و نیز از بزرگواران کاروان مهربانی صنعت چاپ تشکر می کنم و انشاءالله این دورهمی حفظ شود.
حالا نوبت به گپ وگفت با حاج آقا غلامحسین حدیدی می رسد و او با آن آرامش خاصی که داشت به پرسش های میریونس جعفری جواب داد.
آغاز به کار غلامحسین حدیدی
متولد ۱۳۲۰ هستم و در سن ۱۵ سالگی پس از گرفتن تصدیق کلاس ششم به کمک یکی از دوستان به انتشارات امیرکبیر معرفی شدم. از شاگردی در این صنف وارد شدم چون استقامت و زرنگی خاصی داشتم توانستم در مدت سه سال رییس شعبه بازار انتشارات امیرکبیر شوم. در همان زمان ۸۰ درصد چاپخانه سپهر و کارمندانش برای تامین درخواست های من بودند. همین روال را ادامه دادم تا انقلاب اسلامی شد و به لطف خدا توانستم کارم را تحویل دو پسر خوب و با لیاقتم بدهم، باید بگویم نهایت رضایت را از آن ها دارم و امیداورم خداوند همیشه حافظ آن ها باشد.
خاطرات سال های جبهه و جنگ
در موقع جنگ به اتفاق دوستان به عنوان کمک رسان بازاری شرکت کردم و هم جبهه جنوب و هم جبهه کردستان را از نزدیک لمس کردم و برای حفظ انقلاب و جنگ از هیچ تلاشی فروگذار نکردم و این خود یکی از افتخارات بنده است و از خودم از این بابت بسیار رضایت دارم.
ادامه دهنده راه پدران
من در سال ۱۳۳۸ ازدواج کردم و پنج فرزند دارم که یکی از یکی بهتر هستند. در مورد وصف دو پسرم نیز زبانم قاصر است. به جوانان صنعت چاپ توصیه می کنم راه پدران شان را ادامه دهند و کمک به روشنایی بیشتر چراغی که روشن شده است بکنند تا چرخ این صنعت خوب بچرخد.
رضایت از شغل
من از عملکرد خودم راضی هستم چون موسسه امیرکبیر با اینکه ده ها شعبه داشت، تنها شعبه ای که برعکس بقیه شعبه ها همیشه سربلند بود، شعبه زیر نظر من بود و با خیال آسوده الان زندگی می کنم و زمانی که در این سن و سال از خاطرات کودکی تاکنون را مرور می کنم، از عملکرد خود راضی هستم و بارها بابت این مساله خداوند را شکر کرده ام.
آینده صنعت چاپ
اطلاعات چندانی از آینده صنعت چاپ ندارم و کوچک تر از آن هستم که نظر دهم ولی دنیا، دنیای تکنیک و پیشرفت ها است. نباید از دنیا عقب بمانیم. ولی این را می دانم به روز حرکت کردن عامل موفقیت است. در انتها از گروه کاروان مهربانی صنعت چاپ که منت بر سر بنده گذاشته و لطف کرده اند و ساعاتی را در کنار ما بودند از یکایک دوستان و همکاران تشکر می کنم. انشاءالله خداوند به همگی توفیق، سلامتی و عاقبت به خیری عنایت فرماید.
گفتنی است در پایان این مراسم لوح های یادبودی از طرف آقای برازش، مدیرکل چاپ و نشر وزارت ارشاد و مدیریت کاروان مهربانی صنعت چاپ به استاد غلامحسین حدیدی تقدیم شد و متقابلاً از طرف برادران حدیدی مدیریت برند معروف آزاده، هدایای ارزشمندی به اعضای کاروان مهربانی و همراهان اهدا شد.
منتشر شده در شماره ۱۳۸ نشریه چاپ و نشر- مردادماه ۱۳۹۵
گزارش تصویری دیدار با غلامحسین حدیدی
غلامحسین حدیدی