زندگی نامه شادروان محمد گرامی، از پیشکوست های صنعت چای و بسته بندی و بنیانگذار هلدینگ گلستان، به نظر یکی از کارمندان، رمز پیروزی او در اخلاق و منش شایسته او بود.
آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
به گزارش چاپ و نشر آنلاین به نقل از ایران کالا، تاجران خوشنام ایرانی، شادروان محمد گرامی در گذشتههای دور، برای گشودن دروازههای تجارت و تأمین کالاهای اساسی کشور، دل به دریا زده و کارهای پرمخاطرهای انجام میدادند. سید محمد گرامی، متولد سال ۱۳۰۶ در شهر یزد، جزئی از این تاریخچه است.
او طعم تلخ فقر و نداری را چشیده بود و در سن ۷ سالگی مسئولیت نانآوری خانه را بر عهده گرفت. او با تمام وجود اراده کرده بود که ریل خانواده را از مسیر فقر خارج کند.
شادروان محمد گرامی
به همین دلیل میگویند او خود را از کویر به گلستان رساند. پس از سالها شاگردی تجار یزد، درحالیکه درس و مدرسه را رها کرده بود؛ به تهران آمد و باتکیهبر اعتمادبهنفس و درستکاری، کار ویزیتوری پارچه و برنج را شروع کرد.
محمد گرامی، پلهپله به چنان اعتباری در بازار ایران دست یافته بود که تصمیم گرفت بهصورت مستقل حرفهاش را ادامه دهد.
او که سالها در بازار ایران فعالیت کرده بود، با پشتیبانی علم مدیریت و اقتصاد و نبوغ ذاتی خود در کسبوکار، بازار را به رونق رساند و هلدینگهای تحت مدیریت او به رشد و بالندگی منحصربهفردی رسیدند.
چای فروشی با دوچرخه!
به گفته محمد گرامی، او چای فروشی را با دوچرخه و از کف بازار شروع کرد! او با حمایت خانواده و ارتباط خوبی که با پرسنل خود برقرار میکرد توانست بهجایگاه خوبی برسد و موفق شود.
به نظر یکی از کارمندان، رمز پیروزی او در اخلاق و منش شایسته او بود.
برند گلستان، قبل از انقلاب در خیابان شوش یک کارخانه بستهبندی داشته که چای را بهصورت فلهای از ۱۰۰ گرم تا ۵۰۰ گرم بستهبندی میکرد و برای ارتش تیبگ (چای کیسهای) تولید میکرد.
بعد از انقلاب کارخانه به یک انبار در محله پونک که قبل از آن مرغداری بود منتقل شد.
نظر یکی از کارمندان گلستان:
یک شخص زمانی میتواند خودش را بهعنوان فعال در بخش خصوصی معرفی کند و در این عرصه جا بیندازد که بتواند حکمرانیهای مشخصی را برای شرکت و آیندهاش تعریف کند و من معتقدم آقای گرامی جز سرمایهگذاران و کارآفرینانی است که اینگونه رفتار میکرد.
بخش خصوصی یعنی کارآفرینانی که برای فردای توسعه کشور، حرفی برای گفتن دارند. یعنی خودشان توسعه یک کشور را رقم میزنند.
شاخصهای بخش خصوصی و عام در کشورهای مختلف متفاوت است. برای مثال، در کشور آلمان، ۹۰ درصد اقتصاد در اختیار بیزینسهای خانوادگی یا family business است.
کشورهای پیشرفته جهان، به سمت شرکتهای سهامی عام رفتهاند که نهایتاً با بسط مالکیتها بتوانند آینده را تضمین کنند.
گروه اقتصادی گلستان، امروزه در آستانه تحولی است که در نسل سه از آن صحبت میکنیم و یک گروه استثنایی ۷۰ ساله است که تجربیاتش بهشدت به درد توسعه اقتصادی کشور میخورد.
تحول و خودکفایی گلستان بعد از انقلاب
بعد از انقلاب، حدود سال ۶۰، دستگاه تی بگ از شوش به پونک منتقل شد و راهاندازی دستگاه چند ماه طول کشید. بعدها باتوجهبه وضعیت کشور، تصمیم گرفته شد که این دستگاه در ایران ساخته شود.
به همین علت کارخانه گلستان ازروی همان یک دستگاهی که داشتند کپیبرداری کردند و توانستند طی یک الی دو سال مشابه آن دستگاه را بسازند.
بعد از ساخت دستگاه دوم، تصمیم بر این شد که دستگاه در طول روز کار کند و شبها قطعات آن را از هم جدا کنند و به کارگاههای تراشکاری مختلف ببرند تا مشابه آن قطعات را بسازند و در نهایت قطعات با هم مونتاژ شوند تا دستگاه دیگری ساخته شود.
این کار حدود شش ماه طول کشید. بعد از ساخت دستگاه دوم، آنها در کنار تولید تیبگ دستگاه آن را هم میساختند و هر دستگاه جدیدی که ساخته میشد در سالن اصلی کارخانه گلستان قرار میگرفت.
در روز اول کاری که کارخانه گلستان تنها توانست ۲ کارتن چای تولید کند؛ آقای گرامی به کارمندانش گفت: “کاش میشد که این دو کارتن تبدیل به ۱۰ کارتن شود! ” اما در کمال تعجب آنها توانستند در طی مدت دو ماه، تولید خود را به حدود ۳۰ الی ۴۰ کارتن برسانند.
نظر گلستان در مورد سرمایه انسانی
همه چیز در یک سازمان سرمایه انسانی آن است. ما هیچوقت موفقیت را به اجسام و ماشینآلات کارخانه نسبت نمیدهیم. اگر در جایی از ماشینآلات خوب استفاده میشود، آنها را یک انسان ساخته است. اگر سازمانی به موفقیت رسیده است، یک انسان یا گروهی از انسانها برای رسیدن به آن خوب برنامهریزی و تلاش کردهاند.
در گلستان، نام واحد منابع انسانی، سرمایه انسانی گذاشته شده است.
به گفته یکی از کارکنان، “موفقیت تیم گلستان، نشئتگرفته از وجود رهبران خوب است.”
آقای گرامی، یکی از این رهبران، جمله معروفی داشتند: “ما خوششانس بودیم و خدا آدمهای خوبی را سر راه ما قرارداد. این جمله نشان میدهد که رهبران این سازمان چقدر به نیروی انسانی علاقهمند هستند! “
برای آقای گرامی این مهم بود که چرخه اقتصاد و تولید کشور بچرخد و بتواند کارآفرینی کند. به همین دلیل، اقشار مختلف جامعه را استخدام میکرد. از افراد سالم گرفته تا افراد ناشنوا و افرادی که روی صندلی چرخدار مینشیند.
به گفته یکی از کارکنان خانم که ۳۲ سال است در گلستان مشغول به کار است، محیط گلستان برای کارکردن خانمها مناسب و امن است.
شخصیت ممتاز محمد گرامی
شخصیت آقای گرامی زبانزد بود. او مردی بسیار کارآفرین و کارگر دوست بود و همیشه به دنبال آن بود که از هر طریق ممکن به مردم خدمترسانی کند.
احمد گرامی، پسر آقای محمد گرامی، پدر را الگوی خود قرار داده و علاقه زیادی به کارآفرینی دارد. هم اکنون حدود ۶۰۰۰ نفر از طریق این هلدینگ کسب درآمد میکنند.
آقای گرامی مشوقی عالی بود. بهگونهای که حتی به هنگام دستدادن هم انرژی خوبی را به دیگران منتقل میکرد.
او طوری رفتار میکرد که باعث میشد کارمندانش عاشق کارکردن شوند و بخواهند حتی بیشتر از آنچه لازم است؛ کار کنند.
آدم خیلی باگذشت، باایمان و طرفدار کارگرها بود. بهگونهای که حس خوبی به کارگرها میداد و زمانی که پا در سالنهای تولید میگذاشت کارگرها بهسوی او میرفتند و با او درد دل میکردند. او بهنوعی تکیهگاه کارکنان خود بود.
آقای گرامی به بچههای بهزیستی و زنان سرپرست خانوار توجه ویژهای داشت و به آنها را در کارخانه گلستان مشغول به کار میکرد و زیر بالوپر خود میگرفت.
یک عامل بسیار تعیینکننده برای فرایند توسعه، امنیت فکری مصرفکننده است؛ تا جایی که بسیاری از برندها به دنبال تأمین این امنیت هستند.
این امنیت وابسته به سیستم ارزشی کسی است که برند را اداره میکند. سیستم ارزشی گلستان بهگونهای بود که مصرفکننده را رکن برتر بیزینس خود میدانست و میخواست محصولاتی با استاندارد بالا تولید کند تا مصرفکننده بابت طعم و کیفیت آنها خیالش راحت باشد و امنیت فکریاش تأمین شود.
توسعه برند و استخدام در مقابل تعدیل نیرو
در این اوضاع اقتصادی و با این حجم از بیکاری فکروذکر هلدینگ گلستان بزرگتر کردن مجموعه و افزایش نیروی انسانی و استخدام است.
برای مثال، در ابتدا کارخانه گلستان برنج را خودش تولید نمیکرد؛ بلکه برنج را از واسطهها میگرفت و بستهبندی میکرد و سپس به مصرفکنندگان تحویل میداد.
آقای گرامی، برای اینکه زنجیره تأمین را به طور کامل تحت کنترل خود در آورد و بتواند بر کیفیت محصولات نظارت داشته باشد، حاضر شد سرمایه هنگفت صرف کند و بزرگترین کارخانه شالیکوبی را در شهر جویبار احداث کند.
این کارخانه از بزرگترین و مدرنترین کارخانههای کشور است که پرسنل آن در کل سال و در هر روز، در دو شیفت ۱۲ ساعته مشغول به کار هستند.
علت این که یک کارخانه شالیکوبی میتواند کل سال مشغول به کار باشد این است که این کارخانه امکان ذخیرهسازی ۱۰ هزار تن شالی را در سیلوهای هزارتنی فراهم کرده است.
بهعلاوه، ماشینآلات بکار رفته در این کارخانه همگی از ماشینآلات پیشرفته و صنعتی جهان هستند.
در دهه ۸۰ هلدینگ گلستان با بحرانی در عملکرد و فعالیت خود روبهرو شد. آقای گرامی جلسه تشکیل داد و برای و از مدیران خود خواست تا برای خروج از این بحران پیشنهادهای خود را ارائه دهند.
یکی از پیشنهاداتی که در آن جلسه برای بهبود تراز منفی و کاهش هزینهها، تعدیل نیرو بود. اما آقای گرامی این پیشنهاد را رد کرد و گفت: “ما که مدیران این مجموعه هستیم، باید بتوانیم برای نیروی انسانی خود کار فراهم کنیم نه اینکه آنها را تعدیل کنیم.”
مدیران مجموعه، این طرز تفکر را در سالهای آینده نیز سرلوحه خود قرار دادند و سعی کردند در مواقع بحران، روند فعالیت مجموعه را توسعه دهند، نه اینکه سادهترین راهحل را که همان تعدیلنیروی انسانی است؛ در پیش بگیرند.
اهمیت مسئولیتهای اجتماعی برای برند گلستان
طی ۷ دهه فعالیت گلستان، پرداختن به مسئولیتهای اجتماعی جزئی از ارزشهای مهم این سازمان بوده و هست.
آقای محمد گرامی معمولاً در جلسات کاری این شعر را میسرود:
“تو را عمر و عزت ازان داد ایزد
که آسایش خلق بر خود کنی فرض
وگرنه در این ملک کاری نداری
و لله ملک السموات و الارض”
و بعد می گفت: “اگر خداوند این عمر و عزت را به من سید محمد گرامی داده است؛ برای این است که من آسایش خلق را بر خودم فرض بدانم. وگرنه که همه چیز در این جهان متعلق به خداوند است و خودش هر چقدر که صلاح بداند، چه کم و چه زیاد، به بندگان خود می بخشد.”
آقای گرامی کار خود را نه از صفر، بلکه از زیر صفر شروع کرد و بهجایی رسید که دیگر نیاز مالی نداشت.
او میگفت: حتی اگر همه دلارهای دنیا را هم داشته باشم؛ دیگر چه کاری میتوانم انجام دهم، جز اینکه کاری کنم که بعد از من میراث و نام نیکی از من بهجای بماند.
مسئولیتهای کارآفرینی و اجتماعی همیشه برای مجموعه گلستان در صدر اهدافش بوده است.
بنابراین، از مرد و زن گرفته تا حتی افرادی که ناتوانیهای جزئی جسمی دارند، بر سر سفره گروه تجاری گلستان مینشینند و روزی حلال به دست میآورند.
در حدود سال ۱۳۶۱ عدهای از ایرانیهای ساکن عراق که توسط صدام از آن کشور اخراج شده بودند، به تهران آمدند و توسط یک خیر به آقای گرامی معرفی شدند و او به تعدادی از آنها جایی برای زندگیکردن داد. سپس با افزایش حجم تولید کارخانه، آنها در گلستان مشغول به کار شدند.
از بزرگترین وقفهای خاص تاریخ ایران توسط هلدینگ گلستان در بیمارستان امام خمینی (ره) انجامگرفته است.
با حمایت برند گلستان، ۱۰۰۰ تختخواب و ۳۰ اتاق جراحی به این بیمارستان اضافه شد و ساختمان بیمارستان در مقابل زلزلهای تا ۸ ریشتر هم مقاوم شد.
بیشتر بخوانید: مزیت استفاده از بطری های چرخشی کوکاکولا در برزیل
سخن پایانی
همه ما مدت اندکی را در این دنیا زندگی میکنیم و میرویم؛ بدون این که جامعه از وجود ما آگاه شده باشد!
اما عدهای خاص مانند محمد گرامی، بهگونهای زندگی میکنند که بعد از فوت هم، نام نیکشان تا نسلها بر زبانها جاری است.
امید است که بتوانیم از زندگی این انسانهای شایسته درس بگیریم و پرداختن به منافع جامعه را حداقل در گوشهای از قفسه ذهن خود قرار دهیم.
روحش شاد و یادش گرامی باد