معاون مطبوعاتی ارشاد در تلاش است گروه کالایی کاغذ را در ستاد اقتصادی دولت که به بحران کاغذ تبدیل شده به گروه یک تغییر بدهد.
به گزارش چاپ و نشر آنلاین؛ بحران کاغذ دوباره گریبان روزنامههای کشور را گرفته است اما این بار ماجرا به گران شدن قیمت کاغذ ختم نمیشود. داستان این روزها درباره کمبود کاغذ است و دغدغه مدیران مطبوعاتی که برای تامین کاغذ مورد نیازشان لنگ ماندهاند. دستکم از یک دهه پیش بحران کاغذ پا برجاست و بارها به بزنگاه های این چنینی رسیده و همیشه راهکارهای مقطعی فرصتی برای تنفس تا بحران بعدی فراهم کرده. یکی از همین راهکارهای مقطعی را این روزها معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد مطرح کرده است.
محمد خدادی از رئیسجمهوری خواسته که گروه کالایی کاغذ در ستاد اقتصادی دولت مطرح و تغییر آن تصویب شود تا راه برای تامین ارز باقیمانده ۹۸ یا تامین ارز جدید برای سال ۱۴۰۰ فراهم شود.معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد امیدوار است با این تصمیم، چرخه نشر و مطبوعات در سال جدید با چالش جدی مواجه نشود. حال آنکه احتمالا ایشان به یاد نمیآورد که پیش از این هم کاغذ در گروه کالایی یک قرار داشت، یعنی در زمره کالاهایی بود که صرفا با ارز دولتی وارد میشود اما کمی بعد به کارگروه دو منتقل شد، چرا که انحصار واردات کاغذ مسائلی درپی داشت که به آنها فکر نشده بود.
درخواست این روزهای معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد و مشکلات کاغذی مطبوعات را در شرایط کنونی بررسی کردهایم، ناگفتههای واردات کاغذ یارانهای را هم به آن ضمیمه کردهایم که ببینیم آیا راهکار فعلی معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد واقعا میتواند نگرانی این روزهای اهالی مطبوعات را مرتفع کند و اینکه کتاب و روزنامه چه آیندهای پیش رو دارد.
اوضاع از چه قرار است؟
معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد سال ۹۸ برای تامین کاغذ مطبوعات ۴۰ میلیون دلار ارز درخواست کرد، اما دولت فقط توانست نیمی از این رقم را تامین کند و در اختیار معاونت مطبوعاتی قرار بدهد. بعد از آن به دلیل کمبود شدید منابع ارزی، کاغذ مطبوعات از شمول ارز دولتی حذف شد اما معاونت مطبوعاتی با تمهیداتی مانند اعمال نفوذ در فروش و توزیع کاغذهای وارداتی، توانست سهمیه کاغذ مطبوعات را با همان ارز ۲۰ میلیون دلاری تا زمستان سال گذشته تامین کند.
هنوز چیزی از شروع سال ۱۴۰۰ نگذشته که کفگیرها به ته دیگه خورده است. نهتنها بودجهای برای تامین کاغذ مطبوعات وجود ندارد، در بازار آزاد هم از کاغذ خبری نیست چون:
*دولت توان پرداخت بقیه ارز مورد نیاز برای واردات کاغذ را ندارد.
*برخی واردکنندگان کاغذ آزاد، با توجه به از سرگیری مذاکرات و در پیش بودن انتخابات که میتواند افت قیمت کاغذ را درپی داشته باشد، از وارد کردن کاغذ پرهیز کردهاند
*بخشی از موجودی بازار کاغذ به منظور تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری پیشخرید شده است
طبیعی است که کاغذ کافی در بازار موجود نباشد و از آن ناامیدکنندهتر اینکه واردکنندگان آزاد هم دستکم تا بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری تمایلی به وارد کردن کاغذ نداشته باشند و به این ترتیب این کمبود تا چند ماه آینده نیز ادامه خواهد داشت.
چرا تدبیر معاونت مطبوعاتی مفید نیست؟
در انتظار موج گرانی کاغذ
روزنامههای پرتیراژ از جمله روزنامههای جامجم، ایران، همشهری، شرق، هفتصبح، خراسان و باقی نشریات در سرازیر اسفباری قرار گرفتهاند که به سمت تعطیلی کشیده میشود. در شرایط کنونی و بهخصوص در ماههای پیشرو هیچ بعید نیست که این روزنامهها نتوانند کاغذ مورد نیازشان را تامین کنند، مگر اینکه اندوختهای در انبارهایشان موجود باشد یا بهسختی و به قیمت بالا بتوانند کاغذ موردنیازشان را به صورت روزانه تامین کنند.
علی مزینانی، مدیرعامل روزنامه هفت صبح درباره وضعیت فعلی روزنامهها و بحران کاغذ میگوید: «برای تامین کاغذ در مضیقه هستیم. همین امروز کاغذ روزنامه در بازار آزاد به قیمت ۱۸۵۰۰ تومان فروخته میشود اما نکته اینجاست که با همین قیمت هم به سختی میشود کاغذ مورد نیاز را تامین کرد.»
براساس اظهارات مزینانی، این روزها مشکل اصلی کمبود و بحران کاغذ است. مدیرعامل روزنامه هفت صبح توضیح میدهد: از مدتی پیش کاغذ وارد نشده و اگر همین امروز قرار باشد بودجهای تامین و واردات از سر گرفته شود، سهماه طول میکشد تا مراحل اداری آن از جمله درخواست واردات و فرمهای سفارش و بقیه موارد انجام شود؛ ضمن اینکه قیمت جهانی کاغذ هم بالا رفته و بههر حال قیمت کاغذ وارداتی حتی با نرخ دولتی هم ارزان نخواهد بود.
مزینانی معتقد است واردات کاغذ با نرخ دولتی، چه حالا چه در آینده، دردی از مطبوعات دوا نمیکند. او در اینباره توضیح میدهد: «نفس پرداخت یارانه، حمایت از مصرفکننده است؛ بنابراین یارانه کاغذ باید به مخاطبان تعلق بگیرد. اگر فرض کنیم ۴۰۰۰ کیوسک فروش مطبوعات در سراسر کشور وجود دارد و یک نشریه یا روزنامه فقط دو نسخه در اختیار این کیوسکها قرار بدهد، باید ۸۰۰۰ نسخه چاپ کرده باشد. بنابراین دولت باید روی شکل و میزان توزیع نشریات نظارت داشته باشد و مطمئن باشد روزنامهای که محتوای بهتری تولید میکند، مخاطب بیشتری دارد و به فروش بهتری دست پیدا میکند، از یارائه بهرهمند شود، نه همه نشریات و روزنامههایی که چه بسا منتشر نمیشوند.
محمدعلی قندهارینیا مدیر عامل روزنامه جامجم نیز ضمن اشاره به کمبود و بحران کاغذ توضیح میدهد که آخرین بار اواسط زمستان کاغذ یارانهای در اختیار روزنامه جامجم قرار گرفت. معمولا دولت ۳۰ تا ۴۰ درصد نیاز روزنامهای مانند جامجم را تامین میکند و بقیه کاغذ مورد نیاز به صورت آزاد از بازار خریداری میشود.
براساس توضیحات قندهارینیا، کاغذ بین ۱۸ تا ۲۰ هزار تومان برای هر کیلو در بازار آزاد معامله میشود. او درباره کمبود کاغذ و آینده مطبوعات در صورت تداوم این کمبود و گرانی میگوید: «واردات کاغذ چندان دور از ذهن نیست؛ تجاری که از کشورهای اروپایی کاغذ وارد میکنند، به دلیل بسته شدن کانال سوئز، هنوز محمولهها را دریافت نکردهاند. امیدواریم با رسیدن کاغذهای اروپایی نیاز بازار تامین شود اما تردیدی نیست که قیمت این کاغذها بسیار گران خواهد بود و بهزودی با افزایش قیمت قابلتوجهی روبهرو خواهیم بود.»
مدیرعامل روزنامه جامجم معتقد است گرانی و بحران کاغذ، قیمت تمامشده روزنامهها را افزایش میدهد و این مساله حتی میتواند در کیفیت و محتوای روزنامهها نیز تاثیر داشته باشد.
چرا تدابیر دولت هیچوقت مفید نبوده است؟
چند نکته از پشت پرده بحران کاغذ
دولت با واردات کاغذ، به کتاب و مطبوعات یارانه میدهد تا قیمت این محصولات فرهنگی در اندازهای بماند که مردم توان خرید داشته باشند، اما در تمام سالهایی که این یارانه پرداخت شده، اوجگیری یکباره قیمت کاغذ در برخی بزنگاهها و حتی کمیاب شدن کاغذ را شاهد بودهایم. آخرین نمونهاش در سال ۹۱ که قیمت کاغذ تقریبا تا سه برابر افزایش پیدا کرد و البته حالا که بهسختی حتی در بازار آزاد میتوان کاغذ خرید.
چرا تدابیر دولت هیچوقت مفید نبوده است؟ یارانهای که باید به مصرفکنندگان کتاب و مطبوعات تعلق بگیرد، در اختیار واردکنندگان قرار میگیرد و بسیار دیدهایم که در این سالها کسانی به عنوان واردکننده، کاغذهای واردشده با ارز دولتی را در بازار آزاد فروختهاند یا کاغذهای یارانهای احتکارشده و دیگر مفسدههای اینچنینی که نشان داده پرداخت یارانه بدون نظارت و مدیریت چه تبعاتی به دنبال دارد.
حتی حذف واردات کاغذ به نرخ آزاد و محدود شدن این کالا به واردات با ارز دولتی هم نمیتواند به این دلایل مهم باشد:
*امکان رانتخواری فراهم میشود.
*واردکنندگان حرفهای تمایلی به همکاری با دولت ندارند.
*برخی نشریات ناچار میشوند کاغذ مورد نیازشان را از مطبوعات قدرتمندی که کاغذ بیشتری دریافت کردهاند، خریداری کنند.
*کاسبی افرادی که با داشتن مجوز و بدون انتشار حتی یک برگ روزنامه یا مجله، کاغذ یارانهای میگیرند، مستدام خواهد ماند.
*ارزش ریالی کاغذ باطله از روزنامهها و مجلات بیشتر باقی میماند.
شاید از میان این گزینهها، مورد دوم و مورد آخر نیاز به توضیح بیشتری داشته باشد. مورد دوم ماجرای واردکنندگانی است که تاجر کاغذ هستند و برای سالها کسب و معاش شان از طریق واردات کاغذ بوده است؛ این افراد یا شرکتهای حرفهای، اگر در همکاری با دولت کاغذ به نرخ دولتی وارد کنند، اختیار فروش آن را از دست خواهند داد و از آنجا که دولت تمایل دارد کاغذ وارد شده را به صورت جیره بندی شده و قطره چکانی به مطبوعاتیها عرضه کند، این واردکنندگان با مساله خواب سرمایه مواجه خواهند شد و ۱۰ درصد سود حاصل از فروش کاغذ برایشان جذابیتی ندارد که حاضر به همکاری با دولت باشند. اینجاست که فرصت برای رانتخوارها مناسبتر میشود.
همچنین یک منبع آگاه به جامجم گفت که سال گذشته یک وارد کننده باسابقه، ارز دولتی برای کاغذ دریافت کرد، مراحل اداری و ثبت سفارش ۱۵۰۰ تن کاغذ انجام شد و زمانی که محموله در حال ارسال به کشور بود، دولت به وارد کننده مذکور ابلاغ کرد که باید کاغذ را به نرخ ارز نیمایی وارد میکرده و حالا باید ما به تفاوت ارز دولتی که ۴۲۰۰ قیمت داشت و ارز نیمایی که بین ۱۱ تا ۱۲ هزار تومان بود را پرداخت کند تا محمولهاش از گمرک ترخیص شود!
گزینه آخری هم شاید کمی عجیب به نظر برسد، اما واقعیاست. ماجرا از این قرار است که هر کیلوگرم کاغذ روزنامه با نرخ دولتی حدود ۶۰۰۰ تومان قیمت دارد. این در حالی است که کاغذ باطله در بازار آزاد به قیمت تقریبا ۱۳ هزار تومان خرید و فروش میشود. به عبارتی هر کسی با داشتن یک یا چند مجوز نشریه، میتواند کاغذ یارانهای بگیرد و حتی اگر نتوانست آن را در بازار آزاد بفروشد، به روزنامه یا نشریهای تبدیل کند که روی کیوسک هم قرار نگیرد، چون همین نشریه را میتواند با قیمت تقریبا دو برابر به عنوان کاغذ باطله بفروشد!
از همین روست که برخی نشریات اصلا به کیوسکها نمیرسند و اگر هم توزیع شوند، هرگز به مخاطبان فروخته نمیشوند، بلکه در پستو میمانند تا خریداران کاغذ باطله از راه برسند و به دو برابر قیمت بخرند. شاید همین توضیح کوتاه پاسخی باشد برای دلیل افت کیفیت نشریات، از جمله مجلاتی که هرگز به جذب مخاطب فکر نمیکنند، چون نیازی به آن ندارند.
منبع: روزنامه جام جم