حمید فریور، کارشناس صنعت چاپ به درخواست چاپ و نشر آنلاین در یادداشتی بهاری خطاب به صنعت معظم چاپ نوشت:
یک:
وقتی دل و دماغ نداری سادهترین کارها سخت میشود. نوشتن از این بهار، حتی اگر با صد بغل گل آمده باشد، دشوار است. بهاری که داغ دلهایمان از شکوفههایش تازهتر است. ویروسی کوچک آمده تا ناتوانی بشرِ هزارۀ سوم را با همۀ داراییهای مادی و ادعاهای معنویاش به چالش بکشد و عجز و درماندگیاش را نمایان کند.
تبریک سال نو بماند برای روزهای دلخوشی (اگر بیاید). این روزها قلبهایمان یخ زده است؛ نه از زمهریر زمستان، بلکه از باد بهاری که جان نمیپرورد و روح نمیافزاید. اما سوزِ دل و ماجراهای فراوان زندگی تمامی ندارد. بگذریم… سر آخر، به قول شاعر، «زندگی میگوید اما باز باید زیست، باید زیست، باید زیست.»
در سال جدید، دنیا در چنبرۀ ویروس کرونا و تحت تأثیر پیامدهای نامطلوب بیماری کووید ۱۹ خواهد بود. در ایرانِ تحریمشده با زیرساختهای اقتصادی، صنعتی، بهداشتی و فرهنگیِ نابسامان و بیاعتمادی ملی نیز آثار زیانبار این بیماری بهمراتب بیشتر از دیگر نقاط جهان است.
حمید فریور : شکوفایی و رشد بازار چاپ بستهبندی در گرو رونق تولید در صنایع دیگر ازجمله صنایع غذایی، دارویی، آرایشی و بهداشتی، پارچه و نساجی، صنایع تبدیلی و کشاورزی است. صنعت چاپ صنعت مادر نیست و بهشدت وابسته به صنایع دیگر و دنبالهرو آنهاست
دو:
چاپ فرهنگی ایران سالهاست که فارغ از تأثیر هر عامل خارجی، چه تحریم باشد یا ویروس و چه چههای دیگر، تیراژ اندکی دارد و دورِ «پنجهزاریِ» ماشینهای چاپ افست برایش مقرونبهصرفه نیست. این چاپ بیتردید نیازمند حمایت دولت است. «ایجاد زیرساختها»، «شکلدهی به ساختارها»، و «تسهیل قوانین و مقررات» بهترین نوع حمایت دولت از روندهای تولید و کسبوکارِ نشر است. حمایت دولت باید از ابزارهای چاپ فرهنگی باشد؛ چاپ دیجیتال یکی از این ابزارهاست.
بودجههایی که در یکی دو سال گذشته صرف بذل و بخشش کاغذ و زینک ارزانقیمت شد میتوانست زمینهساز تأسیس مراکز چاپ دیجیتال صنعتی در استانها شود. اینگونه مراکز با کمکهای ارزی دولت و مشارکت مادی و مدیریتی ناشران، جراید و چاپخانهداران شکل میگیرد و جایگزین روشهای تولید پُرهزینه و کمبازده قبلی میشود. گردش کار در این مراکز بهگونهای است که با مدیریت منابع و تولید بر اساس تقاضا، بازار نشر رونق مییابد و از خواب سرمایه پرهیز میشود و طبعاً در درازمدت سودآوری چاپ فرهنگی به ارمغان میآید.
سه:
شکوفایی و رشد بازار چاپ بستهبندی در گرو رونق تولید در صنایع دیگر ازجمله صنایع غذایی، دارویی، آرایشی و بهداشتی، پارچه و نساجی، صنایع تبدیلی و کشاورزی است. صنعت چاپ صنعت مادر نیست و بهشدت وابسته به صنایع دیگر و دنبالهرو آنهاست. (برخی از دلایلی که میتوان برای مخالفت با صنعت مادر نامیدن صنعت چاپ برشمرد عبارت است از: ۱. صنعت چاپ عظمتِ صنایع مادر را ندارد؛ مقایسه کنید با صنعت فولاد. ۲. صنعت چاپ نیروی محرک صنایع دیگر نیست؛ مقایسه کنید با صنعت خودرو. ۳. صنعت چاپ فناوری پیچیده و چندبُعدی ندارد؛ مقایسه کنید با صنعت نفت، گاز و پتروشیمی).
اینکه هر محصول End User به لیبل یا بستهبندی نیاز دارد صنعت چاپ را به صنعت مادر تبدیل نمیکند. لیبل و جعبۀ تولیدشده در صنعت چاپ به تولید شامپو و پودر سوخاری منجر نمیشود! و در این زمینه رابطهای معکوس برقرار است. صنعت مادر خواندن صنعت چاپ خودبزرگبینی کاذبی برای چاپ بستهبندی است. بازار چاپ بستهبندی با رونق تولید در کشور شکوفا میشود و رشد میکند.
نمیتوان از صنعت چاپ انتظار داشت در میان انبوه صنایع تعطیل و نیمهتعطیل و در کشاکشِ تحریم جهانی و اقتصاد زمینخورده نقش مستقلی ایفا کند. البته صنعت چاپ باید بتواند تقاضای بستهبندی را در میان صنایع تحریک کند و پیوسته طراحیهایی نو به صاحبان کالا پیشنهاد دهد. حتی باید بتواند توانمندی صنعت چاپ را در انواع چاپ بهویژه «عملیات تکمیلی» و «جلوههای ویژه» به رخ بکشاند. اما در نهایت، باز هم چرخش سلیندرهای چاپِ بستهبندی در گرو رشد تولید در صنایع ایران است.
صنعت چاپ ایران میتواند در هر محفلی و در حضور هر وزیر و وکیلی از ورشکستگی و خاموشی چاپخانهها فریاد بزند و از بیدادِ مالیات و گرانی کاغذ و مواد اولیه فغان کند، به امید آنکه گوش شنوایی باشد و امتیازی کسب شود. اما در نهایت، راه نجات صنعت چاپ ایران از راهحلهایی که برای کل صنعت ایران اندیشیده میشود جدا نیست. و البته دولتها صنعتی را که غُر بزند و مالیات ندهد دوست ندارند.
شاید یادآوری اتفاقی که در یکی دو ماه پایانی سال ۹۸ برای چاپ بستهبندی و چاپخانههای لیبل رخ داد جالب باشد؛ در این روزها، با افزایش چشمگیر تولید محصولات بهداشتی و مواد شوینده در جامعۀ کرونازده!، سفارشهای چاپ لیبل و جعبههای مقوایی بهشدت افزایش یافت، تا جایی که بعضی از چاپخانهداران اعلام کردند در سه شیفت کار میکنند تا به تعهدات خود جامۀ عمل بپوشانند. نکتۀ عجیب ماجرا این است که افزایش تقاضای لیبل و بستهبندیهای مقوایی در شرایط کمبود منابع مالیِ پایان سال رخ داد.
بیشتر بخوانید: حرکت صنعت چاپ در مسیر توسعه کشور
همچنین در روزهایی که نرخ ارزهای خارجی بهشدت صعودی شده و طبعاً قیمت مواد اولیه نیز تحت تأثیر قرار گرفته بود. اما بر بازار عرضه و تقاضا قواعدی حاکم است که مثل جریان آب راه حرکت خود را باز میکند و به سوی مقصود رهسپار میشود. نباید قواعد این بازی را به هم زد. پرداخت مالیات و عدم حمایت رانتی دولت از صنایع از قواعد این بازی است. تولیدکننده، تأمینکننده، خدماتدهنده و در نهایت مصرفکننده، هر کدام سهم خود را از بهای تمامشدۀ کالا دریافت و پرداخت میکنند. وقتی دولت و منابع دولتی در این چرخه دخالت میکنند و برای برخی رانت در نظر میگیرند منطق حاکم بر بازار دادوستد و کسبوکار از بین میرود.
چهار:
سال جدید، اگرچه شروع خوبی نداشت، تا جایی که بزرگترین دورهمیِ چهارسالیکبارِ اهالی چاپ دنیا را در دروپای ۲۰۲۰ لغو کرد، اما به گمان من سال تغییرات در ساختارهای مدیریتی صنعت چاپ ایران است. سالی است که اتحادیههای قوی و سربلند صنعت چاپ ایران خواستههای خود را از «بخشش مالیات» و «درخواست مواد اولیۀ رانتی» به سمت «تغییر در شیوههای سنتی کسبوکار صنعت چاپ»، «آموزش و تقویت بنیانهای علمی صنعت چاپ»، «یکپارچهسازی ساختارِ صنعت چاپ» و بالاخره «اتحاد و دوستی» سوق خواهند داد.