معاون پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات گفت: نشر ایران با واقعیت صنعت نشر امروز مواجه نیست و از مخاطبان خود عقبتر است.
یه گزارش چاپ و نشر به نقل از ایکنا؛ نشست نقد نشر کتاب در ایران شامگاه یکشنبه، ۱۹ آبانماه، با حضور داریوش مطلبی و افشین داورپناه در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد. این مراسم با پخش مستند «نامک» به کارگردانی حسن نقاشی با مضمون از بین رفتن نسخههای خطی در یزد آغاز شد.
داریوش مطلبی، معاون پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، در این نشست با بررسی مشکلات درون صنفی نشر، گفت: امروز شاید یکی از بدترین دورههای ثبت و ضبط اطلاعات باشد، زیرا متخصصان حوزه اسناد معتقدند اگر چند دهه یا صد سال آینده نگاهی به عقب داشته باشیم، خواهیم دید که بسیاری از اسناد از میان رفته است. شاید باور نکنید هنوز استاندارد و رابطه مشخصی برای نگهداری اسناد دیجیتال در کشورمان وجود ندارد و بسیاری از آنها به صورت ادواری برای کتابخانه ملی ارسال نمیشود و شاید چند سال دیگر متوجه شویم که بسیاری از اسناد کشور داری یا زندگی مردم از بین رفته است. درحالیکه وقتی کاغذ بود، مستندسازی دقیقتر بود و اکنون دیجیتالی شدن آن سبب شده، این خطر از بین رفتن، وجود داشته باشد.
وی تعریفی از نشر ارائه کرد و گفت: فرآیند تولید و توزیع اطلاعات در میان آحاد جامعه را نشر میگوییم، در واقع نشر پراکندن اطلاعات و دادهها است. همچنین کتاب یک رسانه گروهی است که محدود به زمان و مکان نبوده و قابل انتقال است که این تعریف هوشنگ ابرامی گستره وسیعی دارد.
مطلبی ادامه داد: هیچ جامعهای بدن دانش نمیتواند به حیات خود ادامه دهد و این بدون نشر امکانپذیر نیست؛ از این رو نشر یکی از مؤلفههای مهم در راستای بالندگی و توسعه کشورها بوده و آیینه تمامنمای رشد و مدنیت بشری است.
وی با طرح این سؤال که چرا وضعیت نشر مناسب نیست، بیان کرد: وقتی با ناشران صحبت میکنید از مشکلات اقتصادی میگویند، اما معتقدم، اصلیترین مشکل درون صنف است، البته نمیخواهم کارهای زیرساختی که دولت باید انجام دهد را نادیده بگیرم، اما در رابطه با چالشهای حوزه نشر، میتوان به مشکلات برون و درون صنفی پرداخت که تأکید من بیشتر بر مشکلات درون صنفی است.
به هم ریختن تناسب تولید و فروش در نشر ایران
این پژوهشگر با اشاره به تعداد ناشران در کشورمان، گفت: تاکنون ۱۴ هزار مجوز و پروانه نشر صادر شده است، اما وقتی میخواهیم آمار ناشرانی را که طی سه سال اخیر حداقل یک عنوان کتاب چاپ کردهاند، بگیریم، تعداد آنها بسیار کمتر از این است و تعداد کتابفروشیها شاید به هزار کتابفروشی در کشور نرسد؛ بنابراین فروش با تولید تناسبی ندارد و این نشانگر آسیب و حرفهای نبودن صنعت نشر است. ممکن است عنوان کنیم که وزارت ارشاد میتواند به این تعداد ناشر مجوز ندهد، اما آیا در کشورهایی مانند انگلیس که مجوز نشری داده نمیشود، تناسب تولید و فروش به هم ریخته است؟!
وی با پرداختن به حرفهای نبودن بخش اعظم ناشران کشور، افزود: ۳ هزار ناشری که فعال هستند، ۹۰ درصدشان غیرحرفهای هستند و من در پایان نامه دکتری به اقتصاد نشر پرداختهام و در این راستا با ۴۰ ناشر مصاحبه کردم که اغلب آنها نمیدانستند اقتصاد نشر چیست. اقتصاد نشر کشورمان بیمار است و اغلب ناشران به همان سیستم و روندی که ۳۰ سال پیش کار میکردند، اکنون هم با همان روند کار میکنند.
مطلبی ادامه داد: بیشتر ناشران منتظرند کسی کتابی بنویسد و اگر بازار داشت آن را چاپ کنند و اگر بازار نداشت از نویسنده پول بگیرند تا چاپ کنند و کاری به این ندارند که این کتاب خوانده میشود یا نه و از طرفی هم اگر پیش بینی میشود بازار، از کتاب استقبال نخواهد کرد، نباید چاپ شود.
وی با بیان اینکه اینکه یارانه به طور یکسان در میان ناشران توزیع شود نیز غیرحرفهای است، گفت: اطلاعرسانی در رابطه با کتاب و نشر نیز ناکارآمد است. ناشر حاضر نیست برای ویراستاری کتاب هزینه کند. پس برای تبلیغ هم هزینه نخواهد کرد. درصد زیادی از درآمد ناشران دنیا صرف تبلیغ میشود تا جامعه از انتشار یک کتاب مطلع شوند و اگر مطلع نباشد، این کتاب نیز ارزشی نخواهد داشت.
کتابفروش باید کتابشناس باشد
معاون پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات کمبود ویترین کتاب را مشکلات نشر ایران خواند و افزود: یکی از مشکلات مهم کمبود کتابفروشی است. به جرئت میتوان گفت در کشورمان کمتر از ۵۰۰ کتابفروشی خوب وجود دارد و اکنون کتابفروشیهای بزرگ هستند که میتوانند پاسخگوی نیاز مخاطبان باشند و اینکه یک کتابفروشی ۵ رمان خوب داشته باشد، لزوماً کتابفروشی خوب محسوب نمیشود. اگر دولت میخواهد به حوزه نشر کمک کند، باید به این حوزه ورود کند.
وی حرفهای نبودن کتابفروشان را نیز یکی از مشکلات نشرایران دانست و گفت: کتابفروش باید کتابشناس باشد و این مسئله به کتابخانهها نیز تعمیم پیدا میکند، در حالی که کتابداری که کتابشناس هم باشد، بسیار اندک است.
مطلبی تصریح کرد: پژوهشهای من به عنوان پژوهشگر حوزه نشر نشان میدهد که تناسب نداشتن بین کتابهای منتشر شده و نیاز بازار، غیرحرفهای بودن مترجمی در ایران، بیتوجهی به نشر الکترونیک، ناشر و پدیدآورند و مترجم و … از مشکلات عمده این حوزه است. نشر ما کاملاً سنتی است و مخاطبان با این نشر قابل قیاس نیستند. در واقع آنها میتوانند از گوشی خود کتابهای مورد نیازشان را پیدا و مطالعه کنند، اما ناشران چه اندازه با مخاطبان خود همراه هستند؟ ناشران در همان ۳۰ سال گذشته خود ماندهاند، در حالی که مخاطبان بهروز هستند.
وی در پایان گفت: بستر محتوا باعث شد، ویژگیهای مدیا عوض شود و مخاطبان در فضای الکترونیک و وب به دنبال نیازهای خود هستند، در حالی که ناشران فقط به کتابهای کاغذی تأکید دارند، هر چند این کتابها هم مورد نیاز است، اما باید به تناسب مخاطبان خود از ابزارهای روز نیز بهره بگیرند.