مدیریت در عصر کنونی نسبت به گذشته دگرگون شده است و جای خود را به راهبری داده است. اکنون دیگر برای داشتن یک کسب و کار موفق فقط دانستن نکات تخصصی آن شغل بسنده نیست. نیاز به تخصص حرفهای یک اصل اساسی است که برای ماندن در کورس رقابتی بازار امروز اجتنابناپذیر مینماید. با پیشرفتهای تکنولوژیک علمورزی و تخصصگرایی جزو واجبات امور شدهاند و هر کس به فراخور حال و وضع رشته و رستهی کاریاش باید روندی برای بهروزرسانی دانش خود طراحی کند. میتوان به این زعم دانش را شاخصهی اصلی رجحان مجموعهها دانست. مدیرعامل مجتمع چاپ و بستهبندی دانش فر فیدار نیز سعی کرده دانش خود را در زمینه مدیریت به روز نگه دارد.
مجتمع چاپ و بستهبندی دانش فر فیدار
بنده نیما دانش فر مدیرعامل مجتمع چاپ و بستهبندی دانش فر فیدار هستم. چاپ دانش فر از سال ۱۳۸۴ از همین مکان فعلی (کرج، خیابان شهید بهشتی، کوچه صنعت، پلاک ۹) ولی با تجهیزات و ماشینآلات محدودتر، کار خود را شروع کرد. یک ماشین هایدلبرگ دو ورقی دو رنگ و یک دستگاه برش، آغازگر چاپ دانش فر بودند، تجهیزاتی که در چند سال بعد با تغییر رویه مجموعه تغییر و تکامل یافتند.
ما پس از تجربیاتی چند در بازار چاپ به این نتیجه رسیدیم که برای انجام کار اصولی و ادامهدار باید به رستهی چاپ برای بستهبندی وارد شویم و با قطعی شدن این تصمیم بود که ناوگان چاپ دانش فر بهروزرسانی شد و ما رفتهرفته به یک مجتمع کامل در حوزه بستهبندی تبدیل شدیم.
آغاز کار ما در رستهی چاپ برای تبلیغات بود و عمده فعالیتهایمان نیز به صورت ارتباط با همکار شکل میگرفت که بازار بیرونقی هم نبود اما از پس برآورده کردن انتظارات و خواستههایمان برنمیآمد. ما در مجتمع چاپ و بستهبندی دانش فر فیداربه دنبال پیشرفت متواتر و بالندگی بودیم و با این تفکر حوزه بستهبندی را برای ارتقاء و اعتلا مناسبتر یافتیم. یکی از علل اصلی این تصمیم و تغییر موضوع نیز به روحیات بنده بهعنوان مدیرعامل این مجموعه برمیگشت، من همواره کارهای تولیدی را دوست داشتم و میخواستم روند فعالیتهای مجموعه به خلق یک محصول ختم شود و بتوانیم به شکل یک خط تولید فعالیت کنیم.
سال ۱۳۸۷ بود که اولین تغییرات در چاپ دانش فر صورت گرفت و مجموعهی ما به یک دستگاه لترپرس و جعبه چسبان مجهز شد تا کارمان در حوزه بستهبندی آغاز شود. ما توانستیم با یکسری از شرکتهای خوب در این زمینه رابطه برقرار کنیم و چاپ دانش فر را در لیست چاپخانههای قابلاعتماد حوزه بستهبندی بگنجانیم اما این وضعیت اگرچه برای آغاز کار خوب بود ولی همچنان آن چیزی نبود که بتواند رضایت کامل یک روحیه ارتقاپذیر را به دست آورد.
کار ما در حوزه بستهبندی با الحاق ماشینآلات و تجهیزاتی چند تا آغاز دههی ۹۰ خورشیدی ادامه داشت اما از آن پس نیازهای جدیدی در مشتریان و طبعاً مجموعهی ما رخ داد که ایجاد یک تغییر اساسی را اجتنابناپذیر کرد. ما طی این سالها با تکیهبر پشتکار و انگیزه خود توانسته بودیم توجه مشتریان را جلب کنیم و حالا باید مطابق خواستههایشان و پابهپای توسعهی آنها ارتقا مییافتیم، این شد که بهروزرسانی خط تولید چاپخانه در دستور کار قرار گرفت.
ماشین KBA چهار رنگ (با لاک) اولین ماشینی بود که ما با مطالعه و تحقیق گزینش و خریداری کردیم. در ادامه برنامهی بهروزرسانی مجموع دستگاههای دیگر ما در بخشهای پیش و پس از چاپ نیز تغییر و تکامل یافته و بهروزرسانی شدند.
چاپخانهی ما با این دگرگونی به مجتمع چاپ و بستهبندی دانش فر تبدیل شد که تمامی کارها اعم از چاپ، سلفون، یو وی، طلاکوب، برش، جعبهچسبانی و سایر عملیات اینچنینی در زیر یک سقف و مکانی ثابت به انجام میرسید. پس از این تغییر و نوسازی بود که ما به یک بازاریابی جدید دست زدیم و مشتریان ثابتی در حوزه بستهبندی مواد دارویی یافتیم و بهنوعی حوزه تخصصی ما شکل گرفت و بر آن اساس تکامل یافت.
خوشبختانه ما توانستهایم مجموعهای همگن و آموزشدیده را گرد هم آوریم و سایر کارهای مربوط به چاپ را در مکان خود چاپخانه به انجام برسانیم. از بخشهای خوب دیگر کار مجتمع چاپ و بستهبندی دانش فر فیدار نیز میتوانم به بخش طراحی مجموعه اشاره کنم که بهروز بوده و سایر سفارشدهندگان را با طرحهای جدید خود منتفع کرده و باعث به وجود آمدن مشتریان ثابت و وفاداری شده که همواره یار و یاور مجتمع چاپ و بستهبندی دانش فر فیدار بوده و هستند.
تغییر مسیر مجتمع چاپ و بستهبندی دانش فر فیدار از حوزه تبلیغاتی به بستهبندی اصلاً کار سادهای نبود و ما برای جلب اعتماد مشتریان بزرگ و شرکتهای معتبر مجبور به رعایت استانداردهای کیفی متعددی بودیم. دوستان فعال در چاپ از حساسیت کار در حوزه بستهبندیهای دارویی واقفاند و میدانند که این نوع سفارشها به کیفیت و همگنی خاصی نیاز دارند.
شرکتهای دارویی بزرگی در آن روزها به همکاری با ما پرداختند که هنوز هم جزو مشتریان خوب و ثابت ما محسوب میشوند. با تقویت این همکاریها بود که کار ما نیز ارتقا یافت، به تولید حرفهای و مطابق با استانداردها رسیدیم و تیراژمان بالا رفت و تازه آن موقع بود که روند و شکل کار بهصورت دلخواه بنده در آمد و به حس خلق و تولید نزدیک شد. ما هرچه در این راه پیشتر میرفتیم نیازهای حرفهای دیگری برایمان مطرح میشد و از آنجا که در هدف خود مصمم بودیم تمام این خواستهها را برآورده کرده و اعتلایی مستمر را درزمینهی علمی و بهروزرسانی تجهیزات پیش گرفتیم.
الحاق دانش به تولید
تلاشهای ما در حوزه تکوین و تکامل فقط به بحث نوسازی و بهروزرسانی محدود نبود. بنده در همان سالهای ابتدایی آغاز کار چاپخانه در حوزه بستهبندی (به سال ۱۳۸۹) یک دوره یکساله چاپ را در انگلستان گذراندم و پس از آن نیز (در سال ۱۳۹۱) به دانشگاه علمی کاربردی (واحد ۵) راه یافتم و به فراگیری رشتهی فرآیند چاپ پرداختم تا دانش فنی را با تجربه عملی همراه کنم.
الحاق دانش به تولید بود که باعث پیشرفت دوچندان مجموعه شد و بنده بهعنوان مدیرعامل مجتمع چاپ و بستهبندی دانش فر فیدار به این نتیجه رسیدم که بهتر است بهجای کار در سایر شاخهها یک رستهی مشخص را برگزینم و تا حد امکان تمرکزم را بر تخصصی کردن کار نگه دارم. از همین رو بود که ما بعد از انتخاب حوزه بستهبندی به شکل تخصصی فعالیت درزمینهی تولید جعبهها و بستهبندیهای دارویی را سرلوحه کار خود قرار دادیم.
البته در رزومهی مجتمع چاپ دانش فر کارهای قابل دفاع و باکیفیت فراوانی در حوزه بستهبندیهای مختلف اعم از غذایی و آرایشی بهداشتی یافت میشود اما زمینهی اصلی و تخصصی که مدنظر و علاقهی بنده هم بوده و هست، تولید بستهبندی مواد دارویی است.
تمرکز ما بر دقت، کیفیت و سرعت و تخصصگرایی و اهتماممان برای کسب رضایت مشتری باعث شد مجتمع چاپ و بستهبندی دانش فر فیدار خیلی زود جایگاه خود را در بازار کار به دست آورد. اعتماد مشتریان و رضایتشان از کیفیت تولیدات چاپ دانش فر بود که ما را در راستای آموزش و علمورزی ثابتقدم کرد. من دریافتم که حفظ یک موقعیت از اخذ و احراز آن مشکلتر است و برای ماندن در صدر انتخابها باید همواره تلاش کرد تا مجموعهای مدرن و مهمتر از آن تفکر و دانشی بهروز داشت.
همچنین دانستم که در این راه دانش چاپ بهتنهایی کارساز نیست و برای اعتلا یافتن و توسعه پیدا کردن نیاز به دانش و تخصص در بخش مدیریت و راهبری منابع انسانی -که یکی از مهمترین سرمایههای هر مجموعهای محسوب میشود- وجود دارد.
آموزش، اصلی اساسی
بنده بهعنوان مدیر یک مجموعه چاپ و بستهبندی در کسب دانش چاپ از هیچ فرصتی دریغ نکردم و خدا را شاکرم که مجموع کارکنان ما نیز امروز همگی از متخصصان حوزه خود هستند و بهخوبی اهمیت کار حرفهای و علمی را درک میکنند. اگر ما به عنوان مدیر یک مجموعه از بحث آموزش برای خود و پرسنلمان غافل باشیم و به همان شکل سنتی و تجربی پیش برویم محکوم به شکست خواهیم بود. به نظر بنده میتوان یکی از علل اصلی عمده مشکلات صنعت چاپ کشور را نیز در همین عدم آموزش و پذیرش تغییر جستجو کرد.
باید دانست که امروزه فقط تخصص در حوزه کاری، داشتن ماشینآلات بهروز و مکانی گسترده برای انجام کارهای چاپی بسنده نیست و یک مدیر باید به علوم مختلف کار خود نیز آگاه باشد. به نظر من داشتن دانش روز در کسب و کار یک رکن اساسی است که میتواند شما و مجموعهتان را خلاق و توانمند کند.
هر مجموعهای میتواند با لحاظ کردن آموزش تخصصی در پیشبرد اهداف خود موفق ظاهر شود و نکتهی مهم این است که آموزش را نهفقط برای خود بلکه باید برای تمامی پرسنل و مدیران میانی مجموعهاش طلب کند. ما باید بتوانیم فهم درستی از اتفاقات روز صنعت خود داشته باشیم تا نکات مثبت آن را در کسب و کارمان به کار ببندیم و آموزش در این مهم مؤثرترین رکن است.
اکنون دنیای صنعت به سمتی حرکت میکند که باید حتماً علم را به تجربه اضافه کرد تا بتوان در آن ماند و ارتقا یافت. من عقیده دارم که دیگر زمان استاد و شاگردی به سر آمده و شما نمیتوانید تنها با تکیهبر متدی که از گذشته آموختهاید در صنعت چاپ امروز به کار بپردازید. خاطرم هست که در همین ماههای اخیر مقالهای را مطالعه کردم که در اصل مصاحبهای با چند تن از چاپخانهداران بزرگ کشور بود و به محاسبه درست قیمت تمام شده کارهای چاپی میپرداخت.
جالب بود که براهین مطرح شده حکایت از عدم قیمتدهی درست سفارشهای چاپی داشت، مسئلهای که بهراحتی میتواند مقدمات ضرردهی و نابودی یک چاپخانه را رقم بزند و در اصل جزو مبانی و اصول اولیهای است که باید هر چاپخانهداری از آن آگاه باشد. میبینید که ما حتی در دانش چاپ هم نیاز به آموزش داریم و تا زمانی که این مهم به وقوع نپیوندد نمیتوان انتظار چندانی برای بالندگی صنعت و پیشرفت داخلی آن داشت. یک مدیر چاپخانه باید بهدرستی بر تمام زوایای پنهان کار خود آگاه باشد و بتواند برنامههای پیشبردی را برای توسعه کسبوکارش مشخص کند و همهی اینها به همان اصل یادگیری و آموزش صحه میگذارند.
مدیران برای تضمین موفقیت کسبوکارشان باید آموزشهایی ورای رستهی کاری خود ببینند و تنها آن زمان است که به مواهب چنین علومی واقف شده و نیروی کار خود را نیز محتاج آموزش و یادگیری میبینند.
استقرار سیستم راهبری سازمانی
بنده همواره بر دانش تخصصی و حرفهای خود و کارکنان مجموعهام تأکید داشته و دارم چراکه با مواهب دانستن و عمل بر مبنای علم و آگاهی آشنا هستم و از هر آموزشی که بدانم میتواند در ارتقای خود و مجموعهام مؤثر باشد، استقبال میکنم. در همین راستا سال گذشته بود که نیاز به دانش تخصصی و حرفهای در زمینهی مدیریت و راهبری سازمانی که برای اولینبار و به صورت تخصصی در صنعت چاپ طراحی شده بود آشنا شدم.
پس از آن ما شروع به اجرا و پیادهسازی این سیستم در تمامی سطوح از مدیریت، مدیران میانی، پرسنل تولید، اداری و حتی خدماتی کردیم. اجرا و پیادهسازی سیستم راهبری سازمانی در سطح مدیریت حول محور نورولیدرشیپ (راهبری بر اساس علوم اعصاب)، کوچینگ، مهارتهای مدیریتی و غیره و در بقیه سطوح در زمینهی مهارتها و ابزارهای خودشناسی و ارتباط مؤثر بود. حالا بعد از گذشت یکسال این اعتماد نتایج بسیار مثبتی را در مجتمع چاپ و بستهبندی دانش فر فیدار رقم زده است.
ما با تکیهبر این سیستم یک چارچوب راهبردی در مجموعهی دانش فر طراحی کردیم و اکنون بنده بهعنوان مدیر، مدیران میانی بهعنوان واسط و رابط و سایر کارکنان سالن چاپ، بخش اداری و حتی خدماتی میدانند که روند توسعه و پیشرفت مجموعه چگونه است و همگی با همبستگی و اتحاد، همراستا به سمت هدف واحد و تعریف شدهمان در حرکت هستیم.
من با کمک این سیستم موفق شدم آیندهای از کسبوکار مجموعه را برای همه پرسنل و کارکنان ترسیم کنم که این مسئله انگیزه بسیاری را در مجتمع چاپ و بستهبندی دانش فر فیدار رواج داد و باعث شد هر شخص جایگاه خود در اعتلای مجموعه را شناسایی کند و از اهمیتش در رسیدن به اهداف باخبر شود که این احساس اکنون راهگشای مسیر توسعه شده و کاری کرده که پرسنل ما مجموعه را از آن خود دانسته و با تعصب و انگیزه به کار بنگرند. ما اکنون چشمانداز واضحی داریم و آینده خود را از یک پنجره میبینیم.
یکی از مباحثی که همیشه در حوزه کاری چاپ مطرح است، بحث مدیریت منابع انسانی است. روند چاپ به شکلی است که گاه حجم و فشار کار سالن چاپ شما را مستعد بروز اختلاف و کارشکنیها میکند. کارکنان چاپخانه در چنین اوضاعی بهراحتی تحت تأثیر شرایط قرار گرفته و اعمالی از آنها سر میزند که باعث بروز اختلافات فردی و حتی گاه صدمه زدن به سفارشها، تجهیزات و ماشینآلات میشود.
ابزارها و تکنیکهای مزبور باعث شدند پرسنل ما از خود و دیگر همکارانشان آشنایی بهتری پیدا کنند و من نیز بهعنوان مدیر توانستم با تکیهبر این تکنیکها به خصوص در زمینهی هوش مثبت سازمانی نحوه عکسالعمل و ارتباط صحیح در شرایط سخت و بحرانی را آموخته و با توجه به امکانات موجود بهترین تصمیمها را اخذ کنم. الان مجتمع چاپ و بستهبندی دانش فر به شکل یک کل منسجم درآمده و به بهترین خود تبدیل شده است، سوءتفاهمها و مشکلات در مجموعه ما به حداقل رسیده، درک متقابل خوبی شکل گرفته و همدلی و همکاری مودتآمیزی در سالن مجموعهی ما موج میزند.
ما سایر تکنیکها را نیز در فرآیند مجموعه خود به کار بستهایم و بنده بهعنوان مدیر شاهد نشاط بیشتر در شخص خود و پرسنل مجتمع چاپ و بستهبندی دانش فر فیدار در این ایام هستم. مشکلات اقتصادی و اجتماعی ما در حال حاضر بر کسی پوشیده نیست ولی من کم شدن شگفتانگیز فشار را از روی مجموعهی خود بهخوبی احساس میکنم. ما انگیزه بسیار بالایی پیدا کردیم و راه مقابله با مشکلات را یافتهایم و از همین رو سرعتمان به سمت هدف تعریفشده افزایش یافته است و واقعاً در بسیاری موارد، دیگر صحبت از نشدن به میان نمیآوریم.
شرایط کار در حوزه چاپ واقعاً سخت شده اما میبینیم که در همین دوره هم چاپخانههای زیادی را میتوان سراغ گرفت که روند توسعهی خود را دنبال کرده و به نوسازی و بهروزرسانی مجموعهشان اهتمام کرده و حتی گسترش چشمگیری در نیروی کار داشتهاند. این پیشرفت در مقابل تعطیلی بسیاری از چاپخانههای باسابقه چه معنایی میدهد؟ به نظر من این مسئله به تفاوت نگاه و عملکرد مدیران و چاپخانهداران برمیگردد، به آنانی که شیوه جدید کار را پذیرفتهاند و آنانی که با تعصب به شکل سنتی کار و مدیریت خود ادامه دادهاند.
مشخصاً سود و منفعت بیشتر با تولید بیشتر میسر میشود و این همان چیزی است که مدیران به دنبال آن هستند و ابزارهایی از این دست راه دستیابی به چنین هماهنگی و همبستگی را هموار میکند. شاید بسیاری این تغییرات را هزینه بدانند اما به نظر من اینها جزو سرمایهگذاریهایی محسوب میشوند که اتفاقاً زودبازده و همیشگی هستند. ما طی این یک سال با اجرای این سیستم در مجموعهی خود عواید آن را به چشم دیدهایم و بنده بهعنوان مدیر یک چاپخانه آن را برای سایر همکاران خود لازم و سودمند ارزیابی میکنم.
ماندگاری در بازار امروز، کسب علم و دانش فنی و راهبری سازمانی را الزامی کرده و به نظر من دولت ما باید کمک به مجموعههای پیشرویی که همواره بهدنبال اخذ آگاهی و دستیابی به آخرین تکنولوژیها هستند در اولویت قرار دهد چراکه هدف آنها تنها سودآوری نیست بلکه با کار خود یک صنف و صنعت را اعتلا میدهند. شعارهای ما در چند سال اخیر همه حول محور تولید داخلی و حمایت از آن بوده و چنین رویکردی میتواند تأثیر مثبتی بر تولید و کیفیت برونداد محصولات ساخت ایران داشته باشد.
دولت میتواند با تشویق و حمایت چاپخانهها را به اخذ سیستمهای بهینه آموزشی ترغیب کرده و از رکود این صنعت و فعالان آن جلوگیری کند. ما اکنون شاهد تعطیلی چاپخانههایی با سابقهی طولانی هستیم که واقعاً ناخوشایند است. متأسفانه برخی دوستان را دیدهام که از تعطیلی کسبوکار همکاران خوشنود هم میشوند چراکه آنها را رقیب خود میبینند، این در حالی است که به نظر من با حضور حداکثری است که بازار گشایش پیدا میکند، رقابت شکل میگیرد، کیفیت ارتقا مییابد و بازارهای جدید کشف میشوند و امکان صادرات و الحاق بازارهای برونمرزی به وجود میآید.
اجرای سیستم راهبری سازمانی در مجموعه باعث شد ما جرئت انجام کارهای جدید را بیابیم. اکنون ما با ماشین KBA خود موفق به چاپ متالایز شدهایم و این در حالی است که دستگاه مذکور اساساً برای چاپ UV طراحی نشده است اما ما توانستیم با تکیهبر دانش و تجربهی خود این کار را عملی کرده و چاپهای قابل قبولی را از این دستگاه اخذ کنیم. از این دست میتوانم به چاپ روی برخی مواد پلیمری نیز اشاره کنم.
اخذ اولین گواهینامه استقرار سیستم راهبری سازمانی
بنده بسیار خرسندم که ما بهموقع توانستیم این دوره را برای کلیه پرسنل مجموعه برقرار کنیم و بهعنوان اولین چاپخانه در کشور موفق به اخذ گواهینامه حرفهای این دورهها شویم. ما بعد از اجرا و پیادهسازی سیستم راهبری سازمانی متوجه افزایش ملموس همدلی در مجتمع چاپ و بستهبندی دانش فر فیدار شدیم که تأثیر مستقیمی بر فضای کار و حتی میزان و کیفیت تولید ما داشت.
ارتباط حرفهای با مشتریان
یکی از قسمتهای سیستم راهبری سازمانی بخش ابزارهای مدیریتی بود. بنده به مهارتهای مدیریتی مجهز شدم که در هیچ یک از بخشهای تحصیل معمول آموزش داده نمیشوند و در آن مباحث ارتباط با مدیران، کارکنان و مشتریان مطمح نظر قرار گرفت که هر یک از این مسائل میتوانند جزو مشکلات و یا نقاط قوت یک مدیر محسوب شوند.
باید توجه داشت حتی اگر شما یک مکان استاندارد و مناسب و در کنار آن ماشینآلات مدرن و پرسنل کاربلد هم داشته باشید اما از برقراری ارتباط درست با مشتریان عاجز باشید، باز کاری از پیش نخواهد برد. میدانیم که مشتریان با هم متفاوت هستند و برخی از آنها به جزئیات و گروهی نیز بهکلیات توجه دارند.
راهبری سازمانی پیرامون ارتباط با مشتری به من آموخت که همیشه اطلاعات بیشمار و فراوان در اختیار مشتری گذاشتن صحیح نیست و گاه آنان نیازی به جزئیات ندارند و این حجم از توضیحات باعث گمراه شدن آنها میشود و نمیتوانند بهطور مشخص خواستهی خود را بیان کنند و دلزده میشوند و بعضی از مشتریان اتفاقاً نیاز به جزئیات و توضیحات بیشتری دارند. من با استفاده از متدهای آموخته توانستم به درک بهتری از نیاز مشتریان نائل شوم که این امر در میزان سفارشگیری مجموعه تأثیر مستقیم و مطلوبی گذاشت.
گاه شما در کار خود با یک مشتری به مشکل برمیخورید، مخصوصاً در شرایطی که حفظ مشتری یکی از دغدغههای مدیران باشد، از این رو لازم است همزمان منافع دو طرف در نظر گرفته شود و این نیازمند مهارتها و ابزارهایی است که یک مدیر باید برای ارتباط مؤثر با مشتریان خود داشته باشد. یک مدیر باید در شناخت ریشهای و ایجاد راهکار اصولی موفق ظاهر شود. مجموعه ما با داشتن چنین اصول و مهارتهایی روش برخورد اصولی با مشتری را در مواجهه با هر مسئلهای به خوبی میداند که این امر رضایت بیشتر مشتریان را در بر داشته است و ما هم توانستیم سهم بیشتری از مشتریان را در بازار به خود اختصاص دهیم.
کوچینگ و چاپ
کوچینگ به طور خلاصه یک علم جدید برای بررسی همهجانبهی دغدغههای افراد در مکان و زمان مخصوص به خودشان است. من میتوانم در مورد استفاده از کوچینگ در مجموعه خود بگویم که این افزونه به یک مدیر کمک میکند تا مشکلات را از زوایای متعددی ببیند و خودش به راهحل اصلی دست پیدا کند.
اگر واقعبین باشیم باید بگوییم که اغلب اوقات همگی ما در برابر تغییر مقاومت کرده و کمتر به راهحلهای بیرونی که به ما پیشنهاد میشود توجه نشان میدهیم و این موانع مسائلی هستند که با جلسات کوچینگ دیده میشوند و ما بر اساس آن میتوانیم بهتر و سریعتر راهحل مشکلاتمان را بیابیم و با این تفاسیر بهتر آن را قبول کرده و متعهدانهتر به آن عمل کنیم.
باید توجه داشت که کوچینگ مشاوره نیست، با کوچینگ، راهحل اصلی از درون خود شما میجوشد. گاه شما در مشورت با دیگران میل به بازگو کردن کل حقایق ندارید و در اینجا کوچینگ به شما کمک میکند که بهترین تصمیم را بنا به شرایط خاص خود اتخاذ کنید. یک نمونه از آن اخیراً برای بنده پیش آمد که تمام فکرم را به خود مشغول کرده بود و باعث شد که از کوچ خود درخواست یک جلسه کوچینگ داشته باشم.
من در این جلسه مشکل اصلی را بهصورت اجمالی مطرح کردم و ایشان در پاسخ، سه سؤال اساسی مطرح کردند که من با پاسخ دادن سرراست آنها به خود توانستم بهوضوح راهحل را مشاهده کنم و بدون هیچ شکی به انجام کار درست دست بزنم.
من تجربهی خوبی از کوچینگ کسب کردهام و میتوانم این را با اطمینان بگویم که بیشتر اوقات راهحل مسائل انسان در ذهن خود او وجود دارد اما دسترسی به آن برایش مقدور نیست که با جواب به سؤالات اساسی کوچ میتوان به آدرس آن هدایت شد و بهترین تصمیم را اخذ کرد.
مسئلهای که به آن اشاره کردم با یک جلسه کوچینگ بهراحتی حلوفصل شد و بنده را به راهحل منطقی رساند که کاملاً به دور از احساسات و با تفکر و تعقل اتخاذ شده بود. این تصمیم اهمیت کوچینگ را برایم مشخص کرده و سردرگمیم را به نقطه امید من و مجموعهام بدل کرد. مطالب عنوان شده گوشهای از فواید توجه و استفاده از علم روز در مدیریت تخصصی کسب و کار است.
مدیریت با فراغ بال
یکی دیگر از دستاوردهای مهم ما، در حوزه ارتباط با پرسنل و کارکنان بود. بنده پیش از این همانند بسیاری دیگر از همکارانم با کلی از مسائل ریز و درشت کارکنان درگیر بودم و واقعاً اکنون به یک فراغ بال رسیدهام؛ از طرفی بعد از انجام آموزشها واقعاً مشکلات پرسنل بسیار کمتر شده است و از سوی دیگر اکنون هر پیشامدی با دیدی بازتر و با فهمی درستتر رفع میشود و ما کمترین هزینهها را بابت مشکلاتی اینچنینی متحمل میشویم.
یک اتفاق جالب که ذکر آن خالی از لطف نیست، طی اجرا و پیادهسازی این سیستم در واحد تولید چاپخانه ما پیش آمد. دو تن از کارکنان مجموعه سر یکسری از مسائل کاری با هم به مشکل برخورده بودند که بازدهی آنها را کاهش داده بود. پس از گذراندن دورههای آموزشی و با فهم اینکه هرکس مدل رفتاری خاص خود را دارد و بسیاری از ویژگیهای رفتاری ما ذاتی هستند، به درک صحیح از یکدیگر رسیدند و مشکلاتشان را بدون واسطه و ارجاع به مدیریت حل کردند.
من میتوانم به جرئت بگویم که بررسیها پس از استقرار سیستم راهبری سازمانی حاکی از آن است که حدود ۲۰ درصد بر توان تولیدی و بازده مجموعه افزوده شده است و این در حالی است که ما کماکان با همان میزان دستگاه، همان اندازه ساعت کاری و همان تعداد نیروی کار به فعالیت میپردازیم. این تازه در حالی است که در ابتدای این مسیر هستیم و مطمئناً با فرهنگسازی آن اتفاقات بهتری نیز در مجموعه ما رخ خواهد داد.
آموزش مدیران میانی
اختلاف نظر در کارهایی چون چاپ که پر از جزئیات است، طبیعی و جزو ذات کار محسوب میشود و آنچه مهم است سرعت رسیدن به تفاهم و اقناع واقعی جمع است. من گاه شاهد اختلافنظرهایی میان خود و مدیران میانی و همینطور کارکنان و آنان شاهد بودم که بانی اتلاف زمان و انرژی زیادی شده و معمولاً هم بهصورت دستوری و نه رضایتمندانه حلوفصل میشد. آموزش و در اختیار داشتن ابزار روز مدیریتی در مدیران میانی ما در وهلهی اول بانی شناخت بهتر آنان از خود و تواناییهایشان و در مرحله بعد به ارتباطگیری و درک متقابل نیازها و خواستههای مدیریت و کارکنان شد.
ما طی اجرای سیستم راهبری سازمانی به راه درست خود پی بردیم و آنگاه بود که متوجه شدیم برخی خواستهها و عملکردها به مدل رفتاری افراد مربوط است و به هیچوجه عداوت و منظور دیگری در پشت آن قرار ندارد که این مسئله در صمیمیت و همبسته شدن ما نقش مؤثری ایفا کرد.
اختلاف بین مدیریت عامل و مدیران میانی در کار ما شایع است و اگر شما با هر یک از آنها گفتوگو کنید، خود را محق دانسته و خواستههای شخص مقابل را زیادهخواهی و فشار نا لازم تلقی میکنند و این در حالی است که همه این سوءتفاهمها از عدم آموزش و آگاهی سرچشمه میگیرد.
مدیران میانی در اصل خط ارتباطی و واصل میان مدیریت عامل با سایر کارکنان هستند و در این میان میتوانند نقشی منفعل، مؤثر و یا حتی اخلالگر ایفا کنند. آموزشهای مذکور در حوزه راهبرد فردی باعث شده که اولاً میزان بروز مشکلات به حداقل برسد، ثانیاً بسیاری از آنها بین خود افراد به خیر و خوشی حلوفصل شود و ثالثاً بسیاری از آنها در ارتباطگیری با مدیران میانی به توافق منجر شده و بنده به فراغ بالی دستیابم که به یمن آن وقتم را بیشتر صرف کارهای مربوط به توسعه و پیشرفت کسب و کار خود کنم.
آموزش پرسنل
مهمترین سرمایه و فاکتور اصلی هر مجموعهای، نیروی انسانی آن است. سرمایههای اصلی و بانی موفقیت هر چاپخانهای فقط دستگاههای مدرن آن نیست چراکه در نهایت هر ابزاری دستکم به یک نیروی کاربلد و دلسوز نیاز دارد. اکنون دوره تفاهم و تسامح است و شما باید بهعنوان مدیر به نیازها و خواستههای صحیح نیروی انسانی خود آگاه بوده و به آن نگاه ویژهای داشته باشید.
گاه دیده میشود که مدیران چاپ و همکاران بنده ارزش چندانی برای آموزشهای اینچنینی پرسنل خود قائل نیستند و آن را بیشتر مخصوص مدیران ارشد میدانند و اگر آموزشی برای کارکنان صورت میگیرد، عمدتاً در حوزه فنی و کاری است.
این دیدگاه در حالی است که برای رواج یک تفکر اصولی در مجموعه نیاز به درک متقابل همه دستاندرکاران آن است و تا کارکنان از هر لحاظ توجیه نشوند و نقش خود را مؤثر ارزیابی نکنند، همراهی کاملی را از خود بروز نمیدهند. این اشتباه است که ما فکر کنیم صرف پرداخت حقوق خوب و بهموقع میتواند رضایت کامل کارکنانمان را در پی داشته باشد، بلکه کارکنان به عنوان یک انسان نیازهای دیگری هم دارند که باید به آنها توجه کرد که باعث افزایش انگیزه و رضایت شغلی در آنها میشود.
ما سعی کردهایم که فضای مطلوبی را برای پرسنل خود ایجاد کرده و نیازهای دیگر آنها را هم در چارچوبی مشخص تأمین کنیم، مطمئناً همه چیز در مباحث مالی خلاصه نمیشود که اگر اینطور باشد هر فردی با یک پیشنهاد مالی بالاتر محل کار خود را ترک میکند. ما خدا را شاکریم که توانستهایم از سایر جنبهها رضایت کارکنان خود را کسب کنیم و اکنون به جرئت میتوانم بگویم که کارکنانی وفادار و متعهد را در مجتمع چاپ و بستهبندی دانش فر در اختیار داریم.
بیشتر بخوانید: مدیر شرکت دانش فر فیدار: رستگاری در برقراری ارتباط جهانی است
پرسنل زبده ما اکنون در تصمیمسازیهای کلان مجموعه سهیم هستند که این مسئله به اینکه کار را از خود بدانند کمک شایانی کرده است. همانطور که گفتم سعی ما بر این بوده که رسیدگی به کارکنان را به مسائل مالی محدود نکنیم و به دیگر جنبههای موردنیاز آنها نیز توجه نشان دهیم، به همین دلیل حتی در شیوه آموزشهای خود نیز از روشهای جدید و روز دنیا استفاده کردیم و بسیاری از مطالب را به شکل بازی به پرسنل انتقال دادیم که صد البته از هر نوع آموزش دیگری اثربخشتر بوده است.
اکنون کارکنان مجتمع چاپ و بستهبندی دانش فر فیدار هر کدام یک صاحبکار هستند که کار را از آن خود میدانند، دلسوزانه و متعهدانه تلاش میکنند و مسئولیتپذیری و وفاداری نسبت به مجموعه دارند. اگر سیستم راهبری را یک جاده ۱۰۰ کیلومتری فرض کنیم ما اکنون در کیلومتر ۱۰ آن هستیم و شما حساب کنید که با دیدن این عواید، فکر به ۹۰ کیلومتر باقیمانده و ادامهی راه چقدر برای بنده بهعنوان مدیر این مجموعه شیرین و شعف آفرین است.
مسئولیت اجتماعی ما
بنده چون در دانشگاه چاپ تحصیل کردهام و تأکید زیادی روی علمی و تخصصی شدن صنعت چاپ دارم در این راستا کمک و آموزش به علاقهمندان چاپ را جزو مسئولیت اجتماعی خود دانسته و با دانشگاه چاپ تفاهمنامهای را منعقد کردهام که طی آن دانشجویان این دانشگاه میتوانند در بحث کارورزی و یا آموزش عملی در مجموعه دانش فر مشغول به کار شوند. بارها شده که برخی از این افراد نیز به اقتضای زمان و نیاز ما استخدام شدهاند و توانستهاند در رشتهی تحصیلی خود به کار بپردازند که به نظر من، خود این مسئله بسیار مهم و انگیزاننده است.
نگرش ما در مورد کسب علم و تخصص باعث شده در مجموعه خودمان نیز سایر کارکنان از آموزشهای نسبی برخوردار شوند و این مسئله بهگونهای در میان آنان شایع شده که میتوان مجتمع چاپ و بستهبندی دانش فر را یک دانشگاه کوچک به حساب آورد. من خرسندم که کارکنان ما نیز به این دسته از یادگیریها توجه نشان داده و استقبال میکنند و همین باعث شده که بنده در کسوت مدیریت این مجموعه از اجرای هر طرح آموزشی ممکنی مضایقه نکنم. اکنون همه افراد مشغول در چاپ دانش فر میدانند که پیشنیاز ماندگاری در این مجموعه همراهی با آن در روند ارتقا و پیشرفت و یادگیری است.
توجه به فضای کاری و رویکرد سبز
از منظر نورولیدرشیپ فضای کاری تأثیر مستقیمی روی عملکرد کارکنان دارد. با توجه به اهمیت این موضوع تصمیم بر آن شد تا کل ساختمان، دفاتر اداری و سالن کار بازسازی شوند. این اتفاق دقیقاً در بحبوحهی شدت یافتن تحریمها و استیصال بازار رخ داد و هزینههای ما چند برابر بیشتر از میزان تقریبی حدس زده شد اما بنده در ایجاد آن راسخ قدم بودم و این مسئله با توجه به سایر مشکلات باز هم به بهترین نحوی به انجام رسید. گفتنی است که تمامی فضای کاری ما مورد بازسازی اساسی قرار گرفت.
ما بهراحتی میتوانستیم بهجای این کار یک ماشین چاپ دیگر به مجموعه اضافه کنیم که هم از لحاظ میزان تولیدات و هم از جنبهی سرمایهگذاری عاقلانهتر به نظر میرسید اما برای ما حفظ حرمت، کرامت انسانی و بالا بردن عزتنفس و روحیه کارکنان از هر چیز دیگری مهمتر بوده و هست.
همچنین تمایل ما به داشتن رویکرد سبز باعث شد دست به تمهیداتی در این زمینه بزنیم که میتوان به عدم اختلاط پسماندهای چاپ با فاضلاب شهری اشاره کرد و در آینده نیز اقدامات بیشتری در راستای رویکرد سبز در دستور کار خود قرار دادهایم.
نکته جالب دیگر هم این بود که ما مزد کار خود را سریعاً دریافت کردیم! همانطور که گفته شد شکل و شمایل محیط کاری ما به کلی عوض شد که این مسئله ضمن بالا بردن روحیه و انگیزه کارکنان باعث شد تا مشتریان ما نیز طی بازدیدهای خود برای نظارت بر چاپ و یا اخذ قرارداد، نظر بهتری به مجموعه دانش فر پیدا کنند. من از زبان بسیاری از آنها تصدیق این عملکرد را شنیدم که این تأییدها در باور انتخاب راه درست و تشویق عملکردهای اینچنینی در آتیه تأثیرگذار خواهد بود.
همانطور که اشاره شد عمده کارهای ما در حوزه بستهبندی مواد دارویی، غذایی و آرایشی بهداشتی است که هر کدام از این رستهها با نظافت و پاکیزگی و رعایت بهداشت رابطهای تنگاتنگ دارند و طبعاً این دست تغییرات به مذاق مشتریان ما در این رستهها خوش نشسته و باعث شده که با اعتماد و اطمینان بیشتری به ما سفارشدهی کنند.
مطمئناً وقتی مشتریان ببینند که شما به خود و محل کارتان اهمیت میدهید به نگرشتان پی برده و متوجه میشوند که شما حتماً به مشتری و برونداد مجموعه خود نیز توجه نشان میدهید. من به سایر همکارانم پیشنهاد میکنم که به این مهم توجه ویژهای مبذول دارند و تضمین میکنم که حتماً بازخورد مثبت آن را لمس خواهند کرد، همانطور که مجتمع چاپ و بستهبندی دانش فر توانست این هزینههای هنگفت را در کمتر از شش ماه جبران کند.
سخن آخر
حمایت دولت از این صنعت فواید آشکار و پنهان فراوانی دارد اما با همهی اینها بنده باز هم سهم چاپخانهها و مدیران آنها را بیش از هر چیز دیگری تأثیرگذار میدانم. اخذ آموزشهایی که بهتفصیل از آنها سخن رفت میتواند گام مؤثری در راه توسعهپذیری و ارتقاء ایفا کند.
همانطور که در خلال بحث نیز اشاره شد، ما باید از افتتاح مجموعههای چاپی خرسند شویم، آنها را بانی پویایی این صنعت و همراه خود فرض کنیم نه رقیب فرصتسوز. باور کنید آموزشهای فراصنعتی و مدیریتی پیش گفته که به منزلهی اصولی روانشناختی و حتی جامعهشناختی مطرح میشوند، میتوانند فکر مدیران و تصمیمگیرندگان را باز کنند و به آنها تعریف اهداف بزرگ را بیاموزند.
هدفگذاری و ترسیم آینده روشن نیز از دیگر مسائلی هستند که با این افزونههای علمی کسب میشوند و آنگاه خواهیم دید که چه تغییرات رو به بهبودی در روند کار ایجاد خواهد شد. من معتقدم صنعت چاپ کشور ما واقعاً پتانسیل رشد و بالندگی را دارا است و میتواند دستکم در منطقه خاورمیانه حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد و این استعداد و قدرت خفته تنها مترصد توجه و خواستن است.
نویسنده: میلاد حاتمی لندی
منتشر شده در شماره ۱۹۳ نشریه چاپ و نشر – آذرماه ۱۳۹۹