شرکت ایده آل ماشین ایرانیان؛ هر جا سخن از مونوپولی و انحصارطلبی است باید فاتحهی رقابت را خواند و می دانیم این نبود رقابت است که از طرفی کیفیت را دستخوش افت می کند و از سوی دیگر به انحصارگر اجازه می دهد بازار را با قانون خودش اداره کند. تجارت جهانی اما دستکم در این روزها متمایل به بیمرزی است و آنچه خوشامد بسیاری است تجارت آزاد در بازار است. ذهن کنکاشگر انسان مدرن از ایده پردازی و قمار بر سر عقاید لذت میبرد و این حس تا حدی افراد را در برگرفته که دیگر حتی پول هم در این معادله به یک سری اعداد تقلیل پیداکرده است!
انحصارطلبی در چنین رویکردی تقبیح شده و گویا صفت محافظهکاری هرروز بار منفیتری به خود میگیرد. این دیدگاه فعالان بازار را به شورش در برابر انحصارگران تشویق میکند و اصل را بر درایت و قدرت چانهزنی میگذارد. چه خوشمان بیاید یا نیاید چه مخالف باشیم یا موفق، دنیای امروز رقابتی است و برای بقا در آن باید تجارت آزاد را آموخت؛ این معادلهای است که در آن پیشواز کنندگان موفقتر از مستقبلان و آنها نیز موفقتر از دنبالهروها بوده و خطر حذف هم بر سر انحصارطلبان سایه افکنده است.
اعتلای فرش تا عرش
آغاز فعالیت من در بازار کار به زمان دانشجویی برمیگردد. سال ۱۳۶۸ بود و من در دانشگاه کاشان در رشته مهندسی مکانیک تحصیل میکردم. کاشان همانطور که میدانید یکی از مهدهای فرشبافی ایران است و من آنجا با این هنر آشنا شدم و از نزدیکی به آن ایدهای به ذهنم خطور کرد. ایدهای خام که به خاطر مشکلات اجرایی بسیاری آن را غیرعملی میدانستند و احتمالاً قبل از من بارها به آزمایش درآمده بود.
ایدهی من تبدیل تصاویر، عکسها و یا نقشهی فرشهای دستی به نقشههای دقیق کامپیوتری بود. من به کمک دوستانم توانستم این کار را عملی کنم اما هنوز در کشور ما کامپیوتر و تجهیزات جانبی لازم برای پیادهسازی این طرح وجود نداشت.
کامپیوتر موردنیازمان را با جستجو و جمعبندی تهیه کردیم اما هنوز در پیدا کردن پرینتر مشکل داشتیم. چاپگرهای سوزنی تکرنگ (سیاهوسفید) تازهوارد بازار شده بود و پرینترهای رنگی هم ریبونی و سه رنگ بودند و هنوز قدرت چاپ رنگهای ترکیبی را نداشتند. یکسری پلاتر رسامی هم موجود بود که مثل یک ربات میآمد و قلمهای رنگ را برمیداشت و روی کاغذ رسم میکرد که باز آنها هم به درد کار ما نمیخورد.
ما موفق به طراحی سیستمی شده بودیم که طی آن هر تصویری را به نقشهای دقیق برای هنر قالیبافی تبدیل کنیم اما حالا برای پیادهسازی آن روی کاغذ نیاز به ابزاری بود که در کشور یافت نمی شد. البته جستجوهای ما آدرسهایی را به دست آورده بود که خبر از وجود چنین تکنولوژی را در کشورهایی چون ژاپن میداد و این شد که ما برای اخذ تکنولوژی روز دنیا و آنچه نیاز ما را برطرف میکرد خودمان دستبهکار شدیم و پیرو این کوشش، پای اولین پرینترهای رنگی لیزری به کشور باز شد.
برادرهای من در حرفهای لابراتوار چاپ عکسهای رنگی بودند و جزو اولینهای این صنف محسوب میشدند که لابراتوار صنعتی چاپ رنگی را در ایران پایهگذاری کرده بودند. من توسط آنها با نمایشگاه فتوکینا (Photokina) در آلمان آشنا شدم که بهصورت بینال (دوسالانه) برگزار می شد و هنوز هم پابرجا است.
دستگاه چاپ لیزری رنگی برای نخستین بار در این نمایشگاه عرضهشده بود و برادرم به سفارش من یک عدد از آنها را خریداری و وارد ایران کرد. این ماشین ساخت کارخانه میتسوبیشی ژاپن بود که به سفارش کمپانی کونیکا (سابق) ساختهشده بود. از این دستگاه در صنعت فتوگرافی و چاپ عکس رنگی استفاده میشد و ما با واردکردن آن با چالشهای زیادی روبرو شدیم.
سال ۱۳۶۸ بود و هنوز نگاهها به تکنولوژی با تردید و شک همراه بود. این دستگاه یک مدل پیشرفته بود که چون نظیری در کشور نداشت باعث بروز حساسیت شد و یادم هست که اطلاعات شهربانی و کمیته سابق به سراغ ما آمدند و پیرامون این تکنولوژی وارداتی تجسس کردند. از طرفی صنف نقشهکشی در کاشان بهشدت به ما هجوم آورده بود و ادعا میکرد ما آمدهایم کار آنها را به تعطیلی بکشانیم، آنها به ما تهمت میزدند که با این کار داریم هنر را از بین میبریم. شرکت ایده آل ماشین ایرانیان
این شکایات حتی به دفتر امامجمعه وقت کاشان، آیتالله یثربی کشیده شد و ایشان هم با کار ما مخالفت داشتند و دستور اقدام عاجل برای رفع مشکل داده بودند. خوشبختانه از سوی دیگر نیز پشتیبانیهایی از کار ما به عمل آمد. سه مرد در پیشبرد این قضایا سهم عمدهای داشتند و ما را تا اثبات حقانیت خود یاری کردند. دادستان وقت دادگاه انقلاب کاشان، فرماندار محترم این شهر و رئیس اداره میراث فرهنگی کاشان از طرح ما استقبال و پشتیبانی کردند.
آنها افراد روشنفکری بودند که بهخوبی تلاش ما را درک میکردند و میدانستند تکنولوژی همواره تسهیل گر کارها و نه از بین برنده آنها است. بههرحال این عدم انطباق نظرات باعث به درازا کشیدن جریان شد و حدود دو سالی طول کشید تا ما توانستیم مفید بودن و بیخطر بودن کار خود را به هنروران کاشانی اثبات کنیم.
کار ما شروع شد و چون در ایران بینظیر بود خیلی زود توجه همگان را به خود جلب کرد. ما بنیانگذار این کار بودیم و حدود سه سال بعد بود که گروه دیگری در اصفهان مشابه این کار را آغاز کردند که آنهم از شیوهی کاملاً مجزا و متفاوت با ما بود.
کار ما که از کاشان شروعشده بود بیشتر در تبریز مورد استقبال قرار گرفت و من با هنروران و بافندگان استان آذربایجان شرقی رابطه خوبی پیدا کردم. افرادی چون استاد نظامی دوست و خانوادههای معروفی که بهصورت موروثی در کار بافندگی تابلو فرشهای ابریشمی بودند با ما ارتباط پیدا کردند. آنها بهراستیکه هنرمند بودند چراکه بافتی باورنکردنی را تنها از روی عکس و تصویر (و نه نقشه) به انجام میرساندند. ایدهی ما به نظر آنها کار بسیار بزرگی بود و راهگشایشان برای تبدیل تصاویر و نقاشیهای پیچیدهای چون کارهای استاد فرشچیان، به تابلو فرش بود.
اولین کارهای ما در تبریز از روی نقاشیهای استاد فرشچیان بود و به یاد دارم که برای اولین بار ایشان را در سال ۱۳۷۳ و در نمایشگاه بینالمللی فرش تهران دیدم. ما برای معرفی کار خود در سالن هنرمندان آن نمایشگاه غرفه داشتیم و اتفاقاً در آن روز و ساعت استاد نظامی دوست هم در غرفه ما تشریف داشتند که استاد فرشچیان به دیدار غرفه آمد. ایشان میخواستند ببینند چه کسی آثارشان را به نقشهی فرش تبدیل کرده و ما هم که از نظر ایشان اطلاع نداشتیم و با دلهره پذیرای استاد شدیم.
ایشان در ابتدا به شوخی گفتند که شما با چه اجازهای آثار من را مورد اقتباس قرار دادهاید؟ اما به سرعت با لبخندی ما را به خود آوردند و در نهایت گفتند اگر از ایده کارهای من منتفع شدهاید لطفاً به نیابت از من به خیریهای (که آدرسش را به ما دادند) کمک کنید که ما این کار را نیز انجام دادیم. ما با دقت همان طرح اصلی، نقشههای قابل بافت ارائه کرده بودیم که توسط بافندگان هنرمند به فرشهای جاودانی تبدیل شدند که اکنون در موزههای مطرح جهان چون لوور و سازمان ملل، حفظ و پاسداری میشوند.
گروه ما هر سال در نمایشگاه فرش شرکت می کرد و کارمان مورد استقبال سایر بافندگان قرارگرفته بود. همواره به ما در بخش هنرمندان نمایشگاه فرش غرفه میدادند و ما را به چشم هنرمندانی میدیدند که باعث اعتلای صنعت فرشبافی شدهایم.
در نمایشگاه سال ۱۳۷۵ بود که از طرف شرکت سهامی فرش ایران به ما مراجعه و پیشنهاد همکاری شد. پیشنهادی برای تهیه نقشهی فرشی با ابعاد پنج هزار متر که از طرف دولت عمان به مناقصه گذاشتهشده و قرار بر آن بود که در مسجد سلطان قابوس به استفاده برسد.
اینیک پروژه عظیم بود که علاوه بر نفع مالی مسائل حیثیتی هم در آن دخیل بود و از همین رو بسیاری از کشورها از جمله هند، پاکستان، ترکیه و چین که هرکدام در کار فرش فعالیتها و پیشینههایی داشتند، برای انجام آن کاندید شده بودند؛ اما وقتی خواستههای سلطان قابوس، بهعنوان کارفرما مطرح شد، بسیاری از اساتید حرفهای خود را ناتوان دیدند و پروژه در نهایت به تنها کاندید آن، شرکت سهامی فرش ایران رسید.
این شرکت با طراحی و قلمزنی دستبهکار شده بود و تنها معضلی که داشت، قرینهسازی این فرش وسیع بود که با کمک گرفتن از سیستم ما این مشکل هم مرتفع شد و بهاینترتیب یکی از عجایب دنیا و بزرگترین فرشی که تاکنون به تولید رسیده است خلق شد و نام ایران را یکبار دیگر بهعنوان سردمدار صنعت فرش مطرح کرد. صنعتی که متأسفانه به دلیل برخی کوتاهیها و بیتوجهیها امروز به محاق راندهشده و آثار اقتدار ایران در آن هر روز کمرنگ و کمرنگتر میشود.
واردات بهاجبار
کار ما برای چاپ نقشههای فرش به واردات ماشینهای خاص اداری کشید و پس از آن هم با معضل تهیه مواد اولیه و ملزومات روبرو شدیم و ازاینرو واردات به شکل بخش ثابتی از کار ما درآمد. کاری که با کم شدن سفارشهای بخش فرشبافی و از رونق افتادن آن خود را به اولین انتخاب مجموعهی ما تبدیل کرد و کار در حوزهی خدمات چاپ دیجیتال را پیش روی ما گذاشت.
ما برای پوشش دادن به نیازهای دستگاه هایی که عمدتاً نمونه و طبعاً نمایندگی در کشور نداشت و یا دارای نمایندگی ضعیف و غیرفعال بود، با مشکل روبرو بودیم و ازاینرو بهتر دیدیم وارد این بازار جدید شویم.
بعد از مدتی شرکتهایی مثل کانن و زیراکس که دارای نمایندگی ضعیف بودند، در این حوزه فعال شدند و ما نیز بهعنوان مصرفکننده با آنها همکاری داشتیم اما آنها هم نتوانستند به تمام نیازهای بازار رسیدگی کنند و تنها راه باقیمانده واردات بود. درواقع ما به خاطر برطرف کردن نیازهای خود بهاجبار وارد این ورطه از کار شدیم و بعد از مدتی هم با افت کردن بازار حوزهی فرش و توسعه چاپ دیجیتال بهطورکلی به واردات تجهیزات چاپ دیجیتال روی آوردیم.
آن سالها ما هنوز دچار تبعات جنگ بودیم و وضعیت تحریمهای کشور بسیار بدتر از امروز بود. یکسری از اجناس بهطورکلی از سوی دولت بهعنوان کالای لوکس مطرحشده بود و اجازه واردات به آنها داده نمیشد، از طرفی برخی دیگر از ملزومات موردنیاز دستگاههای ما چون مصارف مشترکی با صنایع نظامی داشت مشمول تحریم میشد و کار در این عرصه را برای ما سختتر میکرد.
بسیاری از همکاران ما و دیگرانی که از این دستگاهها استفاده میکردند نیز مشکل ما را داشتند و وقتی باخبر شده بودند مجموعه ما نیازهای خود را با واردات مستقیم تأمین میکند با ما تماس میگرفتند و نیازهای خود را به ما ارجاع میدادند. این شد که حتی هنگام کار در حوزه فرش و تهیه نقشههای بافندگی، بخش عمدهای از کارهای ما به واردات و تأمین نیازهای دستگاههای چاپ اداری اختصاص پیدا میکرد؛ دستگاههای بهروزی که نیاز صنعت و بازار کار بود اما هیچ نمایندگی و پشتیبانی برای رفع خواستهها و پوشش نیازهای آن وجود نداشت.
بههرحال ما با هر شکلی بود کار را جلو میبردیم تا کمکم تکنولوژی پیشرفت کرد و دستگاههای مذکور فراگیری بیشتری در بازار کار یافت اما از آن رو که آنها هم نیاز به ملزومات، قطعات و مواد اولیه داشتند این نیاز هر روز بیشتر احساس میشد و ما هم برای رفع آن تصمیم همیشگی خود مبنی بر کار در شاخهی واردات ملزومات و ماشینهای اداری را گرفتیم و بهطورجدی در این راه قدم گذاشتیم.
پیروزی بر تحریمها
سال ۱۳۷۴ بود که من به خدمت سربازی اعزام شدم و دیگر کار به شکل ابتدایی خود با سرعت پیش نرفت اما همزمان با اتمام این دوره و در سال ۱۳۷۶ بود که من دفتر تهران را برای کار افتتاح کردم و همه موارد خیلی جدیتر دنبال شد. من به بازدید نمایشگاههای زیادی در اقصی نقاط دنیا میرفتم و همواره در تلاش بودم از آخرین دستاوردهای علمی در رسته کاری خود باخبر شوم. ارتقای سیستم کاری کشورم به شکل روزآمد و همگام با پیشرفتهای دنیا یکی از آرزوهایی بود که عزمم را برای ادامه کار جزمتر میکرد.
ایران آن سالها هم در تحریم بود و قوانین نانوشته زیادی بر روابط تجاری آن با سایر کشورهای صاحب صنعت سایه افکنده بود. آنها در برخورد با تاجر ایرانی بسیار محافظهکار بودند و بهراحتی حاضر به معامله با ما نمیشدند. آمریکا بازار اول محصولات آنها بود و کمپانیها به هیچ قیمتی حاضر به از دست دادن آن نبودند.
من با برآورد اوضاع به این نتیجه رسیدم که برای پوشش هر چهبهتر نیازها، بهتر آن است که دفتری در کشوری اروپایی تأسیس کنم و در لوای آن معاملات خود را به انجام برسانم. بر اساس این تصمیم به سال ۲۰۰۵ میلادی دفتری را در آلمان تأسیس کردیم که در تأمین لوازم و قطعات ماشینهای اداری فعالیت دارد و ما حتی در بازار خود آلمان هم فعالیت و فروش داریم اما طبعاً هدف اصلی و نهایی ما پوشش نیازهای بازار داخلی کشورمان بوده و هست.
دفتر ما توانسته بود با تکیهبر روابط مستمر و شفافی که با دفاتر کمپانیهای معتبر جهانی در آلمان دارد از آنها اعتبارات خاصی را برای بازار داخلی کسب کند. ما توانسته بودیم آنها را به خرید اقساطی مجاب کنیم و فرصت قابلتوجهی را برای بازپرداخت حسابهای مالی از آنها بگیریم، به شکلی که تولیدکننده داخلی بهراحتی میتوانست باپشتکار هزینههای دستگاه را از کار با خود آن تأمین کند.
این روند تا سالها از طرف ما دنبال گرفته شد و بسیاری از فعالان این صنف از فعالیتهای ما منتفع شدند اما متأسفانه مسائل شوک ارزی (نوسانات قیمت ارز) و عدم ثبات آن این روند را در چند مرحله با مشکل روبرو کرد.
نقدینگی مشکل همیشگی صنف ما بوده و هست، از طرفی بانکها هم یا تسهیلاتی برای ارائه ندارند و یا وامهایی میدهند که سود کلان آنها عملاً هر کسبوکار موفقی را هم بهراحتی زمین میزند. نرخ سود بانکی در آلمان از یک و نیم درصد شروع و نهایتاً تا چهار درصد میرسد و ما از این فرصت به نحو احسن بهره بردهایم که متأسفانه با مشکلات مذکور امکان ادامه آن از عهده ما خارجشده است.
حتی در بسیاری از این موارد ما پرداختهای سه، شش و نهماهه یا حتی یکساله را بهصورت فاینانس و کاملاً بدون بهره از خود کمپانیها اخذ میکردیم اما مشکل اینجا بود که پول باید به یورو پرداخت شود و اختلاف قیمت آن بود که ما و صنعتگر داخلی را با مشکل روبرو میکرد.
من بهجرئت و بر اساس تجربیات و مقایسههای خود میگویم که صنف چاپ بسیار شریف است و درصد بهاصطلاح کلاهبرداران در آن صفر است، صنف چاپ از انسانهای سالم و زحمتکش تشکیلشده و ما طی این سالهای فعالیت هرگز مشتری نداشتیم که در مسائل مالی با او به مشکل بربخوریم؛ اما در این بازار امن جهش قیمت ارز مثل موجی طوفانزا معادلات را به هم زده و بهراحتی فعالان این حوزه را در پرداخت دیون خود با مشکل مواجه میکند. تاکنون دو بار این مشکل بهطورجدی گریبان گیر ما شده است (یکبار در سالهای ۸۸ و ۸۹ و یکبار هم در جریانات اخیر سال ۹۷).
اکنون دولت قانونی را به تصویب رسانده که طی آن باید تمامی مراحل کار با ثبت سفارش از طریق بانکها و وزارت صنعت، معدن تجارت و با نظارت جامع گمرک به عمل برسد. این قانون در شفافسازی بسیار کارگشا است و در سراسر دنیا هم تجارت از همین کانال و به همین ترتیب صورت میگیرد اما مسئله اینجا است که ما طبق این قانون باید تمامی وجه یک معامله را قبل از ورود به کشور پرداخت کرده باشیم و این مسئله ما را از امکان فروش اقساطی به مشتریان داخلیمان منع میکند.
ما پتانسیل و اعتبار آن را داریم که حتی در شرایط کنونی و تنگ شدن حلقه تحریمها همچنان اعتبار گشایی کرده و به تأمین نیازهای صنعتگر داخلی بهصورت اقساطی و دلخواه او عمل کنیم اما عملاً قوانین جدید این امکان را از ما و مشتریانمان سلب کرده است.
شرکت ایده آل ماشین ایرانیان
شرکت ایده آل ماشین ایرانیان از سال ۱۳۸۷ با اخذ مجوز از اتحادیه فنآوران و ماشینهای اداری تهران کار خود در حوزه چاپ دیجیتال و واردات دستگاههای اداری و صنعتی این رسته را آغاز کرد. مفتخرم که اعلام کنم تاکنون قریب به ۳۵۰ دستگاه از مدلهای مختلف دستگاههای چاپ دیجیتال توسط شرکت ما به بازار داخلی عرضهشده است. از این میزان حدود ۵۰ عدد از آنها ماشینهای بزرگ صنعتی بوده و الباقی آن را ماشینهای اداری تشکیل داده است.
شرکت ایده آل ماشین ایرانیان خرسند است که توانسته تمامی این دستگاه ها را بهصورت شرایطی و بنا به خواستههای مشتریان در خدمت آنها قرار دهد و به این وسیله نقش کوچکی در رونق بخشی به تولید داخلی در حوزهی چاپ داشته باشد.
سیاست ما در شرکت ایده آل ماشین ایرانیان به این شکل بوده که همواره ماشینهای قابلعرضه را در انبار خود داشتهایم و مشتری میتوانسته بهراحتی و در اسرع وقت بعد از عقد قرارداد آن را تحویل گرفته و از فردای روز معامله کار خود را آغاز کند.
شرکت ایده آل ماشین ایرانیان در بحث تأمین ملزومات و قطعات هم به همین شکل برخورد کرده و هرگز از پول مشتری خود بهعنوان سرمایه شخصیاش استفاده نکرده است. ما طی این سالها تجارت، تجربه کسب کردهایم و میدانیم که کار با این شرایط (که شما پول مشتری را گرفته و نیاز او را درزمانی دیگر برآورده کنید) به خاطر تغییرات قوانین و نوسانات و فشارهای خارجی که به کار تحمیل میشود، امکانپذیر نیست.
ازاینرو ما خود را موظف دیدیم که همواره با پیشبینی نیازهای مشتری انبار خود را از احتیاجات او مملو کنیم و در اسرع وقت به خواستههای او جامه عمل بپوشانیم. این جای خوشحالی و افتخار دارد که شرکت ایده آل ماشین ایرانیان طی این سالها با پیروی از این شیوه توانسته از بازماندن چرخ تولیدات سایر مشتریانش جلوگیری کند و همواره یاور آنها در ارتقا و توسعه کارشان باشد.
در همین سال جاری و از برج دو تاکنون بیش از ۳۰ بخشنامه تجاری توسط وزارتخانه بازرگانی و گمرک صادرشده که هرکدام بهگونهای با دیگری مغایرت دارد و این باعث ایجاد سردرگمیهای زیادی شده و کار را با مشکل روبرو کرده است. این چالشها همواره در مملکت ما موجود بوده و شرکت ایده آل ماشین ایرانیان نیز باتجربه و درایت به این نتیجه رسیده که بهترین کار تأمین آنی احتیاجات مشتری است و در چنین وضعی هرگز نباید کار امروز را به فردا ارجاع داد.
نوسانات اخیر ارزی و در پی آن به هم خوردگی تعادل بازار باعث شد که ما عملاً تا تیرماه امکان هیچگونه ثبت سفارشی را نداشته باشیم. این مسئله شارژ کردن انبار ما و بسیاری دیگر از صنوف را به وقفه انداخت و میدان را جولانگاه سوءاستفاده گران، گرانفروشان و محتکران کرد؛ اما ایدهآل بهسرعت بر وضعیت غالب شد و توانست سریعاً با چند ثبت سفارش پیدرپی نیازهای مشتریان خود را به شکل اصولی و با قیمت پایه و مصوب پوشش دهد.
ثبت سفارشها، پرداختهای مالی، آمادهسازی و حملونقل بار تا رسیدن به دست ما چند ماهی وقفه ایجاد کرد اما خوشبختانه اولین بخش از سفارشهای ایدهآل نزدیک به دو ماه پیش رسید و با استقبال بینظیری هم روبرو شد. ما هم چون بسیاری دیگر از فعالان این حوزه مشمول ارز دولتی شدیم و با تخصیصی که صورت گرفت توانستیم کالاهای موردنیاز تولیدکننده داخلی و مشتریان خود را با قیمت کنترلشده در اختیار آنها قرار دهیم.
تجربیات اینچنینی به ما نشان داد که بسیاری از مشکلات از سوی خود ما ایجادشده و این تحریم داخلی است که کمر صنعت ما را شکسته است. بعد از قیمتگذاریهای جدید وقتی ما بهای کالای خود را با عرف بازار مقایسه کردیم دیدیم که حدود یکدوم قیمت آن است! بسیاری از این کالاها به خاطر احتکار موازنهی عرضه و تقاضای خود را ازدستداده بودند و با قیمتهای ناباورانه و گزافی به فروش میرسیدند. باور نمیکنید که وقتی ما قیمت برخی از این کالاها را با قیمت جهانی آن و حتی با نرخ ارز آزاد حساب میکردیم، قیمت دلالی بازار باز هم ۴۰ تا ۵۰ درصد بیشتر از حد معمول بود!
شرکت ایده آل ماشین ایرانیان با دیدن چنین وضعی به کار خود سرعت بخشید و خوشبختانه با تکیهبر رسانههای صنف و شبکههای اجتماعی خیلی زود توانست اطلاعرسانی خوبی را به انجام برساند و به کمک مشتریان خود و دیگر فعالان این حوزه از بازار بیاید. استقبال به صورتی بود که محمولهی اول ما در کمتر از ۱۰ روز به فروش رسید و در این میان تمامی حواس ما بر این بود که کالا به دست مصرفکننده نهایی آن برسد که با توجه به شناخت بازار داخلی و داشتن مشتریان متعدد، این کار بهدرستی انجام پذیرفت.
خبر خوب این است که ما با دیدن چنین اوضاعی پروفرماهای خود را هر چه سریعتر آماده کرده و پشت سر هم دست به ثبت سفارش زدهایم و کارها بهگونهای تنظیمشده است که انبار ما در چند وهله شارژ خواهد شد و مشکلی از لحاظ تأمین نیاز مشتریان وجود نداشته باشد. ما خوشحالیم که توانستیم با این مجموعه از تلاشهای خود حسی از آرامش و امنیت را به بازار این حوزه ببخشیم و خیال تولیدکننده این بخش را از تأمین مایحتاج اولیه تولیدات خود آسوده کنیم.
دیجیتال، آیندهی چاپ
دروپا را میتوان بزرگترین رویداد چاپ جهان دانست که میتوان از دیدار آن خط سیر جهانی صنعت چاپ را تشخیص داد و با کمک آن آینده چاپ را پیشبینی کرد. خیلی مهم است که صنعتگر داخلی ما بتواند با هوشیاری به سمت توسعه و پیشرفت جهش کند و با کمک گرفتن از آخرین پیشرفتهای جهانی، خود و درواقع صنعت کشورش را بهروز کند.
در دورههای اخیر این نمایشگاه بینالمللی همگان شاهد پیشرفتهای دنیای دیجیتال در این صنعت بودند. چاپ و صنایع وابسته به آن اعم از بستهبندی، لیبل، نشر و دیگر حوزههای مربوط، همگی به سمت دیجیتالی شدن دستگاهها پیشرفتهاند و به نظر میآید چاپ افست در حال افول و کمرنگ شدن است.
باید توجه داشت که تیراژهای چاپی در حال کم شدن هستند و بازار کار دیگر اجازه تهیه و نگهداری دستگاههای بزرگ و پرهزینه افست را به صنعتگران نمیدهد. حتی در کشوری چون آلمان که بهعنوان مهد چاپ جهان موردتوجه است، شما وقتی به کتابفروشی مراجعه میکنید، میبینید که کتابها در چند نسخه محدود و فقط بهعنوان نمونه موجود هستند و شما با انتخاب آنها سفارش خود را ثبت کرده و کتاب (به شکل) فیزیکی به آدرس پستی شما ارسال میشود، بهعبارتدیگر این کتاب به سفارش شما به چاپ میرسد.
نمونههای این مورد در کشور خود ما نیز رخداده است، اکنون ناشران کتب دانشگاهی در رشتههایی چون پزشکی و یا هنر و امثال آن که نیاز به تصویرنگاری و طبعاً استفاده از کاغذهای نفیس و چاپ رنگی داشته و قیمت بالایی نیز دارند، به همین طریق عمل میکنند.
مسئله در حوزههای دیگر چاپ هم به همینگونه است و ازاینرو جهان امروز، چاپ دیجیتال را به صنعتگر چاپ پیشنهاد میدهد. ایدهآل بسیار خوشحال خواهد بود اگر بتواند در این تصمیم روند کاری چنین مجموعههایی را تسریع کند.
آزادی، قانون است
شرکت ایده آل ماشین ایرانیان محصولات چندین شرکت اروپایی، آمریکایی و شرکت های سرشناس آسیایی و دیگر نقاط جهان را در بازارهای اروپا شناسایی کرده و گلچینی از بهترینها را به بازار داخلی عرضه میکند؛ اما بهطورکلی ما سایر محصولات چند شرکت بزرگ و شناختهشده را بهصورت حرفهای تهیه و توزیع میکنیم که قبل از ورود به این بحث لازم میدانم به مسائلی پیرامون آن اشارهکنم.
باید دانست که بازار جهانی امروز مرزی نمیشناسد و اگر شما خواهان فعالیت در آن هستید باید از قوانینش تبعیت کنید. امروز صحبت از نمایندگی انحصاری بیمعنا است و کمپانیهای بزرگ هم اهمیت چندانی به این مقوله نمیدهند، آنها به دنبال فروش هرچه بیشتر و توسعه بازار خود هستند و در این میان با هر شخص یا مجموعهای که بتواند آنها را به خواستههایشان نزدیک کند، همکاری میکنند.
در بازار جهانی همهچیز بر اصل شفافیت استوار است و چه من بهعنوان خریدار و چه یک کمپانی بزرگ بهعنوان تولیدکننده، پرونده مشخصی داریم که ریزترین مقولات آن نیز قابلیت احصا و بررسی دارد. سازمانهایی چون بافا (BAFA) و شوفا (Schufa) بر تمامی روند کاری چنین کمپانیهایی نظارت دارند و کافی است شما پروندهای پاک داشته باشید تا آنها با بررسی آن محصولاتشان را در اختیارتان قرار دهند.
میدانیم که مسائل سیاسی کشور ما بسیاری از این تولیدکنندگان را در رابطه با ایران و ایرانی دستبهعصا و محافظهکار کرده است اما همانطور که اشاره شد ایدهآل با پیشبینی درست اوضاع توانست به پیشواز مشکلات برود و با اقداماتش در دفتر آلمان تمامی مشکلات اینچنینی را مرتفع کند.
کمپانیهای بزرگ با خیال آسوده محصولات خود را در اختیار ما میگذارند و پروندهها و قراردادها هم حاکی از مراودات آنها با شرکتی اروپایی دارد که در خود اروپا نیز فعال است و بهاینترتیب مشکلی برای آنها در قبال تحریمهای آمریکا پیش نمیآید. البته این را هم بگویم که اصل شفافیت باعث شده ما آنها را از بازار نهایی کالایشان آگاه کنیم.
آنها در جواب چنین مباحثی میگویند ما کالا را به یک شرکت اروپایی که تحت قوانین اتحادیه اروپا است، فروختهایم و حالا این محصول در اختیار شما است و میتوانید با آن هر کاری باب میلتان است انجام دهید. آنها بهخوبی و بسیار بهتر از خود ما مسائل را درک میکنند و کار از این کانال را برای هر دو طرف معامله بهتر میدانند. این نکته هم حائز اهمیت است که بااینحال آنها به تعهدات خود پایبند هستند و تمامی خدمات را طبق قرارداد به انجام میرسانند.
سازمان بافا و گمرک آلمان بر معاملات و حملونقل شرکت ما نظارت دارد و این طبیعی است که هیچ مسئلهای از دید سیستم منظم آنها پنهان نماند. این ارگانها لیستهایی دارند که بر اساس آن شرکتها را محک میزنند، از طرفی حساسیت آنها روی محصولاتی که به کشورهایی چون ایران فرستاده میشود بسیار زیاد است اما خوشبختانه پرونده کاری ما طی این سالها فعالیتهای تخصصی ما در صنعت چاپ را برای آنها محرز کرده و ما از این بابت با مشکل چندانی روبرو نیستیم.
آنها برخی محمولههای ایرانی را برای بررسیهای بیشتر بیش از یک تا دو ماه معطل نگاه میدارند، حال اینکه در مواجهه با ما این زمان به کمتر از ۲۴ ساعت میرسد که تأییدیهها نیز تماماً بهصورت آنلاین و اینترنتی صورت میپذیرند.
چراکه ایدهآل پراکندگی کاری ندارد و روی محصولات خاص از یک صنعت مشخص دست گذاشته است و در این معادله همین استمرار و تکرار باعث تسریع کارهای ما شده است. اچ اس کد (HS CODE) آن چیزی است که فعالیتهای شرکتهای تجاری را رتبهبندی و منظم میکند و حتی امروز موردتوجه کشور ما نیز قرارگرفته است. ما بر اساس این کد پیشرفتهایم و وارداتمان در یک رسته مشخص قرارگرفته و ازاینرو فعالیتهای ما کاملاً حسابشده و قانونی در حال ادامه است.
ما با اتکا بر سابقهی شرکتمان توانستهایم در مذاکرات امتیازات خوبی را به نفع مشتری خود اخذ کنیم اما متأسفانه همانطور که پیشتر هم به آن اشاره کردم، قوانین داخلی ما فعلاً از اجرای کامل و جامع آنها ممانعت میکند. شعار (کشور و دولت) ما در زمان رکود اقتصادی و روزهایی که همه شاهدش هستیم مبنی برجذب سرمایههای خارجی است و چنین قوانینی دقیقاً با آن مغایرت دارد.
شرکت ایده آل ماشین ایرانیان در کنار تلاشهایش در حوزه چاپ، یک مجوز هم برای تولیدات (بهصورت سی کی دی) در این رسته اخذ کرده است که طبق آن کارگاهی برای اسمبل و تولید چاپگرهای حوزه چاپ دیجیتال در منطقه آزاد سلفچگان تأسیس کرده است. جالب است بدانید که در آن منطقه بیش از ۴۰ شرکت خارجی حضور فعال دارند که مواد اولیه را از کشور خود وارد کرده و در خاک ما طبق قوانین منطقه و مقررات تجاری ایران، دست به تولیدات میزنند.
من اطلاع دارم بسیاری از آنها در برخورد با قوانین جدید دست به تعطیلی زدهاند و در پی خروج سرمایهها و خط تولیدشان از ایران هستند. قوانین از آنها میخواهد که معاملات ارزی خود را که عمدهی آن مربوط به کشورهای مبدأ برند میشود، تحت لوای سیستم دستوری بانک مرکزی به انجام برسانند که این نکته برای آنها قابلهضم نیست و اصلاً صرفه اقتصادی و تولیدی ندارد. به نظر من اصلاح قوانین میتواند در کنار سایر تلاشها برای کنترل بازار تا حدود زیادی در بازگشت آرامش به بازار و مصرفکننده و تولیدکننده موفق باشد.
برندها
شرکت ما اکنون نماینده محصولات ایدهآل (IDEAL) است که اجازه فروش محصولات این شرکت، اعم از دستگاههای برش، کاغذ خردکنی و حتی تصفیه هوای آن را در اروپا، خاورمیانه و ایران دارا است. شرکت هرما (HERMA) تولیدکننده انواع برچسب (لیبل) در صنعت چاپ از دیگر نمایندگیهای ما است که محصولات خاص و باکیفیتی دارد و در صنایع نفتی و محیطهای شیمیایی و چرب تا استفادههای معمول در صنایع بستهبندی را پوشش میدهد.
شرکت IGEPA و Union Paper هم ازجمله دیگر شرکتهایی هستند که در حوزه کاغذ با ما همکاری دارند. در مورد کاغذ باید توضیح بدهم که شرکتهای تولیدکننده هرگز خودشان بهطور مستقیم با هیچ فرد حقیقی یا حقوقی معامله نمیکنند بلکه هرکدام بهصورت انگشتشماری توزیعکننده دارند که از طریق آنها محصولات خود را به بازار جهانی عرضه میکنند. ما از طریق شرکتهای نامبرده شماری از بهترین برندهای کاغذ ازجمله ساپی اتریش، نویگیتور پرتغال (از به نامترین تولیدکنندگان کاغذ تحریر جهان) Mondi (که در چاپ دیجیتال مصرف فراوانی دارد) را وارد میکردیم.
همانطور که گفته شد ما از طریق دفتر آلمان خود به این شرکتهای عرضهکنندهی کاغذ دسترسی داریم اما جالب است این نکته را هم بگویم که ما هرگز به شکل فراگیر به این بخش از محصولات خود نپرداختهایم و تنها برای پوشش به نیازهای ضروری مشتریان خود دست به این کار زدیم.
شرکت ایده آل ماشین ایرانیان یک شرکت تولیدی و بازرگانی دستگاه و ملزومات چاپ دیجیتال است. ما برای پوشش سریع به نیازهای بازار خود حملونقل زمینی را مناسب دیدیم که از دیگر انواع حملونقل (ریلی، دریایی و هوایی) بهصرفهتر است. طبق قوانین حملونقل نباید این کانتینرها از ۲۰ تن سنگینتر باشند و حالا نکتهی جالب این بود که قیمت حملونقل این کانتینرها از یک تا ۲۰ تن فرق زیادی برای ما نداشت و ما ازاینرو کاغذ را وارد محصولات خود کردیم.
یک کانتینر مملو از ملزومات چاپی چیزی بیش از پنجتن وزن نداشت و در این معادله کاغذ بهعنوان یک کالای سنگین در بالانس کردن وضعیت حملونقل ما مفید به نظر میرسید. یک کانتینر معمول ما بهطور میانگین بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار یورو قیمت دارد که در این میان عمدتاً بیش از ۹۰ درصد هزینه مربوط به ملزومات و تجهیزات میشد و با احتساب هزینههای گمرکی میتوان گفت که کاغذ چه ازلحاظ قیمتی و چه ازلحاظ هزینههای گمرکی برای ما خرجی محسوب نمیشد و با توجه به این میتوانستیم آن را با قیمتی بسیار مناسب به دست مشتریان خود برسانیم.
کونیکا مینولتا از تولیدکنندگان نامآشنا و برتر حوزه دستگاههای چاپ دیجیتال است که اصالتاً ژاپنی است اما در بازار بسیاری از کشورها راهیافته است و دفتر اروپایی آن نیز در آلمان واقع است و یکی دیگر از برندهایی است که توسط ایدهآل به بازار ایران عرضه میشود.
یادم هست که در سال ۱۳۸۷ غرفه شرکت ایده آل ماشین ایرانیان در نمایشگاه بینالمللی چاپ بستهبندی و ماشینآلات وابسته تهران بهعنوان شلوغترین غرفه انتخاب شد و لوح تقدیری به این مناسبت به ما تعلق گرفت. ما دستگاههای این برند را با اقساط ۱۵ ماهه و بدون پیشپرداخت واگذار میکردیم که چنین سیستمی برای بازار چاپ ایران تازگی داشت و سبب ازدحام بازدیدکنندگان و فعالان این صنعت در غرفهی ایدهآل شده بود. میتوانم بهجرئت بگویم که فروش ما در آن سال یک رکورد غیرقابل تکرار و دستنیافتنی محسوب میشد چراکه شرایطی بسیار عالی را مدنظر قرار داده بودیم.
مدیر وقت بازرگانی شرکت کونیکا مینولتا در آلمان، آن سالها با مجموعه ما و خود من رابطه دوستانهای داشت و ایدههای بسیار خوبی را به ما ارائه میداد. ایشان که از میزان فعالیت ما آگاه بود تجربیات خود را در اختیار ما میگذاشت. توفیق ایدهآل در نمایشگاههای چاپ به سیاستهای پیشنهادی این مدیر هوشمند مربوط بود.
او دقیقاً بازار این کار را در شکل جهانی میشناخت و هر بار به من میگفت که کدام مزیت ماشین را برجسته کرده و با چه رفتاری در نمایشگاه شرکت کنم. او از ما پرسید که در بازار ایران چه چیز برای خریدار در اعلا درجه اهمیت قرار دارد و وقتی من کمبود نقدینگی و اوضاع کلی صنعت داخلی چاپ ایران را برای ایشان ترسیم کردم، به من گفت که ضمن فروش اقساطی ما میزان گارانتی را نیز برای شما افزایش میدهیم تا مشتری شما فقط به تولید بیندیشد و با خیال راحت و بدون دغدغه از هزینههای جانبی، بتواند درآمدزایی خوبی را با کونیکا مینولتا تجربه کند.
کونیکا مینولتا پروندههای فروش ما را بررسی کرده و اعلام داشت شما طی سال پیش حدود ۳۰ ماشین از کمپانی ما خریداری کردهاید که آمار بسیار خوبی است و از طرفی میزان استفاده شما از گارانتی چیزی نزدیک به صفر بوده است و این به شرکت ما اجازه میدهد مزیتهای خاصی را برای ایدهآل در نظر بگیرد.
او توضیح داد که ما برحسب و فروش هر دستگاه میزانی از ملزومات را بهعنوان احتیاجات آن در زمان گارانتی در نظر میگیریم و من با اختیارات خودم از طرف شرکت، این میزان را برای شما استفادهشده فرض میکنم و شما بهعنوان تبلیغ بخشی از این قطعات را به مشتریان خوب قدیمی خود هدیه بدهید و بخشی دیگر را بهعنوان مزیتهایی در اختیار خریداران جدید بگذارید؛ شما با این سیاست میتوانید بار دیگر موفقیت ایدهآل را در نمایشگاه تکرار کنید.
او اشاره کرد که اولین ملزومات مورداحتیاج در کار با دستگاههای چاپ دیجیتال ایمیج یونیت، ترنسفر بلت و فیزینگ است، شما یکدست از آنها را بهصورت اشانتیون روی هر ماشینی که به فروش رساندید، تحویل دهید. علاوه بر این گارانتیها را برای ما از ۴۰ هزار چاپ به ۱۰۰ هزار چاپ تغییر داد.
ما بر این اساس فروش ۵۰ ماشین را پیشبینی کردیم و خرید انجام شد اما هنوز آقای مدیر یک پیشنهاد ویژه دیگر هم برای ما داشت. او گفت اقساط فروش شما ۱۵ ماهه است و ما بر این اساس ۱۵ ست مواد اولیه مصرفی را در اختیار شما میگذاریم که به خریدار خود اعطا کنید. به این طریق ما به ازای هر ماشین، یکدست ایمیج یونیت، ۱۵ ست تونر و ۱۵ دست از کلیه ملزومات اولیه و موردنیاز دستگاه را بهصورت رایگان دریافت کردیم.
قرارداد منعقد شد و بعد از محاسبه پرداخت انجام شد و به ازای آن میزان معتنابهای از آیتمهای مصرفی به ما تحویل داده شد که بنا شد آنها را به شکل قرعهکشی در اختیار مشتریان خوب ایدهآل قرار دهیم. نمایشگاه چاپ آغاز شد و ما طبق برنامههای قبلی عمل کردیم. ۱۰ تن از مشتریان پرکار قبلی ما منتخب دریافت هدیه شدند و ما برای هرکدام از آنها یک ست ایمیج یونیت در نظر گرفتیم.
همگی آنها با دعوتنامههای اختصاصی در روز نخست نمایشگاه و در یک ساعت مقرر در غرفه ایدهآل دعوت و حضور یافتند و این استقبال، شلوغی بینظیری را در غرفه ما به راه انداخت. ما بعدازآن متوجه پیشنهادهای فوقالعاده دوست مدیرمان در کونیکا مینولتا شدیم. روز اول نمایشگاه که عمدهی غرفهها خالی از بازدیدکننده بودند در غرفهی ما همهمهای برپا بود.
ناباورانه اینکه ۱۰ مجموعه مزبور بعد از دریافت هدیه خود، هرکدام قرارداد تازهای برای خرید یک دستگاه دیگر با ما منعقد کردند. آنها عمدتاً از افراد سرشناس صنف هستند و حضور یکباره آنها در غرفه به معنی تأیید ایدهآل محسوب میشد و این خود تبلیغی بود که نمیتوان روی آن قیمتی گذاشت. آنها در غرفه ایدهآل ایستاده بودند و به بازدیدکنندگان یا آشنایانی که به چشمشان میخورد، پیشنهاد میدادند از مجموعه ما خرید کنند چراکه ما را قدرشناس و حرفهای ارزیابی کرده بودند.
تجربیات موفق اینچنینی بارها برای شرکت ایده آل ماشین ایرانیانپیش آمد چراکه من بهعنوان مدیر این مجموعه و دیگر همکارانم همواره از هر پیشنهاد جدید و کارگشایی استقبال میکنیم. ما در حد ممکن سعی کردهایم در تمامی رویدادهای مهم دنیای چاپ شرکت کنیم و تمامی سیاستهای مشتری مداری را از حرفهایها و شرکتهای سرشناس بیاموزیم، آنها را ایرانیزه کرده و در بازار داخلی خود به کار ببندیم.
ما خیلی علاقه داریم که راحتی معامله در کشورهای اروپایی را به بازار داخل خود تسری دهیم و صنعتگر زحمتکش داخلی را از فعالیتهای خود منتفع کنیم. شرکت ایده آل ماشین ایرانیان طی این سالها آنقدر فعالیتهای مثمر و موفقی در آلمان داشته که ما میتوانیم با تکیهبر این سابقه، حتی در همین اوضاع، از بانکهای آن کشور به نفع مصرفکننده داخلی خود تسهیلات اخذ کرده و پای بهترین برندها را به حوزه چاپی کشور بازکنیم.
امیدوارم این دوران تلخ رکود و بیثباتی هرچه زودتر بگذرد و با ایجاد زیرساخت درست و تکیهبر قوانین اصولی، ایدهآل نیز بتوانند بهاندازه ذرهای در تسهیل توسعه صنعتی کشور عزیزمان سهیم باشد.
نویسنده: میلاد حاتمی لندی
منتشر شده در شماره ۱۶۸ نشریه چاپ و نشر – دی ماه ۱۳۹۷