مجتمع چاپ نقشینه؛ هنگامیکه همه از چالش میگریزند، برخی به دنبال آن میگردند! آنها مصداق تبدیلکنندگان چالشها به فرصتها هستند. امروز همهی ما در صنف چاپ کسانی را میشناسیم که با تختهی امید و توسل به موجسواری در دریای پرتلاطم بازار میپردازند و تهدید موجهای بلند را لذت میبرند!
صنعت چاپ ما مملو از جوانان و مدیران خلاق و باانگیزهای است که در دوران رکود خلق شدهاند اما بزرگ میاندیشند، آنها ایستادگی را میشناسند اما ایستادن و انفعال را برنمیتابند.
مجتمع چاپ نقشینه
مجتمع چاپ نقشینه از سال ۱۳۷۸ بهعنوان مجری و مشاور امور چاپ و تبلیغات کار خود را آغاز کرد. ما قبل از ورود به بازار کار نیازسنجی کرده بودیم و با شناختی که به حوزه کارهای چاپی داشتیم دریافتیم که رضایت خوبی از سفارشهای چاپی در بازار وجود ندارد و جالب اینکه در این مورد چاپخانهداران هم از سفارشدهنده راضی نبود. ما مشکل اصلی را در عدم وجود الفبای چاپ و زبان مشترک میان مصرفکننده و تولیدکننده یافتیم و تصمیم گرفتیم نقشینه را میانجی این دو طرف قرار دهیم. مجتمع چاپ نقشینه درواقع یک ناظر تخصصی در بازار چاپ بود.
ما متوجه مشکلات بودیم، در این میان گاه ایراد از چاپخانهداری بود که متریال اصولی و موردنظر را به کار نگرفته و یا بهطورکلی از مواد بیکیفیت استفاده کرده بود و گاهی نیز مشکل از فایل سفارشدهندگان بود. نگاهها به کار چاپی تخصصی نبود و در نهایت تولیدی بیکیفیت نتیجه میشد که رضایتی در پی نداشت. نقشینه آمد تا هم مشتری را به رضایت و هم چاپخانه را به آسودگی برساند.
کار دفاتری چون ما درواقع باعث ارتقاء کیفی و اعتبار کار چاپخانهها میشد اما برخی از آنها با فعالیت ما مخالف بودند! همان سالها بود که چاپخانهها مکرراً نسبت به دفاتر تبلیغاتی معترض میشدند. آنها به اتحادیه گفته بودند که نباید اجازه دهد دفاتر تبلیغاتی سفارشگیری کنند و پیرو آن ما چند جلسه خدمت مرحوم کلاری که آن زمان ریاست اتحادیه را به عهده داشتند رفتیم و توضیحاتمان را برای حل معضل مطرح کردیم.
ایشان هم با مثبت بودن کار ما موافق بودند چراکه سفارشهای اخذ شدهی ما در نهایت به چاپخانهها سپرده میشد، با این تفاوت که فایل کار بدون مشکل ارائه شده و جزئیات اجرای آن بهخوبی مشخص بود.
رفتهرفته چاپخانهها نیز به سودمندی ما پی بردند و به خاطر دارم که بسیاری از آنها کارهای اولیه و طراحی سفارشهای خود را به ما میسپردند و در برخی موارد حتی این ما بودیم که زینک کار را هم میگرفتیم و تحویل چاپخانه میدادیم.
کار ما با این هدف آغاز شد و رشد کرد، مشتریان بسیار خوب کسبوکارهای بزرگ و برندهای شناخته شدهای از صنایع مختلف در آن سالها با ما ارتباط میگرفتند و سفارشهای خود را به نقشینه میسپردند چراکه ما اهداف آنها را بهخوبی شناخته و خواستههایشان را به نحو احسنت اجرا میکردیم. چنین دیدگاهی بود که نقشینه را در بازار به سر زبانها انداخت. حجم بالای سفارشها باعث آشنایی و همکاری ما با پیمانکاران قدرتمندی در صنعت چاپ شده بود و این ارتباط قدرت نقشینه را نیز افزایش داده و فکر راهاندازی کاری مستقل در رسته چاپ را برای ما مطرح کرد.
تولید حرفهای
مجتمع چاپ نقشینه در هفتمین سال تأسیس خود تصمیم گرفت بهصورت حرفهای وارد حوزهی تولید سررسید شود. ما چاپ، ملزومات و مواد اولیه را بهخوبی میشناختیم، مشتریان وفاداری داشتیم، پر از ایدههای نو بودیم و دیگر وقت اجرا رسیده بود. با این تصمیم بود که ما در سال ۱۳۸۵ دست به واردات اجناسی چون ارگانایزر و جلدهای خاص زدیم. واردات انبوه جلدهای نوین و غیرمرسوم به بازار ایران خود یک ریسک بود که با پشتوانهی تجربه و اطمینان از ایدههای بکر نقشینه صورت گرفت و طبق پیشبینی استقبال شایانی نیز از آن به عمل آمد.
ما طی این سالها تجربیات زیادی در حوزه چاپ و صحافی پیدا کرده بودیم و با شناخت متریال وارداتی متوجه شدیم بهخوبی توان ساخت آنها در کشور خود را داریم و با این آگاهی، تولید ما در این بخش نیز آغاز شد.
مجتمع چاپ نقشینه توانست در همان سالهای آغازین کار خود در رستهی تولید سررسید نیاز بسیاری از برندهای مطرح کشور، از بانکها گرفته تا شرکتهای تولیدی معتبر را در تیراژهای بالا پوشش دهد. برندهای مطرحی از لوازمخانگی و صنایع با ما کار کردند، به یاد دارم که در سال ۸۷ و ۸۸ کار ما به اوج خود رسیده بود و برندهایی چون استیل البرز، TDK و hp با اطمینان سفارشهای موردنیاز خود را به ما میسپردند.
ما همواره در کار خود به دنبال نقاط ضعف بازار میگشتیم و آن را به شکل یک چالش مطرح کرده و تا حل آن از کوشش بازنمیایستادیم. چنین مسئلهای را یکبار در ایجاد زبان مشترک بین مصرفکننده و تولیدکننده در بازار سفارشهای چاپی آزموده بودیم و حالا به دنبال علت عدم رضایت مشتریان در مارکت سررسید میگشتیم.
سفارشدهندگان از نحوهی اجرای کار تولیدکنندگان این رسته ناراضی بودند؛ تولید سفارشات به پایان سال میخورد و چاپخانهها و صحافیها در فشار کار از ارائهی سرویس معمول خود عاجز بودند. بهجز بانکها که به علت تجربههای پیشین سفارشهای خود را از پاییز آغاز میکردند، سایر شرکتهای بزرگ این کار را به پایان سال موکول میکردند و بدون توجه به حجم زیاد کار تولیدکنندگان، انتظار سرویس ویژه از آنها داشتند.
حالا مشکل پیدا شده بود و ما باید برای حل آن چارهای میاندیشیدیم. نقشینه تصمیم گرفت با راهاندازی یک کارخانه مجهز و بهکارگیری تجهیزات مدرن، متنوع و متعدد، سرعت تولید را به حداکثر برساند تا به راحتی از پس تیراژهای بالا بربیاید.
تصمیم جدید بانی تأسیس یک کارخانه صحافی مدرن با فضایی بالغبر ۵۰۰ متر شد. این مکان که در خیابان پیروزی واقع شده بود در ابتدا بهقصد انبار جنسهای وارداتی نقشینه تهیه شده بود که با تغییر روند، به یک کارخانهی صحافی تبدیل شده و در عرض شش ماه تمامی تجهیزات موردنیاز در آن نصب و راهاندازی شد.
ما فهمیده بودیم که مشکل اصلی دیرکرد سفارشهای آخر سال بیشتر به بخش صحافی مربوط میشود و در چاپ مشکل خاصی وجود ندارد، از این رو تأسیس این بخش را در اولویت قرار دادیم. سابقهی ما در چاپ، واردات و تولید منجر به ساخت جلدهای باکیفیتی شد که توانست توجه بازار را بهخوبی جلب کند. جلد مهمترین جز یک سررسید است، شما هنگام انتخاب و خرید قبل از هر چیز با آن دیدار میکنید و در ابتدا اینیک جلد خوب و شکیل است که توجه شما را به خود جلب میکند؛ ما این نکته را متوجه شده بودیم و ازاینرو نهایت توجه را به این بخش مبذول کرده بودیم.
مجتمع چاپ نقشینه با چند شرکت تولیدکنندهی در ترکیه مراوده داشت که مشورت با آنها توانست کار ما را بهخوبی جلو ببرد. سال ۱۳۸۹ بود که صحافی ما به بهترین وجهی تجهیز شده و آمادهی تولید در تیراژهای بالا شد. دراینبین بخش جلدسازی ما یکی از مجهزترین قسمتهای کارخانه محسوب میشد که در آن توان اجرای سایر جلدها اعم از چرم مصنوعی و طبیعی وجود داشت و آثار نفیسی در آن سالها توسط تیم زبدهی ما به بازار ارائه شد.
ما حالا در صحافی حرفی برای گفتن داشتیم و علاوه بر انجام سفارشهای خود کمک حال دیگر همکاران بوده و در بخش تولید عمومی نیز فعالیت میکردیم. تیم و تجهیزات ما به شکلی بود که تمامی ایدههای جدید را جوابگو بود و این عملکرد نشان از تکمیل این بخش کار ما میداد و این یعنی ذهن توسعهطلب ما باید به دنبال چالش و کار جدیدی میگشت.
احداث یک چاپخانه بهمنظور توسعه عمودی کسبوکار نقشهی بعدی نقشینه بود. سال ۱۳۹۳ بود که ما اولین ماشین چاپ خود را خریداری کرده و وارد کار در این حوزه شدیم. یک ماشین دو رنگ دو ورقی اولین دستگاه چاپ ما بود. ما به دنبال دستگاهی بودیم تا نیازهای ما در تولید سررسید را پاسخگو باشد که ماشین مذکور بهخوبی از پس آن برآمد. رفتهرفته ما سفارشهای چاپی مشتریان خود را نیز پذیرا شدیم و با این عمل نیاز جدیدی در مجموعهی ما مطرح شد.
از طرفی مشتری نیاز به کارهای رنگی و فانتزی داشت و از سویی تک دستگاه چاپ جوابگوی خیل سفارشها نبود و این شد که بعد از چند ماه دستگاه دیگری به مجموعهی ما اضافه شد. ماشین دو ورقی چهار رنگ با لاک، دومین دستگاهی بود که در پی سیاست تجهیز مجموعهی چاپ نقشینه به کار گرفته شد.
تعریف هدفی جدید
صنعت چاپ در کشور ما هر از چند گاهی تغییر مسیر میدهد و بخش خاصی از بازار آن رونق میگیرد. ما در همان چند سال پیش و در واردات دستگاه دوم چاپ خود نیمنگاهی هم به حوزهی بستهبندی داشتیم و از همین رو تهیهی یک دستگاه مجهز به برج لاک را در دستور کار قرار دادیم. مجتمع چاپ نقشینه مشتریان خاصی در حوزهی مواد دارویی، بهداشتی و مواد غذایی داشت که برای پوشش به نیازهای آنان تصمیم گرفت انتخابهای آتی خود را با آیندهنگری پیش ببرد.
مجتمع چاپ نقشینه در حوزهی تولید سررسید و بازار نشر بهخوبی پیشرفت کرده بود و تیراژهای بسیار بالایی را در این زمینهها به انجام میرساند. ما حتی به ناشران و چاپخانههای بزرگ دیگری چون چاپ و نشر کتابهای درسی کمکرسانی میکردیم و بخش چاپ و صحافی ما به نسبت حوزه خود فعالیت گستردهای داشت. ما تجهیزات فراوان، فضای مکفی و نیروهای متخصص متعددی را در اختیار داشتیم که توسط آنها بهراحتی از پس سفارشهای بازار و دیگر همکاران برمیآمدیم، اینجا بود که باز احساس کردیم در این نقطه هم به اهداف خود رسیدهایم و وقت چالش دیگر و فتح بازار جدیدتری است.
تهیه تجهیزات حوزهی بستهبندی در دستور کار مجتمع چاپ نقشینه قرار گرفت و پیرو آن بود که در سال ۱۳۹۶ ماشین چهار و نیم ورقی شش رنگ به مجموعه اضافه شد. ما ابتدا به دستگاه چهار رنگ فکر میکردیم اما مشتریانی داشتیم که برای پوشش به سفارشهای خاص آنها بهتر دیدیم ماشین شش رنگ تهیه کنیم. آنها بهخصوص در حوزه بستهبندی گاه رنگهای ساختگی طلب میکردند که حالا این ماشین جدید ما بهخوبی جوابگوی نیازهای آنان بود. مشتریان با توجه به سابقهی نقشینه اعتماد بیچون و چرایی به ما داشتند و این نکته باعث شد که آنها کارهای خود در حوزهی بستهبندی را نیز با اطمینان خاطر به ما محول کنند.
دستگاه چهار و نیم ورقی ما که به کار افتاد و سفارشهای بستهبندی رو به فزونی رفت؛ در پی آن یکسری نیازهای جدید نیز برای نقشینه مطرح شد. ما به یک دستگاه پلیت ستر احتیاج داشتیم که خریداری شد. لترپرس، تیغ و جعبهچسبان از دیگر نیازهای مطرح شده بودند که ما آنها را به نحو احسن راهاندازی کردیم. حالا چالش حل شده بود، بخش بستهبندی ما تکمیل بود و نقشینه با تمام توان آماده پیادهسازی ایدههای جدید خود در این رسته بود.
ما پیشازاین در حوزهی صحافی و نشر فعالیت داشتیم که سنخیت فراوانی با هم داشتند و این کار را تا حدود زیادی برای ما راحت کرده بود اما در قیاس با آنها بستهبندی شاخه جدید و ناشناختهای بود که هر چه در آن پیش رفتیم علاقهی بیشتری پیدا کردیم. بستهبندی علیرغم تمامی تلاشهای انجام شده در کشور هنوز جای کار زیادی داشت و بسیاری از شاخههای آن بکر و دست نیافتنی باقیمانده بود که این بهعنوان مجموعهای از چالشها رخنمون شده و ما را در خود غرق کرده بود.
علاقهی ما به این رسته باعث شد با شروع سال ۱۳۹۷ به فکر تخصصی کردن کار خود بیفتیم و این مسئله به حدی برایمان جدی بود که حاضر شده بودیم از حوزههای قبلی کار در تولید سررسید و چاپ برای نشر کنار کشیده و تمامی تمرکز خود را به صنعت بستهبندی معطوف کنیم اما بحرانها و شدتگیری تحریمها ترمز ما شد. هر چند وضعیت بازار اجازهی خروج صددرصدی ما از حوزههای پیشین را نداد و نقشهی نقشینه را به آتیه موکول کرد اما آن را حذف نکرد و ما همچنان در پی تخصص و تغییر رسته کاری خود هستیم.
ما با ورود به رستهی بستهبندی از مشتریان قبلی خود در حوزههای پیشین دعوت کردیم تا از کارخانه و تجهیزات ما دیدن کنند و آنها نیز بعد از بازدید از خط تولید، سفارشهای خود در این بخش را به ما سپردند. اکنون حدود نیمی از فعالیت ما به بخش بستهبندی اختصاص یافته و نیمی دیگر کماکان در حوزههای قبلی مشغول فعالیت و تولید است. من گاه با کارکنانی روبرو میشوم که از حجم کار و تنوع آن شگفتزده میشوند و بعد از هر سفارش پرتیراژی اذعان میکنند که خودشان باور نمیکردند توانایی انجام چنین کارهای متفاوت و متعددی را در کنار هم داشته باشند.
مجتمع چاپ نقشینه از همان ابتدا به دنبال کشف راههای جدید بود و هرچه در این مسیر جلوتر میرفت تواناییهای خود را بهتر شناخت. طی این سالها نیروهای زیادی در نقشینه آموزش دیده و ورزیده شدند که حالا خود صاحب برند وکسبوکارند و ما از این بابت مفتخریم. بانی مباهات ما نیروی کار صادق و زحمتکشمان هستند که من همواره از همه آنها کمال تشکر و قدردانی را دارم، نقشینه یک ایده است که آنها به باور رساندن آن کمک کردند و خود صاحب تمام افتخارات آن هستند.
همانطور که گفتم بستهبندی برای ما دنیای بکر و ناشناخته بود که ما بهگونهای توانستیم به کشف دوباره آن نائل شویم و خلاقیتهای خود در این رسته را محک بزنیم. بستهبندیهای خاص و طرحهای بهظاهر نشدنی طی همین سالهای معدود شروع کار به ما ارجاع داده شده که بعضاً بسیاری از مجموعههای تخصصی و سابقهدار این حوزه از انجام آن عاجز بودهاند و نقشینه از پس پیادهسازی آنها برآمده است.
در همین اواخر جعبه دارویی خاص به ما سپرده شد، این جعبه چندوجهی بود و طریقه بسته شدن خاص و غیرمتعارفی داشت که هیچکس انجام آن را عهدهدار نشده بود. این طرح بهعنوان پروندهی چالشی جدید ما مطرح شد و پس از آزمونوخطاهای متعدد در نهایت به انجام رسید و مهر تأیید دیگری بر تواناییهای نقشینه حک کرد.
نقشینه امروز به جعبهسازی علاقه خاصی پیدا کرده و به دنبال ایجاد شگفتی در این رسته است. ما برای پیشبرد اهداف خود تصمیم به تجهیز هرچه بهتر خط تولیدمان گرفتهایم، بخشهای زیادی را تکمیل کردهایم و اکنون تهیه یک دستگاه بوبست، یک طلاکوب مخصوص جعبهسازی و خط جعبهچسبانی که توانایی ساخت جعبههای خاص را داشته باشد در دستور کار آتی ما قرار گرفته است.
طبق برنامهریزیهای انجام شده با آغاز سال ۱۳۹۹ ما به اهداف از پیش تعیین شده خود خواهیم رسید. من از همینجا مژده میدهم که بهزودی برند نقشینه در حوزهی جعبهسازی و بستهبندی دست به خلق شگفتیهایی خواهد زد که علاوه بر بلند کردن نام خود باعث ارتقای این حوزه از صنعت کشور نیز خواهد شد.
مشتری امروز دیگر سنتی فکر نمیکند و میداند برای ماندن در بازار رقابتی باید خلق تفاوت کند و بر مزیتهای خود بیفزاید. ما هر روز شاهد بستهبندیهای جدید و جعبههای خاصی هستیم که توسط شرکتهای تولیدکننده به صنعتگران حوزه بستهبندی ارجاع داده میشود و حالا این وظیفهی ما است که با برآورده کردن نیازهای آنان کمک حال صنعت کشور بوده و از برونسپاری احتمالی سفارشهای آنان از کشور جلوگیری کنیم.
راه درازی پیش پای نقشینه است و تا تکمیل مورد قبول خود فاصله زیادی دارد اما مهم این است که حرکت را آغاز کرده و مطمئنم چون دیگر رستهها در این کار جدید هم موفق خواهد شد. من همیشه به همکاران، دوستان، کارکنان و تمامی کسانی که در بخش تولید فعالیت دارند گوشزد میکنم که این دوران بحران و رکود گذرا است و میتوان با هوشیاری، بهجای قبول شکست، پیروزی را به آغوش کشید.
من وجود مشکلات را منکر نمیشوم اما معتقدم با تلاش و خوشفکری میتوان در همین بازار هم موفقیت را کسب کرد. نقشینه توانسته با اجرای همین نقشه کار خود را شیفتی کند و این در حالی است که بسیاری از چاپخانهها تن به تعطیل و تعدیل دادهاند. هر چند که این شیفتهای شلوغ کاری مقطعی و فصلی است اما همین شرایط هم در چنین اوضاعی خوشحالکننده است.
متأسفانه در چنین زمانی برخی از همکاران ما که آیندهنگری ندارند و یا به هر زعمی از توسعه و ارتقا جا ماندهاند تضعیف شده و از بازار کار حذف شدهاند. امروز برد با مجتمعهای چاپ و چاپخانههای بزرگ است و دستاندرکاران این حوزه چارهای جز گسترش کار خود ندارند، حالا این کار میتواند بهصورت مستقل و یا به شکل ادغام شدن چند چاپخانه صورت بپذیرد. در عصر جدید کسبوکار در این حوزه و دیگر بخشهای بازار برای وصول به موفقیت باید به شکل تخصصی و هدفمند پیش برود.
امروز حتی یک کسبوکار کوچک و زیر راهپلهای باید قبل از هر چیز به نیازسنجی بپردازد، بداند چه وقت مناسب انجام چه کاری است، کی باید خرید و کی باید فروخت. تغییر یکی از ارکان مهم توسعه است و یک مدیر باید قدرت پیشبینی داشته باشد و بتواند با ایجاد توانایی برای مجموعه خود منتظر زمان مقتضی و فرصت مغتنم باشد.
مطمئناً وضعیت بازار چاپ بهزودی تغییر خواهد کرد؛ دورهی رکود میگذرد و با تغییر این روند رونق به کسبوکارهای تولیدی برمیگردد. من تحقیقاً خدمتتان عرض میکنم که شمار چاپخانههای موجود کشور برای پاسخگویی به تولیدات دوران رونق بهشدت کم هستند و این یعنی تقاضای بیشتر و رونق بازار چاپ و چاپخانه. این رونق علیالخصوص برای مجموعههای تخصصی حتمی خواهد بود؛ آینده مختص مجموعهای حرفهای و هدفمند است.
یک مدیر امروزی
باید توجه داشت که یک مدیر امروزی نباید تنها برای انجام کارهای روتین پشت میز خود بنشیند، اگر همهچیز عادی و فرمالیته باشد که دیگر نیازی به مدیریت ندارد، مدیر امروزی باید برای حل چالشها تدبیر کند و برای گذر از بحرانها برنامه بریزد.
کشور ما امروز در وضعیت عادی قرار ندارد و این وضعیت کمبود و بیثباتی متوجه تمامی کسبوکارها و صنایع است و تنها مختص به چاپ نیست اما طبیعتاً این مشکل در هر حوزهای شدت و ضعف دارد. صنعت چاپ وابستگی تامی به واردات دارد، عمده تجهیزات و مواد مصرفی صنف ما از خارج کشور وارد میشود و طبعاً امروز اوضاع برای ما وخیمتر است.
البته ناگفته نماند که کشور ما تولیداتی هم در حوزه مواد مصرفی دارد اما کیفیت مطلوبی را در آن شاهد نیستیم، مثلاً مقوای ایرانی به دست ما میرسد که باور کنید از مدل چینی هم بیکیفیتتر است، حالت دارد، چاپ پذیری خوبی ندارد، چروک میشود و در کل نمیشود خروجی مطلوبی از آن گرفت و اینها خود مشکلی بر مشکلات است.
منظور من این است که وضعیت حتماً سخت و بغرنج است و چاپ نیز از آن مستثنی نیست اما در عین حال معتقدم که باید با در نظر گرفتن تمامی این مقتضیات دست به مدیریت زد و نگذاشت خط ممتد توسعه و پیشرفت قطع شود. واقعاً کسی نمیتواند بهدرستی آینده را پیشبینی کند اما میتوان با توجه به اکنون دست به انتخاب زد. ما باید بتوانیم بحرانها را مدیریت کرده و از وضع موجود استفاده بهینه کنیم.
شاید در بسیاری از ورطهها نتوان در بحران به شکوفایی و پیشرفت رسید و کسی منکر آن نیست اما دستکم میتوان با تدبیر آهستهآهسته از دریای طوفانی آن بهسلامت عبور کرد، باید توجه داشت گاه عقب ننشستن و ایستادگی خود به معنای پیروزی است. در سالهای اخیر بارها در جلسات و دیدارهای خصوصی بسیاری از دوستان از من پرسیدهاند که به نظر شما فردا چه خواهد شد و من همیشه گفتهام فردا مهم نیست چه اتفاقی میافتد و شما هم به آن فکر نکنید، فقط بیندیشید که خود شما چه کردید و چه باید بکنید.
صبور بودن خود مفتاح بسیاری از مشکلات است. من میتوانم صبوری را یکی از خصایص خود و مجتمع چاپ نقشینه بدانم. بارها شده است که دوستان در مواجهه با من از صبوریم متعجب شدهاند، برای آنها سؤال پیش آمده که مثلاً چرا در فلان شرایط بحرانی آنقدر صبور هستم و با مشکلات عدیده با آرامش برخورد میکنم. این رفتارها برای آنان عجیب است اما همه برآمده از اعتقادات من در اصول مدیریتی است. من میگویم یک مدیر باید آرامش خود را در هر وضعیتی حفظ کند و بهجای ازهمگسیختگی با آرامش روی مشکل پیش آمده تمرکز کند و به راهحل بیندیشد.
صنعت چاپ ما امروز در تهیه مایحتاج اولیه خود با مشکل روبرو است و من میدانم بسیاری از همکارانم حتی در سرویس کردن دستگاههای خود با معضلات و کمبودها درگیر هستند. اگر ماشینهای چاپ تا دو سال پیش همیشه آماده و اورهال بودند امروز نمیتوان برای نبود آن وضعیت از کار دست کشید. امروز چارهای جز سازش نیست و اگر ما بخواهیم تنها به مشکلات و نقصانها فکر کنیم فقط انرژی منفی را به کار و روح خود وارد کردهایم. من مطمئنم میتوان با مدیریت از این بحران هم عبور کرد و آنکه بهسلامت از این طوفان بگذرد برنده حتمی است.
نجاتیافتگان این وضعیت حتماً موفقیت را در آغوش خواهند کشید. گذر از این مضیقهها خود به معنی قدرتمند بودن است، مجموعهای ضعیف بهناچار حذف میشوند و با کم شدن رقبا بازار برای مجموعههای باقیمانده بهتر خواهد شد. البته اشتباه نشود، من از موضوع حذف همکاران ناراحتم اما این رسم صنعت و بازار است و در تمامی کشورهای جهان هم رخ داده و میدهد. در مورد کنارهگیری از صنعت چاپ نیز لازم است بگویم که بیشتر همکاران ما با توجه به مقوله سود و سرمایه است که دست به تعطیلی و خروج از بازار میزنند.
راهاندازی یک چاپخانه در هر زمان و شرایطی که باشد نیاز به سرمایهای هنگفت دارد و حتی اگر تمامی شیفتهای کاری هم پر باشند باز برگشت سرمایه در آن بهکندی صورت میگیرد و زمانی طولانی نیاز دارد. در حالت فعلی هم که اصلاً خواب سرمایه در این کار معقول نیست و از طرفی برخی کارها هستند که با صرف سرمایهی به نسبت کمتر، سود کلانتری را نصیب سرمایهگذار میکنند و ازاینرو بسیاری با یک برآورد سرانگشتی ماندن در این کار را ضرر محاسبه میکنند.
البته که دلالی در این روزگار سرمایه کمتر و سود بسیار بیشتری را عاید سرمایهگذار میکند اما ایدئولوژی و منش افراد نباید در این مورد نادیده گرفته شود، روحیه من با چنین کارهایی جور نیست و بهشخصه نمیتوانم وارد اینگونه حوزهها شوم. چاپخانهدار باید برای خود شأن یک تولیدکنندهی متخصص و فرهنگی قائل شود و قیاس چنین شغلی با دلالی از اساس اشتباه است. من روزگار رونق را برای فردای این صنعت پیشبینی میکنم و معتقدم باید با ایستادگی و مدیریت مشکلات را برطرف کرد، ما در حال گذر از بحران هستیم و اکنون فقط باید کمی صبور بود و تحمل کرد.
قدرت اتحاد
امسال ما انتخابات اتحادیه چاپخانهداران را پیش رو داشتیم که طی آن یک تحول را شاهد بودیم، به نظر من این بار صنف ما تصمیم گرفت به نیروی جوان و با انگیزه اعتماد کند. شاید دراینبین برخی به دنبال نتیجهی سریع و تغییر حالت در کمترین زمان باشند اما باید بگویم که چنین انتظاری صحیح و معقول نیست. باید توجه داشت که افراد در اتحادیه ما تغییر کردهاند و حالا اعضایی وجود دارند که تاکنون سابقه کار جمعی با یکدیگر نداشتهاند و حالا نیاز بهصرف زمانی برای هماهنگی و رسیدن به زبانی مشترک دارند.
در وهله بعدی باید دست به مطالعهی وضع موجود و اخذ تصمیمات مقتضی و شدنی است که باز این مقوله هم نیاز بهصرف زمان دارد. در اینجا باز هم باید حرف قبلی خود مبنی بر صبوری و تحمل تا رسیدن به نتیجه مطلوب را تکرار کنم.
اتحادیه میتواند و باید در این وضعیت کمک حال صنف باشد اما این کاری زمانبر است. البته در این میان برخی کارها مشخص هستند و اولویت دارند، به نظر من بحث تعرفههای جدید و بالا بردن کارمزدهای چاپ یکی از ضرورتهای پیش رو است.
اکنون ما با مضیقههایی چون گرانی و کمبود مواد اولیه روبرو هستیم اما باید توجه داشت اتحادیه نمیتواند کار چندانی در این خصوص به عمل برساند، نقش اتحادیه در این موارد پررنگ نیست اما بهراحتی میتواند در تعیین کارمزدها دخیل شود و با افزایش آنها بخشی از مشکلات تهیه و تولید را مرتفع کند.
من فکر کنم کارمزد یک دستگاه چاپ اکنون حداقل ۵۰ درصد زیر قیمت واقعی است و باید برای کمک به صنف تمهیداتی برای اجرای تعرفه جدید لحاظ شود. باید توجه داشت که این تعرفهها اکنون سلیقهای و متغیر است و از طرفی چون عرضه و تقاضای عادی بازار چاپ بههمخورده قیمتدهیهای برخی مجموعههای کوچک و کمخرج موجب آسیب زدن به کل بازار و فاصله قیمت کار چاپی از بهای واقعی آن شده است.
همانطور که گفتم کار چندانی از دست اتحادیه در مورد کمبود و گرانی برنمیآید و نفوذی هم در سایر اصناف ندارد اما لااقل میتواند قیمت صنف خودش را کنترل کند. رسیدن به قیمت معقول و پیادهسازی یکپارچه آن، مواردی هستند که به نظر من از اوجب واجبات بوده و باید در صدر لیست دستورالعملهای اتحادیه چاپخانهداران قرار بگیرد. یکی از راههای مبارزه با رکود همین تعیین کف قیمت تعرفه و دور ماشین چاپ است که امیدوارم هیئتمدیره جدید تلاش خود برای رسیدن به حد واقعی را به انجام برساند.
مسئله بعدی که باید مدنظر اتحادیه باشد موضوع مالیات و مالیات بر ارزشافزوده است که باید راهی برای کارشناسی اصولی آن پیدا کرد، اکنون واقعاً میزان مالیاتها با میزان سرمایهگذاری ما تناسب ندارد. اکنون بسیار راحت است که چاپخانهدار بهجای سرمایهگذاری میلیاردی روی تجهیزات مدرن و توسعهی کار خود در حوزههای دیگر بازار سرمایهگذاری کند، سود بیشتری ببرد و مالیات بسیار کمتری بپردازد. من بهعنوان یک عضو از اتحادیه چاپخانهداران از اعضای جدید هیئتمدیره آن خواهش میکنم که در مواردی اینچنینی کمک حال ما باشند.
متأسفانه با توجه به اینکه صنعت چاپ یک صنعت فرهنگی محسوب میشود اما بسیاری از ما التزامی به رعایت مسائل فرهنگی نداریم. شاید دلیل این مسئله را باید در احداث چاپخانه به دست افراد مختلف، بدون پیشینه، دانش و آشنایی با این حوزه جستجو کرد. شاید هم رواج نگاه کاسب مسلکی باعث جدایی مقولات فرهنگی از این شغل شده است اما بههرحال این مشکلی است که رفتهرفته شیوع پیدا کرده و میتواند آسیبهای زیادی به بدنه صنف چاپ بزند.
باید برای مقابله با این مشکل اتحاد و همبستگی در بین سایر چاپخانهها صورت بگیرد که اتحادیه چاپخانهداران میتواند در این راه کمک فراوانی به صنف برساند. اتحادیه میتواند علاوه بر ایجاد همبستگی در حوزهی صدور و یا انتقال جواز چاپخانهها نیز تمرکز بیشتری داشته و از پیوستن افراد غیرحرفهای و بدون سابقه در این حوزه برای ورود به صنف فرهنگی چاپ جلوگیری کند.
همبستگی یکی از آن مقولاتی است که باید حتماً در میان چاپخانهها تقویت شود. چند وقت پیش برای خرید قطعهای به یکی از ملزومات فروشان مراجعه کردم و متوجه افزایش چند برابری قطعهی موردنظر خود شدم و از این افزایش غیرمعقول انتقاد کردم.
وی نیز با خونسردی اذعان کرد که برای ناراحتی من علتی نمیبیند چراکه وضع چاپخانهداران خوب است و همگی ثروتمند هستند! من از این پاسخ او متعجب شدم و علت پیدایش این دیدگاهش را پرسیدم و جواب قانعکنندهای گرفتم؛ او میگفت اگر وضعیت کاری و مالی شما خوب نیست چرا حاضر میشوید این اجناس گران را بخرید؟ حرف او تا حدود زیادی درست است، هرچند ما در وهلههایی مجبور به خرید و تهیه ملزومات هستیم اما چون همبستگی در بین ما وجود ندارد بهراحتی به اینگونه گرانفروشیها تن در میدهیم.
اگر ما با هم هماهنگ باشیم میتوانیم بازار خود را تثبیت کنیم، اگر همه ما بیش از قیمت اصولی و منطقی بابت هر ملزوماتی پرداخت نکنیم این بازارها به شکل خودکار به ثبات میرسند و راه برای سودجویان و سوء استفادهکنندگان بسته میشود.
همه ما در این اواخر شاهد اعتصاب کامیوندارها بودیم که همهگیر شد و بازار و دولت را به توجه واداشت، آنوقت صنف فرهنگی ما که بهمراتب اعضای کمتری دارد در ایجاد هماهنگی موفق نیست و این یکی از علتهای اصلی رکود و بیثباتی در بازار چاپ است.
چاپ صنعت مادری است که دیگر صنایع در کارهای تکمیلی خود به آن وابسته هستند، این قدرت بیچون و چرایی را به چاپ میدهد، کافی است شما برای سه روز چاپخانههای تهران را تعطیل فرض کنید، فکر کنم در چنین حالتی کل صنایع به مشکل برخورد کنند. صنعت معظم چاپ پتانسیل و قدرت دستنخوردهای دارد که برای بهتر شدن اوضاع اعضایش دیگر وقت آن رسیده تا از این منابع برداشت کند.
من قصد ندارم همگان را تشویق به انتقاد کنم اما این مطالبهگری و پیگیری ما است که در نهایت میتواند کمک حالمان باشد. ما دست کم میتوانیم دست به اعتراض و انتقاد بزنیم تا حرفمان شنیده شود، باور کنید مطالبات چاپخانهداران کاملاً بهحق بوده و با یک کارشناسی اجمالی قابلتأیید است. همهی ملزومات کار ما چند برابر شدهاند و تعرفهی ما همچنان عقبنشینی میکند!
تغییری متفاوت
روزی چاپ افست وارد کشور و بهسرعت همهگیر شد، این اتفاق در مورد آمدن ماشینهای چاپ چند رنگ به ایران هم تکرار شد. در مورد استقبال از چاپ برای نشر و حتی در تهیه، تولید و عرضهی سررسید و سایر هدایای تبلیغاتی نیز بر همین منوال بود. همیشه یک مجموعه پیشقدم میشود و پس از موفقیت در آزمون است که دیگران به پیروی از او میپردازند و گاه تا جایی پیش میروند که حتی شاخهی کاری خود را از بنیان تغییر میدهند.
بسیاری معتقدند که این اتفاق امروز دارد در مورد حوزهی بستهبندی و لیبل نیز روی میدهد. اکنون بسیاری از همکاران آینده چاپ را در صنعت بستهبندی و لیبل میدانند و این دیدگاه غلط هم نیست اما تفاوتهای چندانی با دیگر اتفاقات و اپیدمیهای صنعتی قبلی دارد.
قبل از هر چیز باید بگویم که این استقبال یک امر عادی است و در تمام صنایع و صنوف هم وجود دارد. من فرزند کوچکی دارم که گاه او را به شهربازی محل میبرم. جالب است به شما بگویم که در مجاورت این شهربازی کسی یک مغازهی اسباببازیفروشی راه انداخت که در آن تمرکز اجناس روی اسباببازیهایی بود که برای بچههای یک تا پنج سال مناسب هستند و چون پارک و شهربازی نیز بیشتر مختص کودکانی در این سنین است، مغازه مذکور موردتوجه قرار گرفت و فروش خوبی را کسب کرد.
این اتفاق باعث شد شهربازی و محله ما به بورس این مغازهها تبدیل شود و اکنون بیش از ۱۰ مغازه در کنار هم و جایجای این محله به کار مزبور بپردازند. میبینید که بازار حتی در صنوف اینچنینی به طریقه پیروی از یک ایدهی کارساز عمل میکند. این طبیعی است که بازار از فکر نو استقبال کند و یا کسبه به سمت قسمت گرم بازار توجه نشان داده و مهاجرت کنند. باید توجه داشت که ما یک کشور با خیل جوانان و نیروی انسانی آماده به کار هستیم و از طرفی جامعهی امروز ما بیش از هر چیز کار در بازار آزاد را ترویج میکند.
جوانان به خاطر آزاد بودن وقت، کار و بلندپروازی و غیر الزامی بودن زمان فعالیت، بیشتر به این سمت سوق دارند و خانوادهها نیز برای کسب درآمد بیشتر فرزندانشان از سرمایهگذاری و پشتیبانی آنها کوتاهی نمیکنند اما من معتقدم که هر نوع کسبوکار آزادی بسیار سختتر از هر نوع کارمندی و کار برای دیگران است. در بازار آزاد حتی یک دستفروش هم باید برنامهریزیهای خاص خود را داشته باشد و برای ماندن در بازار دائماً نقشههای جدیدی را پیادهسازی کند. دراینبین آنچه عادی و معمول است استقبال از کاری است که بهقولمعروف جواب میدهد و پتانسیل رشد دارد. حالا در مورد چاپ هم وضعیت به همینگونه است.
تقریباً همهی فعالان حوزه چاپ، امروز صنعت بستهبندی را آینده این رسته میدانند و این باعث میشود بسیاری از مجموعههای نوپا به این سمت گرایش پیدا کنند. قبل از آن باید بگویم نظر خود من در این مورد کاملاً برعکس بازار است و معتقدم اگر حوزه نشر به رونق پیشین خود برسد از بستهبندی بهتر و پرسودتر است اما باید توجه داشته باشیم که امروز کتابهای چاپی رفتهرفته رو به حذف و تغییر به شکل دیجیتالی هستند، حتی اخیراً خبرهایی از تغییر شکل کتابهای درسی میشنویم و این یعنی افول این بخش از صنعت و کوچ مجموعهها به بخشهای دیگر صنعت چاپ.
با چنین وضعی تلاش برای تغییر رسته و رفتن به حوزهای که همگان از آینده و رونق آن سخن میگویند طبیعی است اما چند نکته وجود دارد که نباید از نظرها پنهان بماند.
اولاً باید بگویم که بسیاری از مجموعههایی که در سخن میخواهند به تغییر حوزه دست بزنند، در عمل با مشکل روبرو میشوند و بازمیایستند. در وهلهی بعدی کسانی هستند که تا حدودی پیشروی میکنند اما قادر به ادامه راه نیستند، آنها یا در تهیه ملزومات کار لنگ میمانند یا دانش کار را نداشته و در کسب و نگهداری سفارشها موفق نمیشوند.
برخی هم هستند که به خاطر سابقه خود نمیتوانند تغییر حوزه بدهند و یا اگر این کار را انجام دهند دیر یا زود به کسب قدیمی خود برمیگردند چراکه کاری جز آن بلد نیستند. بازار پر از مروجان و سخنگویانی است که تنها حرف یک کار را میزنند و جرئت پذیرش تغییر و دل ریسکپذیری را ندارند. اینگونه است که عملاً نباید به خاطر شنیدن یک جملهی تکراری از زبانهای متعدد نگران اشباع بازار بود.
عدهای با برنامهریزی و قدرتمندانه پا به میدان میگذارند، آنها قبل از هر چیز بازارسنجی کرده، ملزومات کار را تهیه میکنند و سپس بر اساس یک طرح مدون دست به تولید با کیفیت میزنند و دائم به فکر توسعه کار خود هستند و طبعاً آنها ماندگاران این رستهی صنفی هستند.
سرمایهگذاری در بازار امروز چاپ خود یکی از ریسکپذیرترین عملها بهحساب میآید و اصلاً نمیتوان در مورد آن بیگدار به آب زد و این مسئله خود بهمثابه یک ترمز عمل میکند و بسیاری را از حرکت بازمیدارد. شما برای ورود به بازار بستهبندی نیاز مبرمی به سرمایهگذاریهای کلان دارید که باید حتماً در ادامه و تکمیل آن به بخشهای دانشی، نیروی انسانی، بازار کار و توسعههای آتی توجه کنید.
من به خاطر دارم که روزی یکی از دوستان چاپخانهدار بخشی از کارهای خود را به ما واگذار کرده بود و وقتی از سایت چاپخانه نقشینه بازدید کرد از تعداد تجهیزات و دستگاههای ما متعجب شد. برای او سؤال بود که چگونه مجموعهای که بیش از نشر در تولید سررسید فعال است از چاپخانههای بزرگ و قدیمی در حوزهی نشر هم تجهیزات بیشتری دارد.
دیدگاه ما در مجتمع چاپ نقشینه همواره به همین منوال بوده است. باور کنید گاه در اسفندماه سفارشهای سه یا چهار هزارتایی برای تولید سررسید داشتیم که آنها را قبول نمیکردیم چراکه برای ما تیراژ پنج هزارتایی و ۲۰ هزارتایی تفاوت چندانی در زمان انجام نداشت و طبعاً ترجیحمان پوشش تیراژهای بالاتر بود.
ما برای هر قسمتی چند دستگاه داشتیم که گاه فعال هم نبودند اما بهعنوان پشتیبان عمل کرده و با کوچکترین مشکلی در روند تولید یک دستگاه، همتای آن بهسرعت جایگزین شده و خط تولید دقیقهای از کار بازنمیایستاد. ما بهعنوان یک مجموعهی بزرگ با سفارشهای کلان هرگز نمیتوانستیم در ماههای آخر برای لنگ ماندن کار یک دستگاه دست به دامان چاپخانههای همکار شویم. حالا در بحث بستهبندی هم نقشهی راه ما همین است، این حوزه نیز نیازمند قدرت و توانایی انجام کار است و جزئیات زیادی دارد که اجرای آن در توان هر مجموعه و هر تولیدکنندهای نیست.
شما برای کار در حوزهی بستهبندی، جعبهسازی یا لیبل باید سرمایهگذاری کلانی را مدنظر داشته باشید، هدفمندتر حرکت کرده و در جذب مشتری فوقالعاده عمل کنید. مطمئناً اگر سایر مجموعههای چاپ به حوزهی بستهبندی وارد شوند عرضه و تقاضای این بازار نیز بههمخورده و با رکود مواجه میشود اما به تجربه خدمتتان عرض میکنم که این اتفاق هرگز نخواهد افتاد و مهاجرت یکپارچه مجموعههای چاپ امری نشدنی است.
قدرت الزامی
وضعیت کشور ما به صورتی است که امروز قوی شدن در حوزهی بستهبندی یکی از الزامات مطرح شدهی آن است. تولیدات کشور ما در حال تخصصی شدن هستند، ما امروز از قطعههای کوچک شکلات، یک مداد و هر تولید جزئی دیگری که تا دیروز بهصورت فلهای ارائه میشد را در لفاف و جعبههای جداگانه مشاهده میکنیم و این یعنی رفتن بازار به سمت تولیدات جزئی و بیشتر شدن کار حوزهی بستهبندی.
صادرات کشور ما هنوز در بسیاری موارد بهصورت فلهای و خام فروشی است و این رویهای است که دائم در حال تذکر همگان و تجربهی بهبود بخش به بخش است. ما حتماً در ادامه به حوزهی بستهبندی نیازهای مبرمی پیدا خواهیم کرد و باید تا آن روز زیرساخت خود در این صنعت را بهجایگاه قابلقبول برسانیم اگر نه باز هم باید در این ورطه به برونسپاری سفارشها و رونق دادن به بازار کشورهای دیگر بپردازیم.
اکنون محصولاتی چون خرما و یا میگوی ایران در بستهبندیهای ساده و ۱۰ کیلویی صادر میشود و پس از گذراندن یک مرحله بستهبندی در کشورهایی چون چین به دیگر نقاط دنیا ارسال میشود و با این کار ارزشافزوده تولیدات کشور ما نصیب دیگران میشود که این روند بهمنزلهی سرعتگیر یک جامعهی درحالتوسعه و پیشرفت عمل میکند.
حالا که صحبت از صادرات شد بد نیست به این نکته نیز اشاره کنم که ما در حوزهی خود بهراحتی توان صادرات محصولات چاپی را دارا هستیم و این یکی از بخشهای مغفول ماندهای است که در صورت توجه و تقویت بهراحتی قابل شکوفایی است. ما در مجتمع چاپ نقشینه به سال ۱۳۹۴ یک محمولهی تولید سررسید را به چین صادر کردیم.
همان سال بود که به کشورهای زیادی ازجمله همسایگان غربی و شرقی محصول صادر کردیم اما برای من صادرات به چین که خود مهد صادرات است، یک مقولهی جالبتوجه و تفکر برانگیز بود. نکتهی جالبتر این بود که ۳۰ درصد از خود محصول صادر شدهد از تولیدات چینی تشکیل شده بود. من این مسئله را ذکر کردم تا توجه شما را به قابلیتها و تواناییهای صنعت چاپ کشور جلب کنم.
اینجا باز هم باید گریزی به بحث اتحادیهها بزنیم، معمولاً اتاقهای بازرگانی برای فهم توانایی و پتانسیلهای صادرات هر حوزه به اتحادیههای صنوف مراجعه میکنند و این اتحادیه چاپخانهداران است که میتواند با ایجاد یک یا چند کنسرسیوم تخصصی، صادرات این صنعت را رونق ببخشد. صنعت چاپ ما با همین قدرت کنونی و فقط در صورت یکپارچهسازی و هدفگذاری میتواند بازار کشورهایی چون عراق، افغانستان، ترکمنستان، گرجستان، آذربایجان و دیگر کشورهای منطقه را تحت سیطره خود دربیاورد. میتوان با یک نگاه اجمالی در منطقه تنها رقیب ایران در حوزه چاپ را کشور ترکیه دانست.
من مراودات زیادی با همکاران و فعالان رستهی چاپ در ترکیه دارم و میتوانم به شما اطمینان دهم ما در برخی حوزههای چاپ برابر و حتی قدرتمندتر از صنعت چاپ ترکیه هستیم و این بخش پس از چاپ ترکیه است که میتوان گفت در آن از ما پیشرفتهتر و قدرتمندتر است. ما تا چند سال پیش در زمینهی لیبل هم از آنها عقب بودیم اما اکنون باجی به آنها نمیدهیم و این فاصلهی زیاد به کمترین حد ممکن رسیده و میتوان گفت که بهزودی در این ورطه هم با آنها برابر شده و سبقت خواهیم گرفت.
ترکیه همسایه ما است و در مقایسه با آن میتوان ایران را از هر لحاظ غنیتر ارزیابی کرد و تنها عامل تفوق آنها دستیابیشان به بازارهای آزاد است که امیدوارم مسائل تحریمها نیز هر چه زودتر برطرف شوند و ایران نیز به توسعهی همهجانبهتری دست پیدا کند. اگر شما صنعت چاپ ما را به بازارهای جهانی متصل کنید آنوقت است که قدرت آن را لمس خواهید کرد.
همانطور که گفتم ما در حالت گذار هستیم و با پایان این وضعیت بسیاری از مشکلات امروز ما محلی از اعراب نخواهند داشت. اتحادیه ما نیز باید با دورنگری و آیندهاندیشی به فکر یکپارچهسازی و ایجاد هماهنگی صنعتی در حوزه چاپ باشد تا زمان رفع مشکل و بهبودی اوضاع از قبل زیرساختی آماده و قدرتمند را بنا گذاشته باشد. اتحادیه بهراحتی میتواند بستر صادرات را فراهم کند، میتواند چاپخانههای هر رستهای را رتبهبندی کند و اصلاً خودش بازار سفارشهای صادراتی را کنترل کند.
اگر کشوری به اتاق بازرگانی ما مراجعه کرد و در این مورد سفارشی داشت، باید اتحادیه ما بتواند لیستی از چاپخانههای گریدبندی شده خود را در اختیار سفارشدهندگان قرار دهد. برخی کارها نیاز به مجوزهای خاصی دارند که در صورت رتبهبندی چاپخانهها بهراحتی توان کشور در هر سطحی مشخص میشود. با چنین فهرست مشخصی میتوان با صنایع دیگر کشورها وارد مذاکره شد و صادرات در عرصهی چاپ را رونق بخشید.
صادرات آزاد
اخیراً بحثهایی مبنی بر ممنوعیت صادرات محصولات چاپی به بهانهی وارداتی بودن ملزوماتی چون کاغذ به گوش میرسد که کاملاً واقعی و کارشناسی نشده است. باید توجه کرد که کاغذ ما هرچند عمدتاً وارداتی است اما به شکل آزاد وارد میشود و حتی تمام هزینههای گمرکی آن نیز پرداخت شده و ازاینرو نباید هیچ منعی در صادرات آن وجود داشته باشد.
ما برای زبان کتابهایمان صادراتی در این ورطه نداریم اما باید بتوانیم به صادرات دفتری که تمام ملزومات آن آزاد و بدون یارانه تهیه شده، آزاد باشیم. این دقیقاً نقطهی مقابل رونق بخشی به تولید و کارآفرینی و اشتغالزایی است.
خاطرم هست که دولت آنهم در چند سال پیش اعلام کرد که برای ایجاد هر شغل نیاز بهصرف هزینه ۲۰۰ میلیونی دارد. من بهعنوان یک فعال بازار خصوصی که با احداث خط تولید دست به اشتغالزایی زده است میتوانم در همین سال با صرف هزینهی ۱۰۰ میلیونی برای هر فرد شغل ایجاد کنم. من حاضرم دولت در عوض یک میلیارد تومان وام با سود پنج درصدی ۱۰ نفر را به استخدام دربیاورم.
دولت میگوید با هزینهی دو برابری میتواند شغل آفرینی کند و تازه آن پول سرمایهگذاری شده برگشتناپذیر است اما من تولیدکننده این کار را با نصف این مبلغ و بهصورت ودیعه و وام برگشتپذیر به انجام میرسانم. من معتقدم واقعاً اگر دولت از تولیدکنندگان حمایت واقعی کند همهی ما میتوانیم دست به توسعه و اشتغالزایی بزنیم. تولیدکننده هرگز از پس وامهای ۱۸ و ۲۰ درصدی برنمیآید و این نه تنها بهمنزلهی کمک به او نیست بلکه سراشیبی سقوط و ورشکستگی را برایش هموار میکند.
اکنون همکار چاپخانهدار من در کشور ترکیه برای شرکت در نمایشگاههای بینالمللی از دولت خود یارانهای ۵۰ درصدی میگیرد. دولت نیمی از هزینههای او در نمایشگاههای خارجی را پرداخت میکند چراکه میداند او با این کار رونق را به تولید کشور خود دعوت میکند. من چاپخانهداران ترکیهای زیادی را میشناسم که در دیگر کشورها نیز شعبه فروش دارند و بیشتر فروششان توسط صادرات صورت میگیرد و این در حالی است که بازار کشور ما محدود به داخل شده است و حتی بر تمام بازار داخلی نیز احاطه ندارد.
یکی از آنها در روسیه نمایندگی فروش داشت و در دورانی که هواپیمای روسیه توسط ترکیه هدف گرفته شد و اوضاع سیاسی خوبی بین آنها برقرار نبود به ما مراجعه کرد و میخواست صادرات خود را از طریق مرز ایران به انجام برساند که دیگر اوضاع بینشان روبهراه و عادی شد. او در عین تولیدکنندگی تاجر هم بود، دولتش حمایت کامل از او داشت و دستش را در عمل باز گذاشته بود. وقتی با آنها صحبت میکنیم میبینیم که هرکدام محصول پرفروشی را برای خارج از مرزها و کشورهایی چون فرانسه، نروژ و حتی آمریکا و آلمان که خود از توسعهیافتهترین کشورها هستند صادر میکنند.
من در یکی از این چاپخانهها که اختصاصاً در چاپ قرآنهای نفیس فعالیت دارد سفارشهای پرتیراژ کشورهایی چون آذربایجان را دیدم و غبطه خوردم. من مطمئنم که ما میتوانیم در حوزهی چاپ، بازار منطقه را فتح کنیم و این تنها نیاز به بسترسازی و توجه دارد.
باید توجه داشت که با برقراری صادرات تنها ارزآوری اتفاق نمیافتد و رونق بازار پیش نمیآید، بلکه به خاطر رعایت بسیاری از مقتضیات چاپی در نهایت کیفیت محصولات ما نیز بالا رفته و شکل استاندارد پیدا میکند. تولیدکنندهی ترکیهای متوجه شده که رویهی کار بیش از هر چیز اهمیت دارد و از همین رو در بحث پس از چاپ و کارهای تکمیلی پیشرفت شایانی کرد و امروز توانسته به بازار پیشرفتهترین کشورهای جهان راه یابد.
شما اگر بهعنوان یک ترک در ترکیه دست به خرید و سرمایهگذاری بزنید دولت ترکیه تا ۸۵ درصد کل بودجه شما را بهصورت تسهیلات و وام در اختیارتان قرار میدهد و در این صورت تنها کافی است که شما برنامه و هدفگذاری درستی داشته باشید و در این صورت پیشرفتتان با این تسهیلات و بازار آزاد تجاری حتمی است.
بنده معتقدم که دولت ما شناخت درستی از صنعت چاپ و تواناییها و اهمیت آن ندارد و این کوتاهی متوجه اتحادیه و اتحاد منفعل ما است. اتحادیهها درواقع پل ارتباطی صنوف و دولت هستند و انتقال آگاهیها و اخذ تسهیلات از وظایف آنها برشمرده میشود.
اکنون جناب عابدین که به سردمداری اتحادیهی ما انتخاب شدهاند خود از فعالان حوزهی صادرات هستند و سالهای متمادی رئیس اتحادیه صادرکنندگان صنعت چاپ ایران بودهاند؛ ایشان خودشان بهتر از هرکسی میدانند که راه نجات، ماندگاری و پیشرفت امروز صنعت چاپ ما رسیدن به صادرات است. امیدوارم که با شروع کار اتحادیه جدید رسیدگی به این امر مهم در سر فهرست اولویتهای این تشکل قرار بگیرد.
سخنرانی وزیر ارشاد در جشنواره پیشین صنعت چاپ حاوی نکتهی جالبی بود، ایشان گفتند ما در دولت بسیاری از قوانین را بر اساس رجوع تغییر میدهیم؛ یعنی تا کسی به قوانین ایرادی وارد نکند، هیچ تغییری در آن لحاظ نمیشود. اگر اتحادیهی ما در بررسیهای قانونی مرتبط به صنف چاپ وارد شود میتواند با تیزبینی قوانین کهنه را روزآمد کند و بیشک مشکلات زیادی را از جلوی پای تولیدکنندهی صنف خود کنار بزند. آنچه مشخص است، اتحادیه با همت و اعضا با اتحاد خود میتوانند اقتدار را به صنعت چاپ کشور بازگردانند.
نویسنده: میلاد حاتمی لندی
منتشر شده در شماره ۱۷۶ نشریه چاپ و نشر – شهریور ۱۳۹۸