چاپ افلاک؛ آیندهنگری یکی از خصلتهای مهم مدیریت است و در این علم یک مزیت به شمار میرود. تغییر، وقتی در اوج هستی شجاعت زیاد و ریسکپذیری بالایی را طلب می کند و اینها همه نیاز به اشراف کامل بر حوزه ای که در آن کار میکنید، دارد.
گاهی بازار تغییر پیدا می کند و هر چقدر هم هوشیار باشید باز ابعاد دیگر کار مقتضیاتی پیش میآورند که کنترل آنها در دست شما نیست. مهم این است که انعطاف پذیری داشته باشی و بتوانی با تکیهبر تواناییهایت از پس بازار بربیایی؛ حرفهای که باشی هیچ چیز جلودارت نیست.
ورود به چاپ
اینجانب محمود فاطمی نژاد چاپ افلاک را با مشورت پدرم و دوست بسیار خوبم میثم گنجینه در سال ۱۳۸۹ تأسیس کردیم حضور در عرصه چاپ را با کار در چاپخانه های آقای سید محمود ذوالفقاری که حق بسیاری بر گردن بنده و این صنف دارد. از میانه های دهه ۷۰ شروع کردم، اولین چاپخانهای که در آن مشغول شدم، چاپ خاتم بود (که امروز به خاتم نو تغییر نام داده) و پس از آن در چاپخانه های خجسته و سبزآرنگ نیز فعالیت کردم؛ دوران خوبی که در آن بسیار آموختم.
در این مدت کسی که بیشترین تأثیر را در انتخاب من برای ادامه این حرفه آقای محمد فرخی صاحبامتیاز فعلی چاپ نقش جوهر بود. ایشان دایی من هستند، کارفرمای من بودند و حق استادی به گردن بنده دارند، اما بیش از هر چیز یک دوست خوب بودند.
ما چاپخانه داران همه با هم رقیب هستیم و این اصلاً چیز بدی نیست، اگر رقابت نباشد کار دلچسب نیست و به کیفیت نخواهیم رسید اما واقعاً حساب ما چیز دیگری است، من از کودکی به واسطه اینکه شغل خانواده مادریام چاپ بود با این حوزه آشنا و به آن علاقهمند شدم اما ایشان بهطور رسمی در زمان نوجوانی (و از سن ۱۳، ۱۴ سالگی) من را به این کار وارد کرد و با صبر و شکیبایی چاپ را به من آموخت.
ایشان ۴۷ سال دارند اما به نظر من همین الآن هم پیشکسوت چاپ محسوب می شوند و از بسیاری دیگر از دست اندرکاران این صنعت ازلحاظ فنی، علمی و عملی موجهتر هستند. چاپخانههایی چون خاتم، خجسته و سبزآرنگ (که صاحبامتیاز و مدیر آن جناب آقای مجید رفعتی از اقوام و دوستان دیرین می باشند که جا دارد برای سالهای فعالیت در آن مجموعه از ایشان نیز تشکر نمایم) اگر امروز شناخته شده و موفق هستند مرهون زحمات و مدیریت این فرد با تجربه است.
او از سال ۱۳۶۱ کارش را در چاپخانه گلدان (نزد مرحوم ذوالفقاری) که بعدها به زلال تغییر نام دارد، آغاز کرد و پس از مدتی به خجسته آمد و از آنجا به سفارش آقای ذوالفقاری به خیابان دماوند و چاپ خاتم (که اکنون با نام خاتم نو شناخته می شود و مدیریت آن به عهده جناب هاتفی است) رفته و آنجا را راهاندازی کردند.
چهار سال اول فعالیت طاقت فرسای ایشان را در چاپخانه خاتم به یاد دارم. سال ۱۳۸۰ هم کاری شبیه به آن برای چاپ سبزآرنگ انجام دادند و ۵ سال زحمات ایشان را به یاد دارم تا نظم و حرفهای گری را در این مجموعه ها جاری کردند. من هم به خاطر جناب فرخی و ذوالفقاری در آنجا بودم و از نزدیک شاهد زحمات این عزیزان تا به بار نشستن تلاشهای بی وقفه شان بودم.
سال ۸۶ آقای فرخی چاپ نقش جوهر را تأسیس کرد و مستقلاً کار خود را آغاز کرد، من هم به چاپ یسنا نزد آقای مجید رحمانی دوست بسیار خوبم رفتم و حدود دو سال هم در آنجا مشغول بودم و کار به حالت شراکتی درآمد تا اینکه سال ۱۳۸۸ به فکر راهاندازی چاپخانهای شخصی افتادم، از یسنا جدا شدم و به این طریق بنای چاپ افلاک گذاشته شد و یک سال بعد (در سال ۱۳۸۹) شروع به کار کرد.
چاپ افلاک
در ابتدای سال ۸۹ همراه دوست بسیار خوبم آقای میثم گنجینه که آشناییها به حدود ۱۷ سال قبل برمیگردد بنای چاپ افلاک با خرید یک ماشین چهار رنگ و سرمایه محدود شخصی (حدود ۲۰۰ میلیون تومان) کارش را در خیابان دماوند آغاز کرد و پس از چندی به جای دیگری نقل مکان کرد.
در مکان جدید بخش لیتوگرافی ما تجهیز شد و رفته رفته ماشینهای زیادی به مجموعه اضافه گردید و چاپ افلاک در میان بازار جایی برای خود باز کرد. ماشین چهار رنگ، پنج رنگ و دورنگ به مجموعه اضافه گردید و دستگاه مگنوس ۸۰۰، بخش لیتوگرافی ما را به روز کرد. این دستگاه کاملا حرفهای و مدرن می باشد و فکر کنم تعداد آن در کشور کمتر از انگشتان یک دست است.
کمتر کسی حاضر می شود برای یک دستگاه لیتوگرافی سیصد میلیون تومان هزینه کند؛ ما این دستگاه را در مجموعه به کار گرفتیم، دستگاهی که کاست داشت و به شما اجازه می داد ۵۰ تا ۱۰۰ ورق زینک در آن قرار داده و ساعتی حدود ۵۰ ورق زینک گیری کنید.
ما از مجموعه ای ۱۳۰ متری شروع کردیم و تا متراژ ۱۳۰۰ متری توسعه یافتیم. علاوه بر دستگاه های چاپ و بخش پیش از چاپ، افلاک به بخش پس از چاپ قدرتمندی نیز مجهز شد و خط ترتیب کن، خط چسب، خط مفتول (سه خط) و (پنج) ماشین تاکن به آن پیوست که یک صحافی کامل با راندمان بالا را تشکیل داد. نکته مهم این بود که بخش لیتوگرافی و چاپ ما بسیار قوی بود و به راحتی بخش صحافی ها را تغذیه می کرد.
من با تکیهبر توانایی های مجموعه می توانستم به سرعت و با کیفیت کارها را به موقع در اختیار سفارش دهنده قرار دهم و از همین رو مشتریان بسیار خوبی داشتم که کارهای تیراژ بالایی را به عهده ما می گذاشتند و از کیفیت و خوش قولی ما اطمینان داشتند.
بازار خوبی بود و چاپ افلاک از بسیاری از مجموعه هایی که در این عرصه فعالیت دارند موفقتر بود اما میتوان گفت که ما به طریقی آیندهنگری کرده و علاج واقعه قبل از وقوع کردیم. من فکر میکنم باید قبل از رسیدن به شکست و زمانی که هنوز بر روی کار سواری نقشه آینده را ترسیم کنی و برای ادامه کار برنامه داشته باشی، با این دیدگاه بود که ما در اوج بازار نشر را به بستهبندی تغییر دادیم.
برای این تغییر موضع با بسیاری از افراد خبره و دستاندرکار این حوزه به مشورت نشستیم و همه به اتفاق، آینده چاپ را در بستهبندی میدیدند و به این ترتیب هدف چاپ افلاک تعریف شد. بستهبندی چند بخش است و به صورت عمده به دو بخش رول و شیت تقسیم می شود، چاپ در سایزهای بزرگ و گرماژهای بالا در دستور کار ما قرار گرفت و تصمیم بر آن شد که برای نیل به این هدف دستگاه ها و مکان چاپخانه تغییر پیدا کند. با قطعی شدن تصمیم، مجموعه پیشین بهطور کامل برای فروش گذاشته شد.
مالیات بر کدام ارزش
در حین اجرای این تصمیم و در بحبوحه جابجایی یک ضربه مهلک از طرف مالیات به افلاک اصابت کرد. من متأسفم که متولیان صنفی به این بزرگی و با این پیشینه درخشان که اسمش در زیرمجموعه وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی آمده است، نتوانستند در رابطه با مالیات بر ارزشافزوده کار مفیدی انجام دهند و برای صنعتگر این حوزه که بخش اعظم کارش فرهنگی است، معافیتهای مالیاتی ترتیب دهند.
بسیاری از مشاغل که سودهای خوبی متوجه کارشان است و خط و ربط مستقیمی هم با حوزه های فرهنگی ندارند، از معافیتهای مالیاتی بسیار خوبی برخوردارند اما در حوزه ای چون چاپ که تماماً با سرمایه های شخصی بالا و پرریسک تأسیس شده و رابطه بی چون و چرایی با حوزه فرهنگ دارد، مالیات باید بسیاری را از گردونه کار خارج کند و فشار مضاعفی را متحمل چاپخانه ها کند.
یک چاپخانه متوسط که ۱۵ الی ۲۰ کارگر دارد مگر چقدر درآمد داشته که به یکباره چند صد میلیون تومان مالیات بدهد؟! یعنی بیش از ۱۰ میلیون تومان در هر ماه، در حالی که به تجربه میگویم که در این بازار سود ماهیانه این دست چاپخانه ها نهایتا بین ۱۵ تا ۳۰ میلیون است. با این اوضاع خیلی راحت تصمیم خارج شدن از بازار گرفته میشود.
اگر چاپخانه مذکور ساختمان و ماشینهای خود را به پول تبدیل کند و در بانک بگذارد، حتی با همین سود ۱۵ درصد، باز هم از کار کردن با این اوضاع بسیار به صرفهتر است، خیلیها هم این کار را کردهاند اما اتفاقی که در این بین خواهد افتاد، افت صنعتی ما و شیوع بیکاری است.
ما به عنوان چاپخانهدار به جای تمرکز بر روی تولید و کیفیت و توسعه دائم با بیمه، مالیات، دارایی و ارشاد و ارگانهای مربوط دیگر تکاپو هستیم و این روند فرسایشی، خستهکننده شده است. افلاک یک نفر را استخدام کرده که فقط دنبال این کارها باشد اما با این حال باور کنید بسیاری اوقات به کارها نمیرسیم و حالا شما حساب کنید مجموعههایی که کسی را ندارند چه زمان و اعصابی را باید برای رسیدگی به این کارهایشان بگذارند.
یک مشکل دیگر که در این جابجایی گریبان گیر افلاک شد، دیر رسیدن ماشین چاپ موردنظرمان بود. ما دستگاههای قبلی را فروخته بودیم، مکان جدید را گرفته و آمادهسازی کرده بودیم و هزینه ها شروع شده بود اما درآمدی وجود نداشت. از طرفی برخی مشتریان عمده خود را حفظ کرده بودیم و موظف بودیم سفارشات آنها را طبق قرار قبلی تحویل دهیم و از اینرو مجبور شدیم دست به دامان مجموعه های دیگر شویم.
تغییر برای توسعه
مکان قبلی چاپ افلاک در شرق تهران واقع بود اما برای تصمیم ما (که ورود به زمینه چاپ برای بستهبندی بود) مناسب نبود. صنعتیترین منطقه شرق خیابان اتحاد است که تماماً تعطیل بوده و سوله ها و ساختمانهای آن تبدیل به انبار شده بودند و به جز چاپخانه های معدودی که عمدتاً دولتی هستند و سفارشات ارگانهای خاص را به چاپ میرسانند، چاپخانه دیگری نداریم که در زمینه بستهبندی فعال باشد.
شرق ازلحاظ صنعت منطقه ضعیفی است و کارخانههای چندانی ندارد، از اینرو ما مجبور به تغییر مکان شدیم، هرچند که فاصله من از منزل تا محل کار بسیار زیاد شد (از لواسان تا کیلومتر ۱۶ جاده کرج) اما دیگر چارهای نبود. من هر روز حدود ۴ ساعت در مسیر رفت و برگشت رانندگی میکنم و این به غیر از مدت زمانهایی است که کاری اداری پیش میآید و باید به مرکز شهر رفت و آمدم داشت باشم. شغلم و وابستگیام به آن برای من بر همه چیز اولویت دارد.
مسئله مهم دیگر انتخاب مکان جدید برای چاپخانه بود که بنابر تحقیقات انجام گرفته، محدوده صنعتی غرب تهران (جاده کرج) یکی از این مکانهای خوب میباشد. به این ترتیب ملک جدید در محدوده خیابان ۵۲ جاده مخصوص که چاپخانههای همچون مسعود مارک و هودیس در آن خیابان فعالیت میکنند راهاندازی گردید.
واردات، منفعت یا آفت ما شروع پرقدرتی داشتیم و توانستیم در طول یک ماه کار جدید را آغاز کنیم. ماشینهایی که مدنظر ما بود یک دستگاه چهار و نیم ورقی سی دی ۱۰۲ (CD 102 هایدلبرگ) بود که قابلیتهای فوقالعاده ای دارد و یکی از مزیتهای آن توانایی چاپ بر روی مقوا تا ۷۰۰ گرم است که فکر کنم در حال حاضر بهترین انتخاب برای نوع کاری است که ما میخواهیم انجام دهیم.
در همین راستا یک دستگاه سیدی دو ورقی ۷۴ هم خریداری شده که ظرف هفته آینده در مجموعه نصب و راهاندازی میشود. این دستگاه توانایی چاپ با بهترین کیفیت روی گرماژهای بالا را دارد. البته ما به دنبال خرید دستگاهی خاص و افزایش قدرت در زمینه چاپ برای بستهبندی بودیم که در آن تاریخ پیدا نکردیم.
در حال حاضر برای واردات دستگاههای موردنظر احتیاج به کمی زمان داریم، چون قبل از این صدور مجوز واردات توسط وزارت ارشاد انجام میشد اما طبق مصوبات جدید این مرحله از کار به وزارت صنعت، معدن و تجارت سپرده شده و هنوز قانون روشنی برای آن وجود ندارد، ما قانونهای جدید را نمیدانیم، حتی خود متولیان در وزارتخانه جدید هم قانونها را نمیدانند.
این یک بخش جدید بوده که به عهده آنها محول شده و هنوز شناخت خوبی نسبت به آن ندارند، بر همین اساس برای برخورد نکردن به مشکلات احتمالی بعدی، فعلاً بهتر دیدیم که کمی زمان بدهیم تا کار کاملا مشخص شود.
دستگاه های چاپ (علیالخصوص مدل موردنظر ما) بسیار هزینهبر هستند و خواب آنها در گمرک و هر جای دیگر، بدون بهرهوری ضرر گزافی را به کسب و کار وارد میکند. مجوز واردات از ابتدای انقلاب، یعنی بیش از ۳۷ سال در اختیار وزارت ارشاد بوده است و طبیعی است که این تغییر موضع زمانی طول خواهد کشید، از اینرو ما ترجیح دادیم فعلاً دست نگهداریم تا مصوبات اعلام شوند و با اطمینان خاطر و بدون ریسک دست به واردات بزنیم.
قانون واردات ماشین در وزارت صنایع، ورود دستگاههای بیش از ۵ سال قدمت را ممنوع میکند اما این مورد حتما باید برای ماشینهای چاپ متفاوت باشد. باید توجه داشت که ما در بحث دستگاههای چاپ مصرفکننده صرف هستیم و تولیداتی نداریم، ماشینهای چاپ با قدمت بسیار بالاتر از ۵ سال، الآن در خود آلمان که کشوری صنعتی است و مهد چاپ جهان است، به کار گرفته میشوند.
حتی وقتی خود ارشاد قانون واردات را بنا به سال ساخت ماشین، ۱۰ سال اعلام کرد، تعجب کردیم، چرا که ما با این وضع خودمان را از کشورهای تولیدکننده و با سابقه درخشان و مستمر هم بالاتر دانستیم! سال ساخت برای خودرویی که خود ما تولیدکننده آن هستیم (و جان ما در دست آن است)۲۰ سال تعیین میشود آن وقت برای ماشینهای چاپ ۵ سال! این واقعاً عجیب است.
این مشکل از عدم آشنایی مسئولان و متولیان این صنعت نتیجه میشود. یک عده هم از این ناآگاهی سوءاستفاده کرده و با هدف سودجویی قوانین را به نفع کسب و کار خود تغییر میدهند، این قوانین به ضرر صنعت چاپ کشور است.
من جایی شنیدم که برخی از این قانون ابراز خوشحالی میکردند و اعتقاد داشتند که با این کار ماشینهای مدل بالا و مدرن به بدنه صنف چاپ وارد خواهد شد و کیفیت کارها ارتقاء پیدا خواهد کرد. ما نباید به مسائل تک بعدی نگاه کنیم، ماشین مدل بالا و گران قیمت وارد بشود هزینههای آن هم به نسبت بالاتر است و باید دید آیا بازار توانایی جوابگویی به چنین نوآوریهایی را دارد؟
از طرفی دیگر اگر همین قانون برای همگان یکسان باشد باز مشکلی نیست، مسئله این است که همه باید در برابر قانون برابر باشند اما مثل اینکه برخی برابرترند! این قانون تنها باعث بالا رفتن قیمتها و سود واسطه ها شد، باز هم دستگاههای قدیمی به بهانههای مختلف و با کمک خلاهای قانونی وارد شد و باز هم در حق صنعت و صنعتگر اجحاف صورت گرفت.
چاپ تخصص ما است دستگاه جدید وارد مجموعه شد و چاپ افلاک کارش را آغاز کرد. این دستگاه جدید، نگاه من به چاپ را با ۲۰ سال سابقه کار در این حوزه تغییر دارد. من جلوه جدیدی از چاپ را دیدم. من تاکنون در بخش دیگری از چاپ فعالیت داشتم و حالا به بخش جدیدتری وارد شدم که وسعت آن بیشتر و کار در آن تنوع بالاتری دارد.
تجربه ام در چاپ برای نشر بود که آن را به چاپ برای بستهبندی منتقل کردم و برای هر تکه از کار جدید نقشه راه مشخص شد. افلاک با قدرت شروع کرده و آمده است که بماند. این نکته را هم بگویم که مجموعه ما اختصاصا و تخصصی در زمینه چاپ فعالیت خواهد کرد و به هیچ عنوان برنامه ای برای راهاندازی بخش پس از چاپ نخواهیم داشت. ما حتی یک دایکات یا جعبه چسبان وارد مجموعه نخواهیم کرد و بنا است که اختصاصا در حوزه چاپ فعالیت داشته باشیم.
طی سالهای فعالیت دورههای فراوانی را برای چاپ دیدیم و در این زمینه هیچ کم و کاستی نداریم، چرا باید کار تخصصی خود را رها کنیم؟ ورود به حوزه های دیگر برای مجموعه ما چیزی جز اتلاف وقت نخواهد داشت. ما هم فن چاپ را میدانیم و علم آن را داریم، هم تمامی دستاندرکاران این حوزه از مواد فروشندگان اولیه تا قطعه فروشان و مکانیک های این حوزه را به خوبی میشناسیم، چاپ تخصص ما است.
هرچند ما در مجموعه پیشین وارد بخش صحافی شدیم و بالنسبه موفق هم بودیم و کارمان راندمان بالایی داشت اما در این حوزه قصد ما این است که تنها در قسمت چاپ فعال باشیم، هرچند که معتقدم بخش پس از چاپ برای بستهبندی بسیار سادهتر از بخش صحافی و پس از چاپ برای حوزه نشر است، اما همانطور که گفتم ترجیح و نقشه راه افلاک، کار تخصصی بر روی چاپ برای بستهبندی خواهد بود.
ما الآن دو سوله مجزا داشته و جا برای راهاندازی خط پس از چاپ داریم اما تصمیم گرفتیم یکی از سوله ها را به انبار کاغذ اختصاص دهیم. همانطور که میدانید در کار بستهبندی حجم مصرف کاغذ بسیار بالا است؛ یک سفارش ۱۰۰ هزار تایی مقوا الآن هزار بند کاغذ لازم دارد و ما باید انباری در اختیار مشتریمان قرار بدهیم که بتواند حداقل، کاغذ مصرفی یک ماهش را در اینجا انبار کند.
در مجموعه پیشین ما چهار دستگاه برش وجود داشت اما در مکان جدید و حوزه نوین تنها یکی از آنها را نگاه داشتهایم، چرا که اصلاً استفاده خاصی نداریم. کار وارد ماشین شده و با سایز استاندارد چاپ میشود؛ این برش شاید روزی ۱۰ دقیقه هم کاربری ندارد و تنها برای سفارش های خرد استفاده میشود. عمده فضای افلاک به بخش چاپ اختصاص خواهد داشت.
در بخش شیت و کاغذهایی چون گلاسه، اندازه ها عمدتاً به دو سایز ۷۰×۱۰۰ و ۶۰×۹۰ خلاصه میشوند اما در کار با مقوا ما سایزهای متفاوت و متنوعی داریم و هرچه مدنظر شما باشد برآورده میکنیم.
ما اکنون در ابتدای ماه دوم فعالیتمان به سر میبریم و در همین مدت زمان کم، حدود ۲ میلیون تیراژ داشتهایم و جالب است بدانید که در این مدت (حدود ۴۰ روز) شاید فقط ۱۰ تا ۱۵ روز آن را دو شیفت کار کرده ایم. این دستگاه حرفهای است، خروجی با کیفیتی داشته و در کنار آن سرعت بینظیر و راندمان بالایی دارد که هنوز تا رسیدن به ظرفیت آن فاصله زیادی داریم.
فاصله تنظیم کارها و تغییر دادن ماشین در این دستگاه بسیار سریعتر از نمونه های دیگر است. این ماشین شرایط بالقوه زیادی را در اختیار کاربرش قرار میدهد، مثلا تخته یدک عقب (که همان non stop است) به شما اجازه میدهد جلوی برخی اتلاف وقتها که در چاپ پیش میآید را بگیرید علاوه بر اینکه ما نیز تجربه را به کار برده و از تمامی امکانات ماشین بهره میبریم.
شستشوی اتوماتیک ماشین یکی از این امکانات است، الآن متاسفانه بسیاری از چاپخانه ها این کار را به صورت دستی انجام میدهند در حالی که ما از همان ابتدا شستشوی خودکار را علیرغم هزینههای بالاترش (چون مواد مصرفی آن گرانتر است) انتخاب کردیم، چرا که این کار راندمان را بالا برده و از استهلاک زودرس ماشین جلوگیری میکند. ارزش این کار در طولانی مدت بیشتر از هزینه هایی است که استهلاک متحمل دستگاه میکند.
ما از همان اول در مجموعه، برنامه رسیدگی هفتگی به ماشینها را داشتیم تا مصرف بهینه تر و کار با کیفیتتر صورت بگیرد. بسیاری از مشکلات امروز دستگاههای چاپ از عدم رسیدگی ناشی میشود و ما با علم بر این موضوع به ابزار کارمان رسیدگی مستمر داریم. ما تکنسینهایی داریم که به صورت دوره ای و منظم برای بازدید ماشینهای مجموعه می آید و حتی اگر ماشین نیازی به تعمیر و رسیدگی نداشته باشد او به کار خودش میپردازد و یک چکاپ کامل از آن صورت میدهد تا جلوی وقوع هرگونه مشکل احتمالی را بگیرد.
همانطور که گفتم ما کارمان را در این بخش تازه آغاز کردهایم اما مشتریان زیادی به سمتمان آمدند که ما با برخی از آنها موفق به همکاری شدیم، چرا که برایمان کیفیت مهم است و از این رو از بین سفارشدهندگان آنهایی را که همسطحمان بودند انتخاب کردیم.
الآن در این حوزه کار کم نیست، سفارشات متنوعی موجود است و از طرفی قیمتهای متفاوتی هم وجود دارد، سفارشاتی هستند که اتفاقا پولهای خوبی هم برایشان پرداخت میشود اما مثلا از کاغذ و متریال خوبی استفاده نمیکنند که موجب آسیب به ماشین میشود و از اینرو ما از پذیرفتن آنها سر باز میزنیم.
لیتوگرافی
با توجه به ضرورت وجود دستگاه لیتوگرافی در چاپخانه تصمیم بر این گرفته شد که یک دستگاه لیتوگرافی جدید خریداری شود که بنابر آیندهنگری در جهت فعالیتهای آتی این مجموعه دستگاه پلیت ستر کداک با قابلیت گرفتن زینک تا سایز ۱۲۰×۱۶۰ خریداری و به چاپخانه اضافه گردیده که نصب و در حال کار است. جا دارد از لیتوگرافی رامین و دوست خوبم جناب آقای اصغرپور که مساعدت در جهت خرید و نصب این دستگاه توسط ایشان انجام گردید کمال تشکر را داشته باشم.
آینده افلاک
برنامه های آتی افلاک که من ترجیح میدهم فعلاً در موردشان زیاد صحبت نکنم، به توسعه در بخش چاپ برای بستهبندی مربوط هستند. فقط در همین حد به شما بگویم که ما در حال بررسی بر روی چاپ های سایز بالا (لارج فورمت) است.
سخن آخر
قبل از هر چیز از مجله چاپ و نشر کمال تشکر را دارم؛ هم بابت تشریف فرمایی شما و هم به خاطر رضایتی که در سالهای متمادی همکاری با شما دارم. افلاک بدون تحقیق به جایی آگهی نمیدهد، بسیاری از جراید دیگر این حوزه با ما تماس گرفته و درخواست آگهی میکنند اما افلاک با هر کسی همکاری نمیکند. ما افرادی را در مجموعه داریم که بازخورد تبلیغاتمان و وضعیت توزیع آن را بررسی میکنند.
این پیگیریها اصلاً ربطی به هزینهها ندارد و برای پول صرف شده نیست، ما بیشتر میخواهیم اگر تبلیغی صورت میگیرد مفید باشد و جامعه هدف را پوشش دهد، شما وقتی تصمیم میگیرید برای خوردن یک شام به رستوران بروید، لذت آن بیشتر از مقدار پولی که قرار است پرداخت کنید، اولویت دارد.
اگر چاپ و نشر مجله خوبی نبود من در ۸ سال گذشته و از آغاز کار افلاک، به آن آگهی نمیدادم، این مجله لازمه صنف است و تاکنون هم برای من مشتریان خوبی آورده و مخصوصاً سفارشات شهرستانهایی را جذب کرده که از بازار حرفهای چاپ دورتر هستند و این بسیار ارزشمند است. مطمئن باشید اگر روزی این وضعیت افت کند من با شما تعارف ندارم.
در پایان عرایضم میخواهم از رفیق، دوست خوب و یار و یاورم آقای میثم گنجینه و همچنین پدرم که در این سالها همراه من بوده اند و مانند کوه در همه لحظات سخت تکیه گاه بسیار محکمی بودند و هستند قدردانی کنم.