خسرو تقی پور گفت: متولد سال ۱۳۲۲، تبریزیام، از بچگی به طراحی و نقاشی علاقه خاصی داشتم، نقاشی را نزد استاد علیاکبر یاسمی از اساتید بزرگ در این رشته آموختم. ازآنجا که پسوند فامیلی بنده نقشی است، میتوان فهمید که هنر نقاشی در خاندان ما موروثی است.
با چاپ افست از نزدیک در چاپخانه کارخانه بیسکویت ویتانا آشنا شدم. پاتوق من عصرها در تابلوسازی مسیو بابکن در خیابان منوچهری بود. چون چاپ افست سرمایه اولیه بیشتری نسبت به چاپ سیلک اسکرین طلب میکرد، چاپ سیلک را با توجه به سابقه هنری و طراحیم برای ادامه کار پذیرفتم و…
این گفتهها مختصری از معرفی چهره ماندگار این شماره نشریه، خسرو تقی پور نقشی است. کسی که صنعت چاپ سیلک اسکرین کشور، خود را تا حد زیادی مدیون مطالعات این شخصیت برجسته میداند.
با توجه به اهمیت چاپ سیلک اسکرین و تا حدودی مظلوم ماندن این شاخه از صنعت چاپ، در این شماره به دل این هنر میزنیم تا هم با تجربیات و خاطرات مشغولان و پیشکسوتان این حرفه آشنا شویم و هم اینکه در ادامه از مشکلات و همچنین چگونگی وضعیت این رسته در صنعت چاپ کشور با خبر شویم.
لطفاً بهطور کامل برای ما بگویید خسرو تقی پور نقشی کیست؟
بنده در سال ۱۳۲۲ در تبریز به دنیا آمدم و در همان سالهای کودکی با توجه به پیشینه هنر طراحی و نقاشی که در خانواده ما وجود داشت، پدرم مرا برای آموختن این هنر، به استاد علیاکبر یاسمی که از اساتید برجستهی هنر طراحی و نقاشی در تبریز بود سپرد.
از آنجا که پدر بنده کارمند بانک ملی بودند، حدوداً در سال ۱۳۳۴ با انتقال به تهران، ما نیز از تبریز عزیمت کرده و برای همیشه به تهران آمدیم و بنده نیز در کنار اساتیدی همچون شیخ حسینخان احیاء، علیایی و نجمآبادی که از شاگردان کمالالملک بودند، حرفه نقاشی خود را ادامه دادم. برای تحصیلاتم نیز همان سال در مدرسه اقبال آشتیانی چهارراه گلوبندک، مشغول به تحصیل شدم.
درست به خاطر دارم که از همان زمان همیشه بعد از ساعات مدرسه با توجه به نزدیکی مهر و پلاکسازی برلیان، پشت ویترین مغازه به تماشای مهر و پلاکها میایستادم تا اینکه در ایام تعطیلات تابستان تصمیم به کار در چاپخانه ها گرفتم و برای اولین بار هم در چاپ سهیل واقع در کوچه ملی به عنوان مبتدی مشغول به کارشدم.
بعد ازآن، در لاستیک سازی عقاب با مدیریت آقای نیلی و پس از آن نیز در صحافی شعله در کوچه ظهیرالاسلام که الان به خیابان تبدیل شده است، نزد آقای صابران فعالیت خود را ادامه دادم و تقریباً در اینجا بود که برای اولین بار از نزدیک با کارهای صحافی و چاپ آشنا شدم.
درست در همین سالها بود که پدرم فوت کردند و من نیز برای ادامه تحصیل به مدرسه نظام رفتم تا اینکه تحصیلاتم به پایان رسید. بعد از اخذ مدرک دیپلم وارد بازار کار شدم. در ابتدا یک آتلیه نقاشی دایر کردم و در ادامه هم در گراورسازی ابنسینا نزد آقای فریدون فاریابی کارهای مربوط به طراحی را انجام می دادم تا اینکه در سال ۱۳۴۴ به عنوان طراح وگرافیست در شرکت ویتانا، در کنار آقای هاتف مشغول به فعالیت شدم.
ایشان پس از مدتی تصمیم به تأسیس چاپخانه ای برای انجام کارهای چاپی و بسته بندی در کارخانه گرفت و بنده نیز به عنوان سرپرست این قسمت معرفی شدم و از آن روز به مدت سه سال در آنجا مشغول به فعالیت بودم و تقریباً در همین مکان بود که از نزدیک با چاپ افست به صورت حرفه ای آشنا شدم.
بعد از گذشت این مدت حدوداً در سال ۱۳۴۷ تصمیم به تأسیس دفتر طراحی در کوچه برلن گرفتم و دقیقاً یکسال بعد نیز موفق به تأسیس چاپ اسکرین برسیبا شدم. ازآنجا که اطلاعاتم در این زمینه به حد کافی نبود شروع به مکاتباتی با مجلات سیلک اسکرین و همچنین مراکز تحقیقات و فناوری در آمریکا کردم و تاکنون آن ارتباط ادامه دارد زیرا از این طریق به اطلاعات روز در این زمینه دست پیدا می کنم.
خسرو تقی پور: افرادی که سررشته ای از طراحی نداشته باشند نمی توانند در این حوزه خلاق و مبتکر باشند زیرا چاپ سیلک اسکرین بار سنگینی را در بحث مسائل هنری و علمی عهده دار است و تقریباً چندبرابر حوزه های افست و فلکسو احتیاج به مطالب تئوری دارد.
باید در اینجا دو نکته را متذکر شوم که نقش مهمی در موفقیت من در این زمینه را بازی کردند. ابتدا شانس خوبی که در آغاز فعالیتم با آن برخورد کردم، یعنی ورود آقای گابریلیان مدیر شرکت فرگاه با سرمایه گذاری ایشان روی چاپ سیلک اسکرین که متأسفانه با وجود پشتیبانی مناسب در این حوزه این شرکت به صورت جدی نتوانست در این قسمت موفق عمل کند اما همین امر موجب معرفی چاپ سیلک در کشور شد که راه را تاحدودی برای ما آسان کرد.
اما مسئلهی دوم مدرک همسر بنده که فوق دیپلم سرامیک بودند و اطلاعاتی در این حوزه در اختیار بنده قرار دادند و سبب گرایش من به محدوده کورهای و کاشی و سرامیک و شیشه و ورود به این حوزهها شد البته با این همه باز هم اطلاعات کافی برای ادامه کار ما وجود نداشت؛ لذا ما شروع به مکاتباتی با انجمن دکورکنندگان شیشه و چینی آمریکا کردیم و به عضویت این انجمن درآمدیم تا از این طریق بتوانیم اطلاعات بیشتری را در این زمینه به دست آوریم.
گفتنی است که تا آن زمان هیچ چاپخانه ای در این زمینه وجود نداشت و بنده در این میان برای اولین بار اقدام به چاپ عکس برگردان مخصوص چینی وشیشه کردم و تا اواخر سالهای جنگ ایران و عراق نیز تنها تولید کننده و چاپخانه در این حوزه بودم.
آیا در کنار این در حوزه های دیگر چاپ فعالیت داشتید؟
بله حدوداً در سال ۱۳۵۶ یعنی یک سال قبل از انقلاب در چاپخانه پنگوئن واقع در بهارستان با آقای طاقچیان شریک شدم که وجود تجربه های قبلی و همچنین علاقه زیادی که به چاپ افست داشتم موجب موفقیت بنده در این حوزه شد و در طول این دوران همزمان با چاپ سیلک در چاپ افست نیز مشغول به فعالیت بودم و این فعالیت تا چند سال اخیر نیز ادامه داشت که با توجه به کهولت سن تصمیم به واگذاری سهام این چاپخانه گرفتم.
چرا برای کسب اطلاعات ازکمپانی ها و شرکت های آمریکایی کمک گرفتید؟
به دلیل اینکه اگر بخواهیم در یک نگاه به بررسی سطح چاپ سیلک در دنیا بپردازیم خواهیم فهمید مقدار فاصله ای که ما در این زمینه با کشورهای اروپایی داشتیم، به همان میزان آنها با کمپانی های آمریکایی فاصله داشتند. از طرفی آمریکا در سطح چاپ سیلک از رده های بالاتری برخوردار است؛ چاپ سیلک برای اولین بار در جنگ جهانی اول و دوم توسط سربازان آمریکایی وارد اروپا شد لذا با توجه به این پیشینه، ما اقدام به ارتباط با شرکت های آمریکایی کردیم.
در این خصوص بنده معتقدم زمانی که انسان در حوزه ای وارد می شود باید اصل یادگیری را سرلوحهی کار خود قرار دهد زیرا صرف تکرار مطالب ابتدایی، او را به موفقیت نخواهد رساند و حتی در حال حاضر نیز با گذشت مدت ها نیز همچنان در جستجوی مطالب تازه در نشریات و مقالات دنیا هستم تا با استفاده از این مطالب بتوانم اطلاعات جامع تری را در اختیار جوانترها و تازه کاران این حوزه قرار دهم.
طبق گفتههایتان شما از طراحی و نقاشی به چاپ سیلک رسیدید، رابطه این دو با یکدیگر به چه میزان است؟
به اعتقاد بنده افرادی که سررشته ای از طراحی نداشته باشند نمی توانند در این حوزه خلاق و مبتکر باشند زیرا چاپ سیلک اسکرین بار سنگینی را در بحث مسائل هنری و علمی عهده دار است و تقریباً چندبرابر حوزه های افست و فلکسو احتیاج به مطالب تئوری دارد. ما در اینجا، مسئله سطوح مختلف چاپ شونده و استفاده از مرکبات مختلف و بحث های شیمیایی و حلال ها را داریم و چون این نوع چاپ، یک چاپ عبوری است و باید از یک منفذ توری عبورکند، بحث سیالیت مطرح می شود، در صورتی که در چاپ های دیگر این مسائل مورد توجه قرار نمی گیرند و بررسی مسائل جزئی تر چندان مورد توجه نیستند.
برخی معتقدند که بحث خلاقیت و ابتکار تنها در حوزه چاپ سیلک مطرح است، این گفته تا چه حد صحت دارد؟
متأسفانه یکی از اشکالات بزرگ ما در صنعت چاپ ایران این است که برای قسمت های چاپ مزربندی قائل می شویم اما به عقیده بنده از زمانی که یک طراح مشغول به فعالیت می شود تا زمانی که مراحل بعد از چاپ و کارهای پایانی انجام می شود، صنعت چاپ تداوم خواهد داشت و در اینجا باید پذیرفت که همه انواع چاپ هر یک بهطور جداگانه دارای بار علمی و هنری سنگینی هستند.
به اعتقاد بنده ادامه این تفکر تکرار اشتباهات گذشته است. بهطورمثال در گذشته در بخش چاپ افست بسیاری از افراد تنها بخش ماشینخانه را جزو صنعت چاپ می دانستند، در صورتی که باید دانست ماشینخانه محل مونتاژ تولیدات مختلفی است که در این قسمت روی کاغذ یا مقوا پیاده می شود؛ در اینجاست که نباید سهم یک گرافیست در طراحی و انتخاب رنگ در این پروژه را نادیده گرفت و بقیه قسمت ها نیز به عنوان امانت در این ودیعه هنری هریک به نوبه خود تأثیرگذار هستند.
آیا اولین کار چاپ سیلکی که انجام داده اید را به یاد دارید؟
بله اولین کار چاپ سیلک بنده، یک چاپ دستی خیلی پیش پا افتاده بود که توسط دوست بنده آقای حمید متواضع -که در حال حاضر نیز یکی از مهره های مهم صنعت چاپ ایران محسوب می شوند- سفارش داده شد. این کار در اصل چاپ مارک یکی از واحدهای تولیدی صنایع فلزی بود که ایشان سفارش آن را برای بنده گرفتند و من نیز در آشپزخانه محل آتلیه نقاشی، آن را روی کابینت ها با چاپ دستی انجام دادم و سر موقع سفارش را تحویل و اولین اجرتمان را دریافت کردیم.
گفتنی است انجام تمامی این کارها در شرایطی بود که ما هیچ گونه تجهیزاتی نداشتیم؛ به عنوان مثال فریم شابلون ما از جنس چوب و توسط لولا ثابت شده بود.
چرا نام برسیبا را برای چاپخانه خود انتخاب کردید؟
بنده با آشنائی که به تاریخ هنر داشتم این اسم را انتخاب کردم و اصل این کلمه بورسیباست که نام شهری در زمان مادها بوده که در آن مدرس هایی وجود داشته که هنر حجاری را برای ساخت بناهای تاریخی به دانش آموزان ارائه می داده لذا با توجه به این تاریخچه هنری، بنده نیز نام برسیبا را برای چاپخانه خود انتخاب کردم.
در اوایل تأسیس برسیبا با چه مشکلاتی مواجه شدید؟
متأسفانه با توجه به عقاید غلطی که آن زمان در انتقال اطلاعات و نظام استاد شاگردی وجود داشت اطلاعات ما حتی در مسائل ابتدایی و بدیهی هم خیلی کم بود؛ به عنوان مثال عدم آگاهی ما نسبت به مسائل جزئی از جمله رطوبت هوا و تغییراندازه کاغذ عکس برگردان در شرایط جوی مختلف، مشکلات عدیده ای را در این بخش برای ما به وجود می آورد اما امروزه تمامی این اطلاعات را که با گذران عمر و تحمل سختی های فراوان بدست آورده ایم به راحتی در اختیار تازه کاران قرار می دهیم و امیدواریم که آنان نیز نهایت استفاده را ازاین اطلاعات بکنند.
در آن زمان رمزموفقیت بنده ارائه طرح هایی برای چای شهرزاد و عقاب برای عکس برگردان این طرح ها بود که خوشبختانه مورد پذیرش عموم نیز قرارگرفت.
با توجه به تجربیات شما درزمینهی چاپ سیلک، این حوزه از گذشته تاکنون چه روندی را طی کرده است؟
چاپ سیلک در گذشته چون سطح توقعات بازار در این حوزه بسیار پایین بود یک سری سختی های فیزیکی خاص خود را داشت اما در بخش کیفیتی مسئله ای به شکل جدی، مطرح نبود ولی در حال حاضر ما در دنیایی زندگی می کنیم که خیلی به هم پیوسته است و مشتریان نیز با مشاهده کیفیت کارهای اروپایی از بنده همان مقدار دقت و ظرافت و کیفیت را خواستارند و اینجاست که بحث وجود تکنسین های مربوط به هر حوزه مطرح می شود که متأسفانه با وجود تکنولوژی های مربوط به این صنعت ما از وجود افراد متخصص نه تنها در این حوزه بلکه درکل صنایع بی بهره ایم.
پس طبق گفتههای شما در اینجا مسئله نبود آموزش های لازم مطرح می شود، به اعتقاد شما چاره چیست؟
متأسفانه مدیریت جامعه ما هنوز متوجه ریزه کاری های اساسی نیست، به عنوان مثال هنوز هم مدرک گرایی در کشور ما غوغا می کند و این در حالی است که باید قبول کرد اگر همه افراد بخواهند وارد تحصیلات عالیه بشوند ما درزمینهی اشتغالزایی نمی توانیم پاسخگوی آنها باشیم. ازطرفی متأسفانه به هنرستان های ما اهمیت لازم داده نمی شود و لذا افراد همه به سمت دانشگاه ها می روند و این درحالی است که در کشورهای اروپایی این چنین نیست.
می توان بهطور تخمینی گفت حدود ۶۰ درصد از افرادی که وارد هنرستان ها می شوند سپس مستقیم وارد بازار کار می شوند و مسلماً در این صورت از نظر اقتصادی و امنیت مالی شرایط این افراد بهتر و مستحکم تر از افراد تحصیل کرده خواهد شد.
با توجه به گفتههای شما بحث استانداردسازی و وجود یک معیار ثابت پیش خواهد آمد، لطفاً نظرخود را در این خصوص بگویید؟
متأسفانه در بحث استانداردسازی می توان گفت هر سنجشی نیاز به معیارهای سنجش دارد.
به عنوان یک کارشناس نقطه عطف صنعت چاپ کشور را در چه زمانی می دانید؟ آیا چاپ سیلک نیز در تاریخ خود دارای این نقطه عطف بوده است؟
می توان بهطور کلی گفت که چاپ از دو بخش صنعت و نشر تشکیل شده است که اوج نشر قبل از بخش صنعتی در ایران شکوفا شد و نهایتاً در یک خیزش صنعت چاپ نیز توانست خودش را با این شرایط منطبق کرده و به مرور زمان تکامل پیدا کند، تا جایی که امروز فعالیت چاپخانه های ما تا حدود ۹۰ درصد جوابگوی نیازهای داخلی هست و اگر کمبود و یا نقصی هم در این زمینه وجود دارد، مربوط به مقررات و نواقص قانونی موجود دراین حوزه است.
به اعتقاد بنده اما هنوز در چاپ سیلک اسکرین نقطه عطفی به وقوع نپیوسته است و همچنان جای کار در آن وجود دارد.
همانطور که مطلع هستید در سال گذشته همایشی در بخش چاپ سیلک برگزار شد که شاید این حرکت می توانست مقدمه ای برای پیشرفت این بخش باشد اما قبل از انجام این امور ما باید در ابتدا به اصلاح بسیاری از تفکرات بپردازیم؛ مثلاً شاید عده ای این تفکر را دارند که چاپ سیلک وسیله ای برای پولدار شدن است اما این تفکر کاملاً خودخواهانه است زیرا صنعت چاپ یک صنعت بسیار بزرگ است که چاپ سیلک تنها قسمتی از آن است و من نوعی نیز، به عنوان یک جزء کوچک این بخش در حال فعالیت هستم.
اما باید بدانیم که اگر کل صنعت چاپ رونق و پیشرفتی داشته باشد قطعاً سهم من هم بیشتر خواهد شد پس هیچگاه نباید به فکر تقسیم بندی و جدایی حوزه های چاپ با یکدیگر باشیم. انواع مختلف چاپ از افست، هلیوگرام، فلکسو تا اسکرین، ۸۰ درصد اشتراک با هم دارند و باید همه با هم برای سامان بخشیدن مشکلات مشترک بکوشند زیرا اگر ما نتوانیم این خلا را با کمک هم برطرف کنیم قطعاً نمی توانیم ۲۰ درصد باقیمانده مشکلات تخصصی خود را برطرف کنیم.
در حال حاضر یکی از مسائلی که مطرح می شود تقسیم بندی بخش های چاپی و در نهایت تحت پوشش قرار گرفتن چاپ سیلک زیر نظر اتحادیه لیتوگرافان است، به اعتقاد شما این تقسیم بندی صحیح است؟
در سالهای اوایل تأسیس اتاق اصناف در دهه ۵۰ به دستور این مرکزها به اتحادیه چاپخانه داران مراجعه کردیم و نامه ای مبنی بر عضویت چاپخانه داران چاپ سیلک در این اتحادیه تنظیم و به آن تحویل دادیم که بعد از گذشت چند ماه در طی نامه ای با این عنوان که «سیلک» هیچ ارتباطی به صنعت چاپ ندارد درخواست ما را رد کردند و با عنوان سیلک و نه چاپ سیلک از این حوزه نام بردند؛ لذا ما دوباره به اتاق اصناف مراجعه کردیم و طی مکاتباتی در نهایت با صنف گراورسازان متحد شدیم.
درآن زمان لیتوگرافان نیز مشغول به فعالیت بودند اما هنوز صاحب هویت مستقل نشده بودند لذا به خاطر به حدنصاب رسیدن اعضا، ما با صنف پلاک سازان متحدشدیم و یک اتحادیه را تشکیل دادیم اما در آن زمان مشکلات بسیاری برای ما وجود داشت؛ ازجمله اینکه وزارت اطلاعات به ما اجازه خرید یک دستگاه نیمه اتوماتیک را نمی داد و تنها شرط این اقدام را خرید جواز چاپ قرار داده بود که خوشبختانه بعد از انقلاب وزارت ارشاد شرایط مساعدتری را برای ما به وجود آورد.
در حال حاضر عملکرد اتحادیه خود را چگونه ارزیابی می کنید؟
بنده چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب در اتحادیه حضور داشتم و جزو مؤسسین تعاونی اتحادیه بودم اما متأسفانه در کشور ما قوانین طوری تنظیم شده که اختیارات خاصی را برای فعالیت اتحادیه ها در نظر نگرفتهاند و اتحادیه های ما به نوعی کارمندان بی جیره و مواجب بخش دولتی هستند.
روند حمایت های دولتی را چگونه می بینید؟
بنده اصولاً معتقدم که باید اتحادیه ها روزی به جایی برسند که نیازمند حمایت های دولتی نباشند و آنقدر دارای قدرت شوند که نوعی حامی دولت نیز به شمار آیند اما متأسفانه درحال حاضر این چنین نیست.
به عنوان سوال آخر و در نهایت جمع بندی تمام گفتهها، در حال حاضر بزرگترین مشکل صنعت چاپ ما چیست؟
مسئله نبود آموزش های کافی در بخش های مختلف ازجمله بزرگترین مشکلات صنعت چاپ کشور است زیرا در صورت وجود کلاس های آموزشی افراد با آئین نامه و همچنین بسیاری از مسائل و قوانین کشور از نزدیک آشنا می شوند و بالطبع بهتر می توانند از حق خود دفاع کنند.
حرف آخر…
ما باید یاد بگیریم که هیچگاه به دنبال مقصر نگردیم بلکه حرکت را از خودمان آغاز کنیم و مطمئن باشید تا هنگامی که ما خود به نبرد مشکلات نرویم مسلماً کمک های اعطایی دولت نمی تواند پاسخگوی نیازها و مایحتاج ما باشد.
منتشر شده در شماره ۵۶ چاپ و نشر – تیرماه ۸۸